چقدر سخت است اسکوچیچ بودن!
دراگان اسکوچیچ در فاصله چند ماه تا جام جهانی مخالفانی دارد که در کنار انتقاد به او، حرمتش را هم حفظ نمی کنند.
جی پلاس، دراگان اسکوچیچ از اولین روز مربیگری در تیم ملی تا به همین امروز، مورد حمله و گاها بی احترامی منتقدانش قرار گرفته است و کمتر کسی آنطور که باید، با او رفتار می کند.
روزنامه گل نوشت: این روزها «دراگان اسکوچیچ» بودن کار مزخرفی است، قصهای تلخ و جانکاه که صبح تا شب با فشار و توهین و استرس همراه است. وسط این همه تشتت آرا و اختلاف سلیقهای که در کشور وجود دارد، انگار تنها محور وحدت خیلی از ایرانیان بد و بیراه گفتن به مربی کروات است! فرقی هم نمیکند خبرگزاری اصولگرا و دولتی کشور باشید یا تلویزیون معاند آن طرف آبی؛ کلاس در این است که بگویی اسکوچیچ هیچی نمیفهمد و هر چه زودتر باید از تیم ملی کنار گذاشته شود. حالا این که بعد از او چه کسی باید سر کار بیاید و چه عملکردی ممکن است داشته باشد، یک داستان دیگر است. مهم این است که اسکوچیچ را نمیخواهیم، دلمان را زده، شکمش گنده است و حرفش «برو» ندارد!
نه این که اسکو مربی خوبی باشد و بهترین گزینه برای نشستن روی نیمکت تیم ملی در جامجهانی به حساب بیاید. لزوما اینطور نیست، اما این همه هجمه و فشار هم حق او به نظر نمیرسد. این مربی چه گناهی مرتکب شده غیر از این که تیم ملی را در بدترین وضعیت ممکن تحویل گرفته و سریعترین صعود تاریخ به جامجهانی را رقم زده است؟ آیا شکست در بازی تشریفاتی برابر کرهجنوبی یا باخت به الجزایر در مسابقات دوستانه، گناه کبیره است؟ اگر یک تیم در بازی تدارکاتی اشتباه نکند، پس کجا باید آزمون و خطا شود؟ اینها اما اهمیت چندانی ندارد. مهم این است که این روزها فحش دادن به اسکو میفروشد، کلیک میگیرد و حمل بر روشنفکری میشود. اشکالی هم ندارد واقعا. شاید صلاح تیم ملی در تغییر سرمربی باشد، اما اگر قصد انجام این کار را هم دارید، لااقل حرمت اسکوچیچ را نگه دارید و محترمانه کنارش بگذارید؛ نه اینکه در فضایی پر از بیم و نگرانی ابقایش کنید تا هر کسی از راه رسید یک لگد به او بزند.
دیدگاه تان را بنویسید