شکایت پدر یکتا جمالی از فدراسیون وزنه برداری
پدر یکتا جمالی دختر وزنه برداری ایران که روز گذشته در آلمان پناهنده شد، از فدراسیون وزنه برداری شکایت کرد.
جی پلاس، حدودا سه روز پیش بود که یکتا جمالی دختر وزنهبردار تاریخساز ایران پس از کسب مدال نقره در مسابقات جهانی جوانان، از بازگشت به کشور با تیم ملی خودداری کرده و ناپدید شد. پس از چند روز بی خبری اما روز گذشته مشخص شد که این دختر تاریخساز در آلمان اعلام پناهندگی کرده و قصد بازگشت به ایران را ندارد، اتفاقی که ناراحتی خانواده این ورزشکار را به همراه داشت و اکنون پدر او تصمیم به شکایت از فدراسیون وزنه بردرای به دلیل کوتاهی در حفاظت از دختر او گرفته است.
ایران ورزشی نوشت: خانواده یکتا جمالی خصوصاً پدر و خواهر او، با توجه به اینکه مسئولان فدراسیون از رئیس گرفته تا دبیر و نایب رئیس و...، حاضر به پاسخگویی درست و حسابی و شفافسازی ماجرا نیستند تا نگرانی این خانواده را کم کنند، قصد شکایت دارند.
پدر یکتا میگوید: «من هرچه با آقای مرادی و بیرانوند تماس گرفتم در این چند روز یک جواب درست و حسابی که ما را قانع کند از وضعیت دخترم ندادند. اصلاً ما نمیدانیم چه بلایی سر یکتا آمده و هیچ مسئولی هم پاسخگو نیست و ما نمیدانیم باید چه کنیم؟»
قسم خورده بودم که دیگر اجازه نمیدهم یکتا با این وضعیت اسفبار در مسابقهای وزنه بزند، اما وقتی اصرار علی مرادی، خود یکتا و کادرفنی تیم را برای اعزام دخترم به مسابقات جهانی دیدم، راضی شدم اما نمیدانستم اینطور از امانتی که به آنها سپردم مراقبت میکنند. من و طایفه ما که طایفه بزرگی در ایل بختیاری است، شنبه به تهران میآییم تا ببینیم چه بلایی سر دخترم آمده است. در این ماجرا همه آنهایی که بابت مراقبت از فرزندم در مسابقات جهانی یونان کمکاری و سهلانگاری کردند، مقصر هستند.
خواهر یکتا جمالی هم در این خصوص صحبتهای جالبی دارد: «یکتا برای عروسی من که قرار بود بعد از بازگشت او از مسابقات جهانی یونان باشد، قول داده بود دست پر برگردد. اصلاً کلی با هم برای مراسم عروسی تدارک دیده بودیم. البته او بعد مسابقه خیلی از کمتوجهی مربیان در پشت صحنه مسابقه و بیتجربگی آنها در جدولخوانی مسابقه ناراحت و گلهمند بود.
او به من گفت، هرچه به مربیانم میگفتم زمان رفتنم روی صحنه برای حرکت دوم دوضربم را بگویید به من میگفتند نگران نباش زود است، بعد 15 ثانیه مانده به مسابقه گفتند و من با بدن سرد رفتم روی تخته و نتوانستم وزنه را مهار کنم.
دیدگاه تان را بنویسید