عزت‌الله انتظامی: هم‌شاگردی‌هایم در دانشگاه جای فرزندان من بودند

شاید باورکردنی نباشد که در اولین روزهای ورود به دانشگاه احساس غربت و بیگانگی خاصی داشتم چراکه سنی از من گذشته بود و آن‌ها که با من بر سر یک میز می‌نشستند به جای فرزندان من بودند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جماران، شامگاه یک‌شنبه ۱۱ تیر ۱۳۵۱ در دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران طی مراسمی از عزت‌الله انتظامی به مناسبت پایان تحصیلات دانشگاهی‌اش و احراز مقام اول در دانشکده‌ی تئاتر تجلیل به عمل آمد. پایان‌نامه او با عنوان «پیش‌پرده‌خوانی در ایران» با نمره بسیار خوب توسط بهرام بیضایی و حمید سمندریان ارزیابی شد و او که در این مقطع ۴۸ سال داشت مدرک کارشناسی خود را اخذ کرد. پس از برگزاری مراسم یادشده خبرنگار روزنامه‌ی اطلاعات با انتظامی گفت‌وگویی کوتاه انجام داد که روز سه‌شنبه ۱۳ تیر در همان روزنامه منتشر شد.

در ادامه سخنان انتظامی را در آن مصاحبه می‌خوانید:

شاید باورکردنی نباشد که در اولین روزهای ورود به دانشگاه احساس غربت و بیگانگی خاصی داشتم چراکه سنی از من گذشته بود و آن‌ها که با من بر سر یک میز می‌نشستند به جای فرزندان من بودند ولی همیشه این انگیزه مرا به تحرک وامی‌داشت که برای آموختن هیچ‌گاه دیر نیست. و باز آن وقت که برای اولین بار ورودم را به دانشگاه در میان اطرافیان اعلام داشتم با تعجب همگان روبه‌رو شدم. آن‌ها از من انتظار نداشتند که پس از سال‌ها خاک صحنه‌های تئاتر را خوردن برای آموزش این هنر به دانشگاه رو کنم. من با آن‌که در ردیف خود هنرپیشه موفقی بودم و سمت کارگردانی را در وزارت فرهنگ و هنر داشتم با این همه معتقد بودم که من بایست همگام با زمان پیشرفت کنم و دانشگاه این فرصت را به من داد. فرصتی برای تازه‌جویی و راه‌یابی به دنیای وسیع هنر که برای هنر نمی‌توان حد و مرزی قائل بود و حتی اگر بالفرض این حد و مرز نیز وجود داشته باشد این هنر است که هر روز چهره‌ای تازه پیدا می‌کند و تحولی جدید می‌یابد و لازم است که هر هنرمندی با دنیای خود آشنا باشد دنیایی که به دست هنرمندان بزرگ خلق شده و به دست هنرمندان بزرگ‌تر رو به تکامل و پیشرفت می‌رود.

امروز این شوق در من وجود دارد که راه تازه‌تری برای آموزش و تکمیل کار خود پیدا کنم و این به دلیل همراه و همگام بودن با جوانان هم‌کلاسی دانشجویم بود که احساس جوانی را در من زنده کرد اکنون من خود را از روزی که به دانشگاه آمده‌ام جوان‌تر و پرشورتر می‌بینم و این احساس که خود مبین علاقه‌ی من به هنر و ادامه‌ی کارم می‌باشد شاید مرا در موفقیت‌های بعدی‌ام کمک کند. لازم است اضافه کنم که من در دانشگاه علاوه بر آموزش درسی بسیاری از مسائل مختلف اجتماعی را نیز آموختم به عنوان مثال یک خاطره از این دوران نقل کنم:

در نخستین ساعات که در کلاس درس استاد حاضر می‌شدم یکی از اساتید دانشکده به مزاح گفت: «با آن‌ها که شهرتی ندارند نمی‌توانیم بسازیم و حال نمی‌دانیم با آن‌هایی که با شهرت به این‌جا آمده‌اند چه باید کرد؟» این سخن استاد در من تاثیری فوق‌العاده داشت و حال خوشحالم از این‌که امروز به عنوان یک دانشجوی نمونه معرفی شده‌ام و در کار تحصیل علم نیز از دوستان جوان و تازه‌کارم موفق‌تر بوده‌ام.

عزت‌الله انتظامی: هم‌شاگردی‌هایم در دانشگاه جای فرزندان من بودند

 

دیدگاه تان را بنویسید