خبرنگارانی که برای خدمت کشته شدند

مصادف شدن روز «خبرنگار» با ایام محرم و «عاشورای حسینی»، انگیزه‌ای شد تا سرنوشت چند خبرنگار داخلی و خارجی که در سال‌های اخیر در حین انجام وظیفه و با هدف آگاهی‌بخشی، جانشان را از دست دادند را مرور کنیم؛ خبرنگارانی که یا در حین مأموریت به شهادت رسیدند و یا به جرم منتقد بودن و پافشاری روی مطالبه‌گری‌ها، به قتل رسیدند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، خبرنگاران چون رسالت اصلی‌شان انتقال حقایق به مردم و مطالبه‌گری است، همواره مورد قضاوت مردم و مسوولان بوده‌اند. مردم اغلب گله دارند از کوتاهی خبرنگاران در انتقال کامل اخبار درست و موثق و مسوولان هم خرده می‌گیرند از پیگیری مداوم خبرنگاران و مصر شدنشان روی گرفتن اطلاعات درست و به موقع. و در این میان خبرنگاران با کاغذ و قلم‌ همیشه دویده‌اند به دنبال اخبار و آنان که باید روایت‌کننده واقعیت‌ها باشند. گاهی موفق شده‌اند، گاهی سردوانده شده‌اند و گاهی هم سرخورده ...

ایسنا نوشت؛ در گزارش پیش‌رو نگاهی داریم به سرنوشت چند خبرنگار که مدتی می‌شود قلمشان به زمین افتاده و ورقشان از کلمه‌ها خالی مانده است:

شهیدی که روز خبرنگار با نام او شکل گرفت

شهید محمود صارمی که به عنوان مسوول دفتر خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران) در افغانستان فعالیت می‌کرد، در روز ۱۷ مرداد سال ۱۳۷۷ همراه با هشت تن از دیپلمات‌های ایرانی در مزار شریف افغانستان، به دست نیروهای طالبان به شهادت رسید.

محمود صارمی در هفتم خرداد سال ۱۳۴۷در شهرستان بروجرد متولد شد. او در سال ۱۳۷۰ مشغول به همکاری با خبرگزاری جمهوری اسلامی شده و در سال ۱۳۷۵به عنوان مسئول دفتر خبرگزاری ایرنا در افغانستان، راهی مزار شریف شد.

شهید صارمی دو سال بعد در روز ۱۷ مرداد در حالی که آخرین گزارشش از وضعیت ناآرام مزار شریف پس از سقوط به دست طالبان را مخابره می‌کرد، به شهادت رسید. او آخرین گزارشش را اینگونه بیان کرده است: «خبر فوری: هفدهم مرداد سال۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند.» گزارشی از جنایت طالبان در افغانستان، که حسن ختامی بود بر هفت سال فعالیت خبری جوان ۳۰ ساله ایرانی، شهید محمود صارمی.

خواهر مرحوم صارمی درباره خدمت برادر شهیدش در کشور افغانستان چنین گفته بود: «محمود صارمی، مردم مظلوم افغانستان را همچون خانواده خود دوست داشت. او با آن‌ها بر سر یک سفره می نشست و از درد و مشکلات ایشان رنج می‌برد. محمود به قدری با آن مردم مأنوس شده بود که درد آن ها را درد خود می‌دانست و در سرمای زمستان، لباس‌های گرم خود را به آنها می‌بخشید.»

آمنه صارمی درباره عشق برادرش به حرفه خبرنگاری هم گفته بود: «صارمی خبرنگاری جسور و بی‌باک بود که به حرفه‌ی خود عشق می‌ورزید و نقش خطیر و حساس خود را در آگاهی‌بخشی به جامعه به خوبی درک می‌کرد و ارتقای سطح آگاهی جامعه را دغدغه‌ی اصلی خود می‌دانست. او از جمله خبرنگارانی بود که خوب می‌دانست پاکی و قداست حرفه خبرنگاری نباید تحت تاثیر افکار خاص جناحی قرار گیرد؛ چراکه یک خبر می‌تواند جامعه‌ای را آشفته کند و یا گامی مهم در جهت سازندگی و پیشرفت باشد.»

شورای فرهنگ عمومی کشور در اولین سالگرد کشته‌شدن محمود صارمی، ۱۷ مرداد را به پاس قدردانی از این خبرنگار شهید، روز خبرنگار نامید. روزی تلخ و شیرین برای قدردانی از خبرنگاران و یادآوری دشواری‌ها و استرس‌های حرفه پرمشغله خبرنگاری.

مهشاد و ریحانه؛ قربانیان یک بی مسوولیتی بزرگ

مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی، دو خبرنگار جوان حوزه محیط زیست بودند که در حین ماموریت و بر اثر شرایط نامناسب حمل و نقل که متصدیان امر برای خبرنگاران در نظر گرفته بودند، از دست رفتند.

۲۵ نفر از خبرنگاران و عکاسان رسانه‌های کشور روز دوم تیرماه ۱۴۰۰، برای بازدید از طرح‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه عازم نقده شدند اما ضعف برنامه‌ریزی و نامناسب بودن اتوبوسی که برای جابه‌جایی آنان در نظر گرفته شده بود و راه ناامنی که برای رسیدن به مقصد انتخاب شد، جان این دو خبرنگار جوان را گرفت و چندین نفر از نمایندگان رسانه‌ها را مصدوم کرد.

مهشاد کریمی خبرنگار ایسنا و ریحانه یاسینی خبرنگار ایرنا بود. هر دو این خبرنگاران جوان و کمتر از ۳۰ سال سن داشتند. مهشاد کریمی، خبرنگار فقید ایسنا در سن ۲۵ سالگی و در حالی‌که در تدارک مقدمات جشن عروسی‌ بود، جانش را از دست داد.

پیگیری‌های رسانه‌ها و خانواده‌های این خبرنگاران جوان برای معرفی متهم اصلی این اتفاق تلخ همچنان ادامه دارد.

سفر بی‌بازگشت خبرنگاران و نیروهای ارتش

هواپیما سی ـ ۱۳۰ که حامل ۹۴ مسافر شامل اعضای ارتش و خبرنگاران بود، در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۸۴ بر اثر نقص فنی سقوط کرد و طی این حادثه چندین نفر از خبرنگاران و اعضای ارتش از بین رفتند. خبرنگاران برای پوشش خبری یک رزمایش که در چابهار برگزار می‌شد، عازم این سفر بی بازگشت شده بودند. هواپیمای سی ـ ۱۳۰ تنها چند لحظه پس از پرواز در نزدیکی فرودگاه مهرآباد، سقوط کرد. در پی این حادثه ۱۱۶ نفر از دنیا رفتند که ۹۴ نفر آن‌ها مسافران هواپیما بودند.

شهید محمدحسن قریب عکاس ایسنا و شهید سماعیل عمرانی خبرنگار ایسنا از مسافران این هواپیما بودند. عمرانی در هنگام حادثه تنها ۲۵ سال داشت و قریب نیز جوانی ۲۷ ساله بود و هر دوی آن‌ها در ابتدای راه خبرنگاری و کار رسانه‌ای بودند اما سرنوشت برایشان چیز دیگری رقم زده بود.

مرگ تلخِ شیرین

شیرین ابوعاقله ـ خبرنگار فلسطینی الجزیره ـ چهارشنبه ـ ۲۱ اردیبشهت ـ (۱۱ مه ۲۰۲۲) در حال پوشش خبری حمله نیروهای اشغالگر به اردوگاه جنین بود که مورد اصابت گلوله صهیونیست‌ها قرار گرفت و در حین تولید آخرین گزارشش، به شهادت رسید.

ابوعاقله در سال ۱۹۷۱ در فلسطین به دنیا آمد و مدرک لیسانس روزنامه‌نگاری و رسانه را از دانشگاه یرموک اردن اخذ کرد.

او از سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان خبرنگار الجزیره در فلسطین اشغالی فعالیت می‌کرد و یکی از خبرنگاران سرشناس در موضوع فلسطین بود.

شهادت ابوعاقله واکنش‌های بسیاری را در میان عرب زبانان و غیرعرب زبانان در سراسر دنیا برانگیخت.

وزارت اطلاع‌رسانی فلسطین به بهانه ترور «شیرین ابو عاقله» خبرنگار الجزیره توسط رژیم صهیونیستی، اعلام کرد که از سال ۲۰۰۰ تاکنون ۴۵ روزنامه‌نگار به دست نیروهای این رژیم به شهادت رسیده‌اند.

حمله وحشیانه عربستان به یک خبرنگار منتقد

جمال خاشقچی، روزنامه‌نگار و نویسنده به علت انتقادهایی که نسبت به حکمرانی در عربستان داشت، به شکل وحشیانه‌ای به قتل رسید.

جمال خاشقچی در سال ۲۰۱۷ برای حفظ جانش عازم آمریکا شد. وی که نگران امنیت خود بود، همه درخواست‌ها برای بازگشت به عربستان و اصلاح مواضعش را رد می‌کند. او طی اقامت در آمریکا و رفت و آمد به ترکیه با خانم خدیجه چنگیز آشنا می‌شود و تصمیم می‌گیرد با وی ازدواج کند. برای ثبت ازدواج در ماه آگوست با کنسولگری عربستان در واشنگتن تماس می‌گیرد اما درخواست وی تحت این عنوان که همسرش شهروند ترکیه است رد می‌شود و کنسولگری عربستان در واشنگتن به وی اعلام می‌کند که این موضوع باید در کنسولگری عربستان در ترکیه پیگیری و عملا در برنامه‌ای حساب شده وی را به سوی استانبول می‌فرستند. خاشقچی در ۲ اکتبر برای ثبت ازدواجش ۲۰۱۸ به کنسولگری عربستان در استانبول مراجعه کرد و ناپدید شد. ابتدا عربستان مدعی شد که وی از کنسولگری خارج شده اما نامزد وی این موضوع را رد کرد. منابع ترکیه‌ای از قتل و مثله شدن خاشقچی در کنسولگری عربستان خبر می‌دادند اما عربستان سعودی این قتل را رد می‌کرد تا اینکه در نهایت پس از دو هفته در تاریخ ۱۹ اکتبر ۲۰۱۸ تلویزیون رسمی عربستان قتل جمال خاشقچی در داخل کنسولگری عربستان در استانبول را تأیید کرد.

کشوری خطرناک برای خبرنگاران

در این گزارش همچنین از کشوری نام می‌بریم که به عنوان یکی از ناامن‌ترین کشورها برای خبرنگاران شناخته می‌شود و در ماه‌های اخیر گزارش‌های متعددی از قتل خبرنگاران در این کشور منتشر شده است. فقط در سال جاری میلادی حدود ۹ خبرنگار در مکزیک کشته شده‌اند. خشونت علیه اهالی رسانه در دولت «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» رئیس جمهور مکزیک، روند افزایشی شدیدی داشته است. در طول دوره ریاست جمهوری «آندرس مانوئل لوپز اوبرادور» ۳۴ خبرنگار کشته شده‌اند.

خبرنگاری که تا شقایق شدن فاصله‌ای نداشت

محسن خزائی خبرنگار صداوسیما، دیگر خبرنگاری است که سال ۹۵ بر اثر اصابت یک گلوله خمپاره به جمع خبرنگارانی که برای پوشش اخبار جنگ به منطقه منیان در غرب حلب رفته بودند، به درجه رفیع شهادت نائل شد.

گروه خبری خبرگزاری صدا و سیما به همراه سایر رسانه ها برای پوشش آخرین وضع میدان نبرد و پیشروی رزمندگان در منطقه منیان در غرب شهر حلب حضور داشت که تروریست ها با خمپاره این گروه را مورد حمله قرار دادند.

دیالوگ شهید خزایی با همکارش

مجید اخوان خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در آنکارا در رثای شهید خزائی چنین نوشت: «بعد از علیرضا افشار و حمیدرضاحسینی و خیلی‌های دیگه آقا محسن هم رفت. محسنی که عشق و تمام زندگیش خانم حضرت رقیه و عمه سادات حضرت زینب بود.

میگفت داش مجید نذر کردم اگه خدا بهم دختر داد اسم عمه سادات خانم زینب رو بزارم روی دخترم و خدا بهش دختر داد و اونم به عهدش وفا کرد. حالا فکر نمیکنم زینب آقا محسن سن و سالش بیشتر از دردانه اباعبدالله خانم حضرت رقیه باشه که باباش هم سفره آقا امام حسین (ع) شد.

یادمه حدود چهار سال پیش وقتی از دمشق واسه مرخصی اومد ایران قبل از اینکه بره شهرشون زاهدان اومد شبکه خبر گفت واستون یه سورپرایز دارم، در کیفشو باز کرد و یه پرچم قرمز رنگ درآورد و گفت این پرچم حرم حضرت عباس که تا همین چند روز پیش رو گنبد حرم خانم حضرت زینب بود و دارم می برم مشهد تا تقدیم کنم به موزه آستان قدس، چه روزی بود اون روز شبکه خبر و چه حال و هوایی داشتن بچه‌ها.

هر کسی با خانم حرفی داشت پرچم رو بغل می‌کرد و می بوسید و اشک می‌ریخت، یه تکه از نخ اون پرچم رو هم ازش گرفتم و محسن هم رفت و رفت و رفت. روحت شاد محسن»

 

دیدگاه تان را بنویسید