یک تهیهکننده سینما با انتقاد از اینکه صدور پروانه ساخت برای فیلمهایی که انتقادی به عملکرد یک نهاد یا دستگاه دارند،به موافقت آن نهاد منوط شده است، میگوید: اگر در فیلمهای سیاسی - اجتماعی بخشی از حرفهای مردم گفته شود، شاید در شرایط جامعه تاثیر داشته باشد و نباید گذاشت حرفها تلنبار شود.
جی پلاس، در ادامه سلسله گزارش و مصاحبهها با موضوع سینمای سیاسی در ایران، سید جمال ساداتیان که سابقه ساخت فیلمهایی همچون «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمیکیا، «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی و «متری شیش و نیم» سعید روستایی را دارد، در گفتوگویی با ایسنا درباره علت بیتوجهی به کارکرد فیلمهایی سیاسی و منتقدانهی اجتماعی صحبت کرد و ضمن انتقاد از برخی سیاستگذاریها در وزارت ارشاد، خاطراتی را از برخی فیلمهایش نقل کرد که چطور برداشتهای سیاسی باعث بروز مشکل در روند تولید یا نمایش آنها شده است.
یک «ممنوع مطلق» در سینما و «هوایی که تازه نیست»
ایسنا نوشت؛ این تهیهکننده ابتدا در پاسخ به اینکه آیا رکود گیشهی سینماها را در چند ماه اخیر میتوان قهر مخاطب دانست؟ بیان کرد: در شرایط مشابه جامعهی فعلی ما فیلمهایی که نقدهای اجتماعی با رگههایی از موضوعات سیاسی داشته باشند، احتمالا بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و فکر میکنم موثر خواهد بود که فیلمهای سیاسی و اجتماعی با نقدهای بیشتر اکران شوند تا مردم ببینند که در شرایط امروز به جای اینکه حرفهای خود را در خیابان بزنند، بخشی از آنها را میتوانند در فیلمها ببینند.
ساداتیان در پاسخ به اینکه چرا در سالهای گذشته آن طور که باید، اجازه ساخت فیلم سیاسی با دیدگاههای مختلف داده نشده تا شاید بیانگر بخشی از دغدغههای مردم باشد و آیا اگر این اجازه داده داده شده بود، این امکان وجود داشت که چنین فیلمهایی انباشت خشم و ناراحتی مردم را کم کند؟ گفت: به طور مطلق نمیتوانم بگویم که اگر مردم معترض، مطالبات خود را در فیلمها میدیدند به خیابان نمیآمدند، چون به نظرم حجم مطالبات مردمی روز به روز انباشته میشود و فراتر از آن چیزی است که گاهی در شبکههای اجتماعی و مطبوعات مطرح میشود ولی سینما به دلیل آن که "تصویر" است و تصویر هم تاثیرگذاری بیشتری دارد، شاید اگر این مطالبات در قالب تصویر ارائه میشد میتوانست جامعه را کمی تسکین دهد.
وی ادامه داد: متاسفانه ما حزبهای سیاسی نداریم و این تقصیر آنهایی است که اجازه نمیدهند حزبها رسالت خود را انجام دهند. آنچه به اسم حزب داریم، غالبا موقع انتخابات پیدا میشود و وقتی میآید که دیگر کارکردی ندارد. البته این را هم باید اشاره کرد که مردم الان دیگر به احزاب خیلی اعتماد ندارند، چون آنها نمیتوانند به وظایف خود عمل کنند.
سینما میتواند کارکرد بهتری داشته باشد اگر...
ساداتیان افزود: اگر در فیلم های سیاسی - اجتماعی بتوانیم بخشی از حرفهای جامعه را بگوییم، به نظرم در شرایط جامعه بیتأثیر نیست، ضمن اینکه مردم دوست دارند جدا از اینکه حرف دل آنها زده میشود، جایی هم کاری اجرا شود. نباید اینطور باشد که حرف زده شود اما گوش شنوایی وجود نداشته باشد یا ترتیب اثر داده نشود. این مهم است که مطالبات، مورد توجه باشد و زمینه اجرایی به خود بگیرد. اگر قرار است موضوعی در قالب بیانیههای سیاسی یا تصویر گفته شود، باید مسئولان امر به آن توجه کنند و اگر این طور باشد آن وقت سینما میتواند کارکرد بهتری داشته باشد؛ البته اینها با این فرض است که اجازهی مطرح کردن برخی مسائل را در سینما داشته باشیم.
او در پاسخ به اینکه خودش تا به حال چند بار خواسته فیلم سیاسی بسازد، گفت: یک فیلم ساختیم (به رنگ ارغوان) که همان کافی بود؛ البته «به رنگ ارغوان» خیلی سیاسی نبود ولی بهخاطر حاشیههای سیاسی، پنج سال توقیف شد، بعد از آن دیگر چطور میخواستم فیلم دوم را بسازم؟ بخصوص آنکه برای ساخت یک فیلم اجتماعی ساده هم به مشکل برمیخوریم، چه رسد به اینکه فیلم سیاسی بسازیم. «به رنگ ارغوان» رگههای بسیار رقیقی از سیاست داشت ولی وقتی «متری شیش و نیم» را هم (به عنوان یک فیلم اجتماعی) ساختیم با مشکل مواجه شدیم.
میگفتند چرا مامور امنیتی «به رنگ ار غوان» عاشق میشود و تمرد میکند؟
این تهیهکننده دربارهی اصلیترین مشکلی که «به رنگ ارغوان» را به توقیف کشاند و برای «متری شیش و نیم» مشکل ایجاد کرد، توضیح داد: در «به رنگ ارغوان» میگفتند چرا یک مامور امنیتی را اینطور نشان دادید؟ چرا این مأمور امنیتی اینطور عاشق میشود و بعد هم تمرد میکند؟ درباره «متری شیش و نیم» هم میگفتند پلیس ما این شکلی نیست. میخواستیم قوه قضاییه را نقد کنیم، میگفتند قاضیهای ما این شکلی نیستند. اما جای سوال است که مگر ماموران دولتی انسان نیستند؟ آیا همه مصون از خطا هستند؟ متاسفانه مسئولان ذیربط آنها اصلاً علاقه ندارند حتی به اندازه یک اپسیلون از خطاهایی که در سازمانها وجود دارد به تصویر کشیده شود. پلیس و مامور اطلاعاتی باید حتما آنکادر شده نمایش داده شوند، فقط باید نکات مثبت را نشان دهیم و آنچه در پیگیری برای این فیلمها بیشتر متوجه شدم این بود که آنها میخواهند کارکنان هر سازمانی منزه از هرگونه خطا به تصویر کشیده شوند؛ در حالی که وقتی مردم این کاراکترها را به این فرم در فیلمها میبینند و بعد خلاف آن را در جامعه مشاهده میکنند، طبیعی است که چنین کاراکترهایی برایشان جذابیت نداشته باشد.
با این دستفرمان سینما از جامعه عقب افتاده
ساداتیان در پاسخ به اینکه حالا با اعتراضهای اخیر در جامعه، سینما چقدر باید رو به جلو حرکت کند تا از مخاطب عقب نباشد؟ اظهار کرد: به نظر من با این دست فرمانی که معاونت سینمایی در پیش گرفته سینما از جامعه عقب افتاده و هیچ چشماندازی هم نمیبینم که اجازه داده شود وارد حوزههای اجتماعی و سیاسی شویم. همه فیلمها باید یک حالت سرگرمکننده داشته باشند، هرچند اینکه چقدر میتوان فیلم طنز و سرگرمکننده را ساخت هم نمیدانم، چون تکرار این نوع سینما هم به مرور کارکرد خود را از دست میدهد. سینما باید مجموعهای از تمام موضوعها و ژانرها را در خود داشته باشد. اگر قرار است ۱۰۰ فیلم در سال ساخته شود، باید تعدادی از آنها پلیسی باشد، تعدادی سیاسی، تعدادی کمدی و چند تا هم اجتماعی و ... تا به نوعی تقسیم کار شود اما در حال حاضر شرایط را برای چنین تنوع ژانری خیلی مساعد نمیبینم.
تهیهکننده فیلمهای «دایره زنگی» و «برف روی کاجها» درباره اینکه مدتی قبل یکی از مسئولان سازمان سینمایی با ساخت فیلم از اتفاقهای اخیر مخالفتی نکرده بود، گفت: باید ببینیم با چه عینکی این اجازه داده میشود که فیلمی از وقایع اخیر ساخته شود. آیا اجازه میدهند نشان دهید که یک پلیس مردم را در خیابان زده است؟ البته جواب این است که این اتفاق متقابل بوده و مردم هم خشونت نشان داده و نیروی بسیج یا پلیس را زدهاند؛ بله هر دو طرف بوده اما آیا اجازه داده می شود که این جریان از هر دو طرف و همزمان با هم در یک فیلم نشان داده شود؟ بجز اینها، آیا اجازه داده میشود که در یک فیلم سینمایی ریشهیابی شود که چطور این بحرانها به وجود آمدند؟ بحرانی که الان در کشور ما به وجود آمده، ملغمهای از چند خواسته است که تحلیل کردن آن بسیار سخت خواهد بود یعنی به نظر میرسد مطالبات سیاسی در آن خیلی کمتر باشد و اتفاقا مطالعات اجتماعی و اقتصادی در آن بیشتر است.
ساداتیان با اشاره به اینکه در برخی کشورهای دیگر فضای نقد سیاسی خیلی بازتر است، ادامه داد: یک بار ویدیویی دیدم که رابرت دنیرو (بازیگر) رسما به ترامپ (رییس جمهور پیشین امریکا) اهانت کرد و او را مورد نقد قرار داد. ما باید اجازه دهیم که بخشی از حرفها -حال نه با توهین و اهانت- گفته شود، تا اینطور تلنبار نشود که خود را این چنین بروز دهد. آماری که برای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در کشور ارائه شد، آمار قابل تاملی بود؛ یعنی در بهترین حالت این بود که یک چهارم جمعیت در انتخابات شرکت کرده بودند و اگر بخواهیم کشور را با این درصد مشارکت اداره کنیم، یک زنگ خطر خواهد بود. واقعا سوال است که چرا میخواهیم کشور را با ۲۵ درصد اداره کنیم و بقیه را نادیده بگیریم؟ اگر آن روز این زنگ خطر به صدا درمیآمد و برای آن راه حل میاندیشیدند، به نظر میرسد کار به اینجا نمیکشید.
وی در پایان درباره پروژههای جدید سینماییاش گفت: همین امسال دو فیلمنامه به ارشاد دادم، یکی کمدی و یکی هم اجتماعی که هر دوی آنها متوقف ماندهاند اما ماجرای اصلی این است که مثلا وقتی میخواهی نیروی انتظامی را نقد کنید در ارشاد میگویند داستان را ببرید به نیروی انتظامی بدهید تا بخوانند و اجازه ساخت آن را بگیرید. مسئله اینجاست که من چرا و چطور باید چنین کاری را انجام دهم؟ وقتی مثلا میخواهم قوه قضاییه را نقد کنم چطور باید از قوه قضاییه تاییدیهی ساخت فیلم بگیرم؟ من نمیدانم این چه رویکردی است که اتخاذ شده؟ وزارت ارشاد باید سینهی خود را ستبر کند، بستری فراهم کند و پشت دست اندرکاران سینما بایستد، نه اینکه تاکید کند برای هر نقد مشروع و قانونی و انسانی از نیروی انتظامی، شهرداری یا هر نهاد و دستگاه دیگر اجازه بگیریم. اگر این طور باشد که چیزی از فیلمها باقی نمیماند.
ساداتیان همچنین یادآوری میکند: این روند در دورههای گذشته هم بوده اما نه با این شدتی که الان تجربه میکنیم. در گذشته گاهی رایزنیهایی میکردند تا آن دستگاه خاص در جریان باشد که قرار است فیلمی ساخته شود اما الان میگویند سناریو را آنجا ببر و وقتی آن را تایید کردند ، میتوانید فیلم بسازید.