گروه ورزشی جی پلاس؛ شبنم روحی؛ هفته هفدهم لیگ هفتم؛ 10 دی 1386. از چند روز قبل اعلام شده بود که باید برای جدال حساس دو تیم لیگ برتری سپاهان و پرسپولیس همراه دیگر دوستانش به ورزشگاه بروند اما شاید در بدبینانه ترین شرایط هم تصور نمی کرد، دیدن برای او آخرین بار است!

درگیری، چمن سبز، تماشاگران قرمز و زرد، پرتاب صندلی، هجوم افراد به یکدیگر و بازیکنان در حال تمرین... . این آخرین تصاویری است که جوان 19 ساله در زندگی اش دید. از آن روز تا امروز 12 سال گذشته است اما جز سیاهی هیچ چیز دیگری برای دیدن وجود ندارد؛ جوان 19 ساله از شهرستان سورش جان استان چهارمحال و بختیاری که قرار بود بعد از اتمام دوران خدمتش به دنبال سرنوشتش برود؛ با یک سهل انگاری بزرگ تمام آرزوهایش به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شد تا پدر و مادرش هم دفتر آرزوهایشان برای محمود را ببندند.

محمود احمدی که به خاطر برخورد مواد محترقه به صورتش دچار ترک خوردگی جمجمه شد؛ از ناحیه دو چشم هم آسیب دید تا برای همیشه نابینا شود. در آن زمان نه باشگاه سپاهان این موضوع را گردن گرفت و نه هیچ یک از ارگان ها و سازمان های مربوطه اما تا دلتان بخواهد وعده به گوش رسید. از استخدام در کارخانه فولاد مبارکه گرفته تا اعزام به خارج از کشور برای درمان؛ اما همه این ها در نهایت منجر به عدم پرداخت دیه به محمود احمدی شد! در آن زمان رییس جمهور وقت که اسمش بی شباهت به او نبود با این سرباز دیدار داشت و به جز آرزوی سلامتی و موفقیت کار دیگری انجام نداد!

داستان سرباز احمدی تا مدت ها سوژه داغ رسانه ها بود و با زیرکی خاص مقصران خیلی زود به دست فراموشی سپرده شد و هیچ کسی نتوانست آن ها را محکوم کنند. حتی شخصی که این کار را انجام داده بود گفت بعد از پرتاب مواد محترقه متوجه شدم کلاه او پرت شد.

امروز 10 دی 1398؛ 12 سال از آن روز ناخوشایند و نحس برای محمود احمدی می گذرد و او 31 ساله است! آن چه که در این 12 سال برای این جوان گذشته است قابل تصور نیست؛ امید بستن به تمام وعده های پوچ مسئولان، کوتاه بودن دست برای رسیدن به حقش و بسیاری از مشکلات ریزو درشت که نمی دانیم چه بود.

اما هرچه که هست این سرنوشت غم انگیز برای این سرباز وظیفه هم درس عبرتی برای مسئولان و تماشاگران ایران نشد و از 12 سال پیش تا الان هیچ چیز تغییر نکرده و دوباره همان درگیری های عجیب و غریب در ورزشگاه و بی ارزش بودن جان و سلامت انسان ها! همان زمان که این سرباز به راحتی به حال خود رها شد و آب از آب هم تکان نخورد باید می فهمیدیم که قرار نیست چیزی تغییر کند. همان زمان که یک مسئول گفت: مگر حالا چه شده! معلوم بود فوتبال برای ما بی رحم است.

سرباز احمدی دیگر فوتبال نمی بینید؛ همان چیزی که چشم هایش را گرفت اما مگر فوتبال اینقدر زشت است؟ نه. زشتی این فوتبال را ما درست کردیم. نه بازی پرسپولیس و سپاهان هر فوتبال دیگر برای محمود یک یادآوری تلخ است؛ حالا هرچقدر هم به جام جهانی برویم و قهرمان هم شویم بازهم تلخی آن از بین نمی رود.

چندماهی می شود که محمود احمدی ازدواج کرده؛ همان جوانی که 12 سال است نمی تواند ببیند. حالا این فوتبال که پولش هیچ؛ زیبایی اش هم نصیب ما نشده کاری کرده که سرباز احمدی حتی نتواند چهره عروس خود را ببیند...!

19-1

1_8610130027_L600

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
17 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.