مدافع پیشین تیم ملی فوتبال ایران معتقد است کاپیتان‌های فعلی تیم ملی به‌خلاف کاپیتان‌های سال‌های گذشته این تیم صلابت لازم را ندارند.

جی پلاس، محمد نصرتی درباره رد صلاحیت دراگان اسکوچیچ برای هدایت تیم ملی فوتبال ایران و در ادامه ابقای او در این سمت توسط هیات رئیسه فدراسیون فوتبال، دودستگی میان بازیکنان تیم ملی و... صحبت‌هایی را انجام داد که در زیر می‌خوانید:

خبر ورزشی نوشت:

ماجراهایی که برای اسکوچیچ به وجود آمد و دودستگی‌ای که بین بازیکنان رخ داد، برای شما یادآور اتفاقات جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در زمان برانکو ایوانکوویچ نبود؟

این دو با هم قابل قیاس نیستند، اگر آن زمان اختلافاتی وجود داشت در خفا بود و مثل الآن حاد نبود. یک‌سری از مسئولان بالاسری محمد دادکان (رئیس پیشین فدراسیون فوتبال) راغب به ماندن ایشان نبودند. فرانس بکن‌باوئر برای جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان تشریفاتی به دادکان داده بود که به مسئولان وقت برمی‌خورد و آنها دوست داشتند خودشان جای دادکان باشند. یک‌سری اختلاف‌نظر هم در تیم ملی بود، اما به‌طور کلی برخی بازیکنان مصدوم بودند و شرایط ایده‌آلی نداشتند؛ مثل علی دایی، علی کریمی، وحید هاشمیان و ستار زارع، اما در زمان حاضر اختلافات برملا شده است. در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان به‌دلیل اینکه اختلافات پنهانی بود، کینه‌ها بیشتر شد، اما همه چیز الآن آشکار شده است. افراد باتجربه و کسانی که در فوتبال ایران بزرگ هستند باید وسط ماجرا بیایند و میانجی‌گری کنند، چون اختلافات بین بازیکنان و مسئولان و مشکلاتی که وجود دارد، واضح است و باید آن را حل کنند.

چه‌تفاوتی بین اختلاف‌هایی که در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان وجود داشت با الآن می‌بینی؟

کاپیتان‌های فعلی تیم ملی صلابتی را که باید داشته باشند، ندارند. در جام جهانی ۲۰۰۶، علی دایی به‌عنوان کاپیتان طوری رفتار می‌کرد که هر کسی اجازه نداشت ساز مخالف بزند، اگر هم اختلافی وجود داشت حداقل هماهنگی دیده می‌شد. کاپیتان‌های فعلی تیم ملی احسان حاج‌صفی و کریم انصاری‌فرد هستند که صلابت ندارند. اگر سومین کاپیتان تیم ملی علیرضا جهانبخش باشد، او هم از صلابت لازم برای کاپیتانی تیم ملی برخوردار نیست.

برخی‌ها از رفتار کمیته فنی فدراسیون فوتبال انتقاد می‌کنند و اعتقاد دارند عبارت «نداشتن صلاحیت سرمربیگری تیم ملی برای اسکوچیچ» تعبیر درستی نبود که برای او به کار برده شد.

یکسری از کلمات چند معنی همزمان دارند. باید می‌گفتند منظورشان صلاحیت فنی است یا شخصیتی و رفتاری. اعضای کمیته فنی می‌توانستند بگویند «اسکوچیچ چیزی را که مدنظر ما بوده است، نتوانسته ارائه کند». داشتن یا نداشتن صلاحیت برای اعضای شورای شهر یا نمایندگان مجلس شورای اسلامی به کار برده می‌شود.

به‌نظر می‌رسد مربیان کروات اقتدار لازم در برخورد با یک‌سری مسائل از جمله مواجهه با بازیکنان را ندارند، مثال این موضوع از زمان اختلافات در زمان سرمربیگری بلاژوویچ برای بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ گرفته تا بگوویچ در پرسپولیس فصل ۸۳ ـ۱۳۸۲ و برانکو در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان. اگر برانکو در پرسپولیس نتیجه گرفت به این دلیل بود که از جام جهانی ۲۰۰۶ استفاده کرد و با کنار گذاشتن بازیکنانی مثل رامین رضاییان، مهدی طارمی، محسن مسلمان و... اقتدارش را نشان داد و توانست در پرسپولیس نتایج درخشانی بگیرد.

درست می‌گویید، دلیلش این است که کرواسی به‌لحاظ سیاسی، اقتصادی و... کشور قدرتمندی نیست. اگر کارلوس کی‌روش در تیم ملی می‌تازید به‌خاطر نتیجه گرفتن بود، وگرنه من به‌خاطر دارم در مقطعی که برای صعود به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل بازی می‌کردیم، در برهه‌ای نتیجه نمی‌گرفتیم و کسی برای کی‌روش تره خُرد نمی‌کرد! برای بازی با اردن در مسابقات مقدماتی جام جهانی تنها مهدی محمدنبی همراه تیم ملی آمد و کسی برای تیم ملی ارزش قائل نبود، آن‌هم در شرایطی که کی‌روش سرمربی تیمی مثل رئال مادرید بود و دستیار الکس فرگوسن در منچستریونایتد. وقتی نتیجه نمی‌گرفت کسی کی‌روش را حساب نمی‌کرد، اما وقتی سه بازی آخر را بردیم و در زمین کره جنوبی به جام جهانی صعود کردیم عقده‌گشایی کرد. او بعدها کمیته رسانه‌ای قوی برای خودش درست کرد و او را حمایت می‌کردند و کسی نمی‌توانست بگوید «بالای چشمت ابروست». کی‌روش رزومه پُر و پیمانی داشت، ولی اسکوچیچ پیشینه پررنگی نداشته است، این مسئله به‌خاطر عدم اقتدار سرمربی است. من در جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکن تیم ملی بودم و می‌دیدم که وقتی برانکو چیزی می‌گفت، علی دایی آن را وتو می‌کرد. برانکو آن مقطع غنی نشده بود، ولی بعدها از تجربیاتش استفاده کرد و در پرسپولیس موفق شد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.