جواد نکونام درباره گذشته حال و آینده اش در فوتبال مصاحبه ای طولانی انجام داده است.
جی پلاس؛ سرمربی استقلال که به گفته خودش چندان اهل مصاحبه نیست در گفتگویی تفصیلی با آنتن، درباره روند انتخابش به عنوان سرمربی استقلال، اهداف و برنامه هایش و البته گذشته اش در فولاد و برخی مسائل ملی و باشگاهی صحبت کرده است که در ادامه می خوانید.
* بعد از دوره غیبت چند ماههای که در فوتبال ایران داشتی، بازگشتت به استقلال با استقبالی مواجه شده که شاید کمتر مربیای با این میزان محبوبیت وارد استقلال شود و به نظر همه چیز از نظر افکار عمومی برای یک فصل خوب آماده است.
کار من سخت است، به خاطر اینکه این مردم و هواداران و کسانی که من هم از خودشان هستم و بودم، وظیفه من را سختتر میکنند؛ اینها مردمی هستند که سختی کشیدند و سختی میکشند. من در اخبار میدیدم که میآیند و به من لطف دارند؛ مردمی که در کشورم با شرایط سختی که شاید داشته باشند، میآیند و به این شکل از من حمایت میکنند، من را شرمنده میکنند. خوشحالم و خدا را خیلی شکر میکنم و ممنونم که این افتخار نصیبم شد که بتوانم روی نیمکت باشگاه بزرگ استقلال بنشینم و امیدوارم بتوانم برای مردم کشورم و هواداران و تیممان شرایطی را رقم بزنم که بتوانند به آن افتخار کنند. وظیفه سنگینی است و این اتفاقات وظیفه من را سنگینتر میکند. قول میدهم که تا پای جانم و تا جایی که میتوانم برای استقلال زحمتم را بکشم و کارم را انجام بدهم و خدا هم کمک کند و هواداران هم حمایت کنند و خارج از چارچوبی که خودمان در کشورمان داریم و مردم داخل کشور دارند، به هیچ جا و حرف هیچ کسی توجه نکنند و بتوانیم خودمان با توجه به اینکه خانواده بزرگی هستیم، شرایط فوقالعادهای را کنار یکدیگر رقم بزنیم. تمام تلاشم و وجودم را میگذارم تا بتوانم باشگاه و اسم تیمی که رویای کودکیام بوده و طرفدارش بودم را بزرگ و بزرگتر کنم و افتخارات زیادی را با استقلال به دست بیاورم.
* زمانی که در اوساسونا بودی، خبرنگاری به تو نزدیک بود اعلام کرد یک بازیکن معروف ایرانی قرار است برگردد و در استقلال بازی کند. شاید تا آن زمان ما از علاقه تو به استقلال بیخبر بودیم. درباره موضوع علاقمندیات به این تیم توضیح میدهی؟
همه ما در خانوادهمان استقلالی بودیم. همه ما به تبعیت از پدرمان که در محله شهر ری زندگی میکردیم، به حسن تاجی معروف بود، بزرگ شدیم. در یک منطقه فوتبال خیز بزرگ شدیم و آنجا شکل و قصه فوتبال را متوجه شدیم. استقلال را از آنجا دوست داشتم و پدرم تعریف میکند ۹ ماهه بودم که من را به استادیوم برده است. یادم هست که بچه بودم و پدرم من را به استادیوم میبرد و استقلال که گل میزد، ما را پرت میکرد بالا. ما فقط نگران بودیم که یادش نرود ما را بگیرد که اتفاقی بیفتد (با خنده). استقلالی بودن ما قصه زیادی دارد؛ مثل خیلی از مردممان که الان هم با اتوبوس و یا هر وسیله دیگری، خودشان را از شهرستانها و دورترین نقاط ایران و نقاطی که شاید ما اصلا نتوانیم تصور کنیم، میرسانند. قطعا آنها سختیهای بیشتری را نسبت به ما میکشند اما ما هم مثل آنها استقلالی هستیم و در استقلال بزرگ شدیم و هوادارش بودیم و استادیوم رفتیم و تشویق کردیم. این اتفاقی که آن زمان در بچگی بود، الان به حقیقت تبدیل شده و امیدوارم اتفاقی رخ بدهد که نهایتا همه خانواده بزرگ استقلال خوشحال باشیم و سالهای سال به کنار همدیگر بودنمان افتخار کنیم.
* تو اوج فوتبالت را در پاس گذراندی و بعد در امارات و لالیگا بودی و پس از آن به استقلال رفتی و سپس در کویت و قطر بازی کردی. در این مسیر قطعا پرسپولیس سراغ تو آمده است؛ تو بهخاطر استقلالی بودنت به آنجا نرفتی یا مسیرت طور دیگری بود؟
قبل از اینکه بخواهم به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان بروم، جلسهای را با استقلال داشتم و با آنها توافق کردم اما گفتم اگر نخواهم در اروپا بازی کنم، قطعا به استقلال میآیم. من شش ماه آخری که با باشگاه پاس قرارداد داشتم، در امارات بازی کردم و آنجا گفتم اگر این اتفاق بیفتد، قطعا در استقلال بازی میکنم. همه میدانستند من استقلالیام اما در رسانه ... . خودتان میدانید من هیچوقت حتی به پرسپولیسیها بیاحترامی نکردم و سعی کردم کریها معقول باشد و کارهایی نکنم که باعث ناراحتی کسی شود. خوشحالی و این مسائل، حق طبیعی من است اما بقیه جاها سعی کردم احترام همیشه حفظ شود و واقعا هم هواداران پرسپولیس همیشه هوای من را داشتند و احترام بین ما بوده است؛ غیر از بازیهای رو در رو که این اتفاقات طبیعی است. وقتی به اسپانیا رفتم، اولا که حتی آن زمان هم مدام در فکر ایران بودم؛ وقتی که به امارات رفتم، زنگ میزدم به سردار آجورلو و میگفتم من برگردم بیایم پاس.
* اما با این حال به اسپانیا رفتی.
خیلی دوست داشتم در ایران بازی کنم، چون شرایط ایدهآلی هم داشتم و تازه در تیم ملی هم شرایط خوبی پیدا کرده بودم ولی همه فکر و ذکرم اسپانیا بود و خیلی لیگ اسپانیا را دوست داشتم. وقتی بعد از بازی آخر پیشنهاد اسپانیا برایم آمد که میتوانم با آنها صحبت کنم، باورم نمیشد. من بعد از جام جهانی به ایران آمدم و مدیربرنامهام تماس گرفت که پیشنهاد اسپانیا آمد و برگرد بیا برویم صحبت کنیم. من باورم نمیشد و وقتی رسمیت پیدا کرد و رفتم، همه وقت و ذهنم را گذاشتم تا آنجا بازی کنم و شرایط خوبی به دست بیاورم.
وقتی به ایران آمدم، پیشنهاد استقلال و پرسپولیس را داشتم؛ آقای رویانیان مدیرعامل وقت پرسپولیس بودند که از طریق یکی دو تا از بازیکنان پیشنهاد دادند اما پدرم همیشه میگفت ما دوست داریم تو در استقلال بازی کنی و من با توجه به سالهای حضورم در اسپانیا که یک قرارداد با مبلغ بالا هم داشتم و یک پیشنهاد خیلی خوب هم از الغرافه داشتم ولی دوست داشتم بیایم بازی کنم. خودتان هم میدانید زمانی که به استقلال آمدم، سقف قرارداد بود و پولی که من از استقلال گرفتم، یک پنجم قراردادم بود اما به خاطر علاقهای که داشتم، آمدم و در استقلال بازی کردم. آرزو داشتم و دوست داشتم که بازی میکردم.
خدا را شکر سال اولی که آنجا بودم، توانستیم قهرمان لیگ شویم و متاسفانه در جام حذفی بدشانسی آوردیم. تنها حسرت آن تیم این است که قهرمان آسیا نشد. واقعا تیم فوقالعادهای بودیم و به نظرم یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال استقلال بود. واقعا تیم خوب و بازیکنان باکیفیتی بودیم. انقدر تیم ما خوب بود و بازیکنان بزرگ فکر میکردند که حتی اگر درگیری و ناراحتی بین همدیگر داشتیم، هیچ موقع وارد زمین نمیشد. ما تیممان را قهرمان کردیم و این نشان از بزرگی بازیکنانی میداد که آن زمان تیم در اختیار داشت.
* کاراکتر تو، کاراکتر تیم ملی است. الان به سمت استقلال میروی اما تو بیشتر با تیم ملی شناخته شدی.
من در تمام دورههایی که تیم ملی بودم، خیلی راحت میتوانم بگویم متحدترین تیم ملی، همین تیم ۲۰۱۴ بود؛ از لحاظ فنی پایین اما با اتحادمان باعث شدیم آن تیم به جام جهانی برود. من نگاه میکنم میبینم ادوار قبل و بعد از آن، تیمهای ملی فوقالعادهای داشتیم. آن تیم تازه در حال شکل گرفتن بود و کیروش تازه به ایران آمده بود و تازه شناخت پیدا میکرد و تغییر نسل داشت و شرایط سختی بود ولی این اتفاق باعث شد که تیم به جام جهانی برزیل برود. اتفاق بزرگی بود؛ اتفاقی که ما ایرانیها به آن افتخار میکنیم. وقتی سرود ملی کشورمان پخش میشود، حس و حالی به من دست میدهد که نمیتوان توصیف کرد. هر یک بازی ملی، هر بار که سرود پخش میشود و حتی الان که از تلویزیون پخش میشود، من آن روزها و پرچم کشورمان را میبینم.
افتخار میکنم که توانستم سالهای سال برای تیم ملی و در ردههای مختلف برای فوتبال کشورم بازی کنم. امیدوارم من هم توانسته باشم برای فوتبالمان، کاری را که وظیفهام بوده در خارج از ایران انجام بدهم و پرچم کشورم را بالا برده باشم. خودتان میدانید من هفت سال اوساسونا بازی کردم، قطر و امارات و کویت بازی کردم و سعی کردم طوری کار کنم که بعد از من هم ایرانیها بتوانند به آنجا بیایند. هدفم این بوده که بتوانم کشورم را بشناسانم و سرافراز کنم و ببینند که یک ایرانی چه تواناییهایی دارد.
* تو کاملا جدی و مغرور هستی و شاید از معدود دفعاتی که من تو را خیلی احساسی و گریان دیدهام، بعد از بازی در کره است. آن گل و آن بازی خیلی دراماتیک بود اما خیلی دلچسب بود و یکی از جشنهای خیلی خوب ملی ما است.
تیم ملی کشورم و مردم کشورمان همه خوشحال شدند که تیم صعود کرد؛ این اولین مورد است و مورد دوم هم این است که فشار زیادی بود و من یادم هست همه از صعود صحبت میکردند و این خوشحالی برای ما دو برابر میشد، چون مردم در ایران با توجه به اینکه آن سه بازی سخت را داشتیم و اتفاقی که در بازی قطر و ازبکستان رقم خورد و شرایط سختی که ما تجربه کردیم و برای مثال اشکان دژاگه بعد از آن بازیها مصدوم شد و او را از دست دادیم... همه اینها باعث شد که علاوه بر پرچم و مردم و کشورمان و اینکه مردم خوشحال هستند، خوشحالی طوری شود که دیگر نمیتوانستیم جلوی خودمان را بگیریم. ما ۲۰۰۶ هم صعود کردیم اما خوشحالی ۲۰۱۴ برای من طعم و مزه دیگری داشت و همیشه در ذهن من هست. خوشحالم که این اتفاق افتاد. آن تیم شاید در مرحله گروهی در جاهایی خوب کار نکرد اما به حقش رسید. واقعا حقمان بود. ما تیم متحد و خوبی داشتیم و این اتفاق افتاد و ما در چنین روزی توانستیم صعود کنیم.
* در مورد آمدنت به استقلال، یک چرخه دو هفتهای وجود داشت و صحبتهای متفاوتی مطرح میشد. درباره این روزها بگو که شرایط چطور بود؟
در سوال قبلی یک چیزی گفتید و من الان دوباره به آن جواب بدهم؛ اینکه من مقداری جدی هستم و ارتباط گرفتن سخت است اما به هر حال من نسبت به چارچوب کاری جایی که هستم رفتار میکنم. بعضی از دوستان من که نزدیک هستند گاهی میگویند کسی باور نمیکند که تو اینطور هستی. شما باید با من بنشینید و بلند شوید و بعد بگویید نکونام مغرور هست یا نه؛ این چیزی است که درون من وجود دارد و شخصیت بیرونی من با چیزی که باید در جاهای مختلف باشم، فرق میکند.
در این پروسه من کاری به صحبتهایی که در فضای مجازی مطرح میشود، ندارم. من اصلا اهل مصاحبه نیستم و خیلی سخت میشود من را پیدا کرد و پیدا هم بشوم سخت حرف میزنم و دوست ندارم زیاد حرف بزنم اما یکسری سواستفاده کردند. همیشه دیدهاید من از این شلوغی و اتفاقاتی که افتاد و برو و بیا و این جنجالها دور بودهام و هیچوقت چنین چیزی نداشتم و دیدید که من هیچ عکسالعملی نداشتم. تمام صحبت من هم برای کسانی است که مقابل باشگاه بودند. خبرنگاران، مردم و کسانی که در ایران میبینند و لمس میکنند و کسانی که میروند مقابل باشگاه صحبت میکنند و متوجه میشوند؛ بنابراین کسی نمیتواند آن طرف ایران بنشیند و بگوید نکونام این کار را کرد. کسانی که میروند مقابل باشگاه و مدیریت و هیئت مدیره جواب آنها را میدهند، میتوانند صحبت کنند. این بخش حقیقیاش است و مجازیاش هم اتفاقاتی بود که افتاد.
من همیشه دوست دارم در آرامش و راحت باشم و صحبتهایی انجام بدهم که واقعیت داشته باشد. سعی میکنم اگر جایی قرار است دروغ بگویم، فرار کنم و این اتفاق نیفتد و صحبت نکنم اما برخی دامن زدند که این جو را بدتر کنند. اختلاف و مشکل همه جا هست و اتفاق میافتد و اینکه چطور صحبت و حل میشود مهم است. کسی اینها را نمیداند و من هم دوست ندارم خیلی باز صحبت کنم اما چیزی بوده که با صحبت حل میشده و حل شده است.
* در این پروسه در ابتدا میگفتند فقط سرمربی داخلی و سپس گفتند خارجی و باز هم بحث سرمربی داخلی مطرح شد.
نظر همه محترم است. چه مربی خارجی باشد و چه داخلی، خودتان میدانید من هیچوقت هیچ حاشیهای برای تیم محبوبم نداشتم و سعی کردم هر تیمی که هستم، وقتی روبروی استقلال قرار میگیرم، بهترین عملکرد خودم را داشته باشم و کاری به کسی نداشتم. دوست ندارم از این فضایی که اتفاق افتاد، کسی ماهیگیری کند و به نفع خودش استفاده کند. از مردمی که کنار باشگاه و مدیریت بودند و سوال میکردند و صحبت میکردند، خیلی تشکر میکنم و دوست دارم تک تک آنها را ببینم و حضوری تشکر کنم. واقعا اینها کسانی هستند که برای من عزیز و قابل احترام هستند. همه ما با باشگاه استقلال بزرگ شدیم؛ مثل ایران که ما با نام آن بزرگ شدیم. دوست دارم با اتفاقاتی که رخ میدهد، همه بدانند چه کسی دوست است و چه کسی دشمن. در این پروسه زمانبر، من هفته قبل یک جلسهای داشتم و صحبت کرده بودم و همه چیز هم خوب پیش رفت و اینطور نبود که باشگاه استقلال برنامه نداشته باشد یا صحبت نکرده باشد. ما زمینهسازی همه چیز را کرده بودیم و آماده بود و حتی من میتوانم بگویم برنامه تمرینی من تا شرع لیگ آماده بود و با مربیهایی که قرار است کنارم باشند، صحبت کردیم و شاید با یکی دو بازیکن صحبت کردم اما متاسفانه یکسریها هم سواستفاده میکنند که ضربه بزنند و من واقعا این را دوست ندارم و اجازه نمیدهم هیچوقت این اتفاق بیفتد.
* حمایت فرهاد مجیدی هم بسیار زیبا بود. ما هم همیشه دوست داریم آدمهای بزرگ را در یک قاب ببینیم و به نظرم این پیشقدم شدن فرهاد خیلی قشنگ بود.
چیزی که ما در استقلال نیاز داریم، یک اتحاد است؛ اتحاد بیرون هواداری. فرهاد بازیکن بزرگ و یکی از افتخارات باشگاه است و مربیای است که تیم را قهرمان کرد و لیگ را برای باشگاه استقلال گرفت که قابل احترام است. ما شاید رو در رو بازی کردیم و در زمین مشکلاتی هم داشتیم و صحبت کردیم و درگیریای کنار زمین بوده اما اینها طبیعت فوتبال است. شما ببینید منچسترسیتی و آرسنال بازی میکردند و گواردیولا و آرتتا چطور با هم برخورد داشتند. اینها چیزهای شیرین فوتبال است و ما باید ببینیم چه اتفاقی میافتد که به ما کمک کند. این اتحاد قطعا کمک میکند. قطعا تا الان این اتفاق افتاده و همه دیدهاند و از این به بعد هم همین است. همیشه استقلال برای من اولویت دارد. قطعا برای بقیه پیشکسوتان عزیز استقلال که همه برای من بزرگ و قابل احترام هستند، احترام قائلم و امیدوارم بتوانم پرچم استقلال را بالا نگه دارم. این اتفاق، اتفاق خوبی بود که شروعش با فرهاد مجیدی بود و دوستان دیگری که با من تماس گرفتند و خیلی به ما لطف داشتند و پیگیر کار من بودند. این اتحاد است که در نهایت ما را به موفقیت میرساند. من تنهایی هیچ کاری نمیتوانم بکنم و این را خیلی شفاف و صادقانه میگویم؛ پیشکسوتان، بزرگان، مدیریت و کسانی که مسئولیتی در باشگاه استقلال دارند و افتخارات این باشگاه هستند، اگر کنار ما و استقلال نباشند، هیچ موفقیتی به وجود نمیآید.
* نمیخواهیم در روز ورود تو به استقلال درباره چیزهای منفی صحبت کنیم ولی این باشگاه چالشهای مختلفی را پشت سر گذاشته و الان شرایط مالی مناسبی ندارد. با این حال به وضوح یک نور امیدی در برخی ایجاد شده و امیدوارم حضور تو باعث شود قسمتهای دیگر باشگاه هم حرکت را شروع کنند تا نظم و انضباط به باشگاه برگردد.
من دوست دارم یک جمله بگویم. همه میخواهیم برای باشگاه بزرگ استقلال کار کنیم و همه ارکان باشگاه باید بهترین عملکردشان و حرفهایترین رفتارشان را داشته باشند؛ این خواسته من از کادر، بازیکنان و کسانی است که در باشگاه به تیم کمک میکنند. باید با تعهد بالا و با مسئولیتپذیری بالا بتوانیم با یکدیگر کار کنیم. خودم اولین نفر هستم و دوست دارم بقیه هم کنار من باشند و با هم این کار را انجام بدهیم. نیاز به این داریم که خیلی حرفهای فکر کنیم و تصمیمگیری کنیم و با مسئولیتپذیری و جدیت دنبال کاری برویم که باید انجام بدهیم؛ هر کسی در هر کاری که هست.
* ما یک بازیکن جنگنده از تو در ذهنمان است و شاید استقلال این شخصیت را برای سال جدید نیاز داشته باشد. میخواهم به صورت اجمالی از برنامه فنی و نکاتی که داری بگویی.
من برنامهریزیام را برای کار فنی کردهام؛ روزهای تمرین، بازیهای دوستانه و اردوهایمان مشخص است و کادرم هم تقریبا مشخص است؛ البته نه صد درصد اما تقریبا مشخص است که قرار است با چه کسانی شروع و کار کنیم. برای من دو نکته در کارم مهم است: مسئولیتپذیری و تعهدی که باید به کار داشته باشیم. هر کسی که این دو نکته را داشته باشد، بهترین و راحتترین کار را با من دارد. این دو مورد، مهمترین برنامهای است که من دارم.
* برای بازیکنان هم برنامه خرید را به باشگاه دادهای؟
من هیچ لیستی به باشگاه ندادم و تمام صحبتهایی که میشود، شیطنتی است که دوستان و کسانی که از بیرون دوست دارند به ما ضربه بزنند، انجام دادهاند. از هیچ لیست و بازیکنی اسم برده نشده و پیش خودم دارم. کار حرفهای این است که من اگر سرمربی شدم، کارم را انجام بدهم و اگر سرمربی نشدم هم آرزوی موفقیت کنم. ولی لیست و بازیکنانم آماده هستند و ما به یک تیم خوب و باتعهد و با قدرت جنگندگی بالا برای دو جام که انشالله بتوانیم به موفقیت برسیم، نیاز داریم.
* بازی استقلال و پرسپولیس در فینال جام حذفی را نگاه کردی؟ به هر حال آن زمان بحث حضور تو در این تیم نبود.
بله. من چهار سال است که اسمم در باشگاه استقلال هست و در این چهار سال زمانی که بازی نداشتیم من تمام بازیهای استقلال را اولا به خاطر شغلم میدیدم و دوما بازیهای دربی هم قطعا همه آنهایی را که همزمان با بازیام نبوده، دیدهام. بازی آخر را هم دیدم و به هر حال اتفاقی افتاده که هواداران خیلی ناراحت هستند اما امیدوارم بتوانیم با عملکرد و تعهد بالایمان، سال بعد سربلندشان کنیم.
* تو پارسال گزینه اصلی استقلال بودی که همه جادهها باز بود که به تهران بیایی و تیم را هدایت کنی. کمتر کسی هست که چنین پیشنهادی از استقلال و به خصوص آقای آجورلو که با تو قرابت داشت، بگیرد و رد کند. چه اتفاقی افتاد؟
اول از همه اینکه تعهدی وجود داشت که ما با باشگاه فولاد صحبت کرده بودیم اما در تعهدی که من به باشگاه فولاد داشتم، میتوانستم جدا شوم. سالی که من در جام حذفی با فولاد قهرمان شدم، سال بعد من را کنار گذاشتند و اصلا کسی باورش نمیشد اما در فوتبال به این موضوعات پرداخته نمیشود. موفقیت شما در همان لحظه است و همه فراموش میکنند. شما دیدید واقعا خیلی راحت در حق من ظلم شد. سال بعد که استقلال با من صحبت کرد، همه چیز تمام شد. من نمیخواهم باز صحبت کنم و دوست ندارم به گذشته برگردم اما یک بیانیه که بیرون آمد، باعث شد من نیایم. تکلیف باید مشخص میشد. من دوست ندارم چیزی باز بماند. باید تکلیف مشخص میشد و صحبتی که ما انجام داده بودیم، این بود که تکلیف مشخص شود. من سردار آجورلو را واقعا دوست دارم؛ ایشان یکی از مدیران خوب و فوتبالی کشورمان هستند که واقعا آرزوی هر کسی است که با ایشان کار کند اما گاهی هم من نظر شخصیام این است اشتباهاتی صورت میگیرد که ناراحت میشوم، وگرنه کار من تمام شده بود و صحبت هم کرده بودیم و همه چیز آماده این اتفاق بود و یک اشتباه خیلی کوچک باعث شد که من نمیدانم درست یا غلط اما احساس کنم که شاید آسیب ببینم و با باشگاه فولاد ادامه دادم.
* چون اسم فولاد هم آمد من میخواستم درباره موضوع بازی الهلال صحبت کنی که گفتی احتیاج به زمان زیادی دارد و شاید علاقه نداری الان درباره آن صحبت کنی.
خیلی کوتاه و مختصر بگویم؛ اول از همه تمام هواداران فولاد در قلب من هستند. من چهار سال آنجا با خانواده زندگی کردم و همه جا و همیشه به من لطف داشتند و مدیونشان هستم. خدا را شکر میکنم در سالهایی که آنجا بودم توانستم در تاریخ فوتبال باشگاه فولاد بمانم. خدا را شکر دو جام گرفتیم و دو بار سهمیه آسیایی داشتیم و به جمع چهار تیم برتر آسیا رفتیم. واقعا با شرایط سختی که برای صعود داشتیم و گروه سختی که قرار داشتیم و پنجره بستهای که داشتیم، اینها لطف خدا و هواداران بوده است. مدیران باشگاهی که من با آنها کار کردم، آقای آذری در باشگاه خیلی زحمت کشیدند و آقای محمدی هم خیلی زحمت کشیدند که این افتخارات به دست بیاید اما اگر بخواهم خیلی باز صحبت کنم باید برنامهای باشد که فقط در این مورد صحبت کنم، چون اتفاقاتی افتاد که از سه بازی پیش از اینکه به جام باشگاههای آسیا برویم، کار تمام شده بود. به هر حال دوست ندارم باز صحبت کنم، چون زمان باشگاه فولاد گذشته و الان استقلال برای من مهم است و برای باشگاه فولاد آرزوی موفقیت میکنم و هواداران فولاد را به خاطر محبت و خوشحالیهایی که کنار یکدیگر داشتیم، همیشه در قلبم دارم. امیدوارم بهترینها برایشان رقم بخورد.
* قطعا دوست نداشتی که آنطور تمام شود.
اصلا. شما دیدید که من سه سال آنجا کار کردم و با اینکه یکبار به ناحق کنار رفتم، باز هم برگشتم و با تمام وجودم کار کردم. میتوانستم برنگردم ولی به خاطر آن هواداران برگشتم اما بدانند که قطعا اتفاقاتی بوده که انشالله...
* میخواستم اگر صحبت خاصی هست، در پایان بحث مطرح کنی و اگر پیامی هم به هواداران استقلال داری، بگویی.
دوست دارم دو موضوع را بگویم؛ یکی بابت استقلال که آرزوی قلبی و بچگی خودم است که به آن رسیدم و امیدوارم بتوانم هواداران را خوشحال و سربلند کنم و از هواداران هم میخواهم که فقط به موضع باشگاه استقلال و تیم استقلال و استقلالیها نگاه کنند. ما قطعا رقیب و حریف روبرو داریم ولی توجه و تمرکزمان را روی تیم حریف نگذاریم و همه چیز داخل خودمان باشد. نمیخواهم هیچوقت ببینم حرفهایی که رقیب میزند باعث شود که ما تمرکزمان به هم بریزد و خودمان به خودمان ضربه بزنیم. دوست دارم همه تمرکزمان روی تیم خودمان و کار خودمان باشد و اگر مشکلی هم هست، درون خودمان باشد. مورد دوم هم تیم ملی کشورم که امیدوارم موفق باشد؛ فوتبال ملی کشورمان همیشه جایگاه بالایی در ذهن و قلب من دارد و امیدوارم همه، چه استقلال و چه پرسپولیس و سایر تیمها به عنوان سربازهای کشورمان بتوانیم به فوتبال کمک کنیم تا در نهایت انشالله به موفقیت برسیم.
* همه ما امیدواریم امسال سالی باشد که بالاخره این نسل قهرمان ملتها بشوند. شما در ۲۰۰۴ خیلی به قهرمانی نزدیک بودید و به نظرم آن تیم حقش بود که قهرمان شود.
نگذاشتند. شما دیدهاید برای رسیدن به قهرمانی در آسیا در همه سالهایی که ما یک قدم مانده بود برسیم، یکجایی ما را اذیت کردند و زدند. آن موانع باید برداشته شود.