اخیرا پیمان جبلی به عنوان رئیس صدا و سیما مشغول به کار شده است. او یکی از مدیران محمد سرافراز ، رئیس اسبق صدا سیما بود که مورد توجه او قرار گرفت.
جی پلاس، به بهانه انتصاب آقای جبلی با دکتر محمد سرافراز، درباره وضعیت صداوسیمای فعلی به گفتوگو نشستیم. بخشهایی از این گفتگو را مرور میکنیم.
روزنامه شرق نوشت؛ بعد از استعفای جنجالیتان، آقای علیعسگری بهعنوان ریاست صداوسیما جایگزین شما شد. باوجود رؤسای قبلی ایشان فقط پنج سال عهدهدار سازمان بودند. تحلیل شما از مدیریت آقای علیعسگری چیست؟
اولین نکته که در همان ماههای اول بعد از رفتن من خیلی تعجببرانگیز بود و به شکلهای مختلف بازتاب داشت و حتی بین همکاران سازمان گفته میشد این بود که مدیریت جدید سازمان آمده و به قولی control z بر اتفاقات گذشته زده است! هدفشان این بود که کارهای ما را به گذشته برگردانند.
به نظر شما چرا؟
خب ما سعی کردیم ساختار سازمان را جمعوجور کنیم تا بتوانیم بهتر و راحتتر مدیریت کنیم. چون معتقدم اول از همه مهم است که سازمان بتواند خودش را درست مدیریت کند. برای این کار به چابکسازی و اصلاحات ساختاری در سازمان نیاز داشتیم که برخی از معاونتها را ادغام و برخی از بخشها را کوچک کردیم. مدیریتهایی را که در مجموع تعدادشان زیاد بود، کاهش دادیم که ظاهرا به مذاق خیلیها خوش نیامد!
به نظرم بزرگترین ضربه را بابت کوتاهکردن دست برخی مدیران خوردید. نظرتان چیست؟
صداوسیما بیش از سه هزار پست مصوب داشت که تیم کارشناسی بررسی کرد که تعداد زیادی از آنها برای سازمان ضروری نیست. البته من همیشه گفتهام ۸۰۰ پست مدیریتی کم کردیم. اما بیشتر این مدیریتها در پستهای مشاورهای و «ستادی» بود. در حوزه مدیریتهای برنامهساز و «صف» خیلی کم ادغام و کوچکسازی انجام شد. ستاد جای پشتیبانی و تدارک است و صف جای تولید. ما در حوزه تولید چیزی را کم نکردیم. مثلا الگوی نیروی انسانی را اصلاح کردیم. ۱۱ هزار الگوی نیروی انسانی را کاهش دادیم و نه نیروی انسانی که قراردادی و رسمی بودند.
در حوزه مالی دست چه کسانی را کوتاه کردید؟
در حوزه مالی گفتیم باید همهچیز شفاف باشد. در حوزه نظارتی باید نظارت «روندی» باشد و نظارت «مقطعی» جوابگو نیست. در حوزه مالی معتقد بودیم گردش مالی برای تصویب کارها و اجرایش با زدوبند انجام نشود و باید مبتنیبر عدالت باشد تا همه بتوانند نقش داشته باشند. ما کارهای پایهای را اصلاح کردیم. روند فرایند تولید برنامهسازیها را اصلاح و آییننامههایی را که کلی ایراد داشت، مرتفع کردیم که این روند در روزهای اولیه مدیریت آقای علیعسگری خیلی سریع به شکل اولیه برگشت!
به نظرتان این برگشت کارشناسیشده صورت گرفت یا از روی لجبازی؟
به نظرم لجبازی بود! چون به نظر میرسید هیچ کاری کارشناسی نشده است. مثلا قبل از ریاست من معاونت فضای مجازی داشتیم که خروجیاش خیلی کم بود. قرار بود چیزی به نام IPTV درست کنند البته آنها اسمش را IP MEDIA گذاشته بودند. چون آقای عسگری آن زمان معاون فنی سازمان بودند و اسمش را گذاشته بودند IPTV و معاونت مجازی هم میخواست چیزی مشابه درست کند و نامش را گذاشته بود IP MEDIA. هیچکدام این دو به نتیجه نرسید! من در مورد IPTV توضیح دادم که ۱۰ میلیون یورو تا آن زمان هزینه شد و هیچ خروجیای نداشت و تا امروز هم ندارد! سرورهای زیادی خریداری شده و نمیدانم چه سرنوشتی پیدا کردند! تعدادی وبسایت درست کردند. اینها چون درست پایهگذاری نشده بود و با حوزه تولید و برنامهسازی در شبکه ارتباط مستقیم و تشکیلاتی نداشت معلوم نبود چه میکند. برای خودش یک چیزهای ضعیفی تولید میکرد و خیلی راحت هم محو شد. در دوره آقای علیعسگری این معاونت مجازی را دوباره برگرداندند.
توقع شما از آقای علیعسگری چه بود؟
حداقل توقع از جناب علیعسگری در سازمان این بود که چون ایشان مدت طولانی معاونت فنی سازمان صداوسیما را بر عهده داشتند در همان حوزه فنی کارهای بزرگ و موفقی میکردند که نکردند و من این بخش IPTV را توضیح دادم که بعد از ما هم دوباره در این زمینه کارهایی انجام شود اما به نتیجه نرسیدند! مثلا کارهایی که باید در این پنج سال میکردند و موفق میشدند کارهایی بود که در همان دوره معاونت ایشان هم پایهگذاری شده بود. مثلا اینکه صداوسیما بتواند «ماهواره اختصاصی» برای خودش داشته باشد که بودجه ۲۵۰ میلیون دلاری را مجلس خیلی سالهای قبل برای این پروژه مصوب کرده بود که این پروژه هنوز به نتیجه نرسید و سرنوشتش همچنان نامعلوم است! در حوزه وب باید تعداد قابل توجهی وبسایت درست میکردند که پرمخاطب و جذاب باشد و بتواند تولیدات رادیو و تلویزیون را در آن مجموعهها پخش کند که متأسفانه در این حوزه هم کاری صورت نگرفت. در حوزه شبکههای اجتماعی و پیامرسانها قرار بود از گذشته کارهایی انجام دهند و سازمان کاری را ارائه کند که آن را هم نتوانستند! یک دوره روی پیامرسان «سروش» خیلی سرمایهگذاری کرد ولی نتوانستند با تلگرام رقابت کند.
آقای علیعسگری که منصوب آقای مهندس ضرغامی بود در زمان شما تغییر پست پیدا کرد...
زمانی که ریاست را به عهده گرفتم آقای اخوان را به عنوان قائممقام در حوزه فنی گذاشتم و عملا معاونت آقای علیعسگری حذف شد.
فکر نمیکنید همین نکته باعث دلخوری ایشان شده است؟
احتمالا. در کل در حوزه وب، رسانههای نوین، شبکههای اجتماعی، پیامرسانها، حوزه ماهواره در هیچکدام از این حوزههای مختلف هیچ کار قابل عرضه مطرحی ارائه نشد! این نکته مهمی است حداقل انتظار این بود که در این حوزهها کاری صورت بگیرد.
در معاونت مالی چه کردید؟
ما معاونت مالی را با معاونت برنامهریزی باهم ادغام کردیم. چون کار برنامهریزی این بود که تمام برنامههای الف، ب، ج و د را که شبکههای رادیو تلویزیونی قرار است تولید کنند، مشخص کند و برایش بودجه بگذارد و معمولا هم میگفتند سازمان بودجه کم دارد و همیشه بین معاونت مالی و اداری و معاونت برنامهریزی بحث و جدل بود. اینها میگفتند این کار فلان مقدار پول میخواهد. آنها میگفتند نداریم و آخر سر هم حرف معاونت مالی و اداری به کرسی مینشست. چون پول دست آنها بود. ما گفتیم این دو به این شکل مجزا ضرورت ندارد و ادغام شدند.
برای اینکه کارها زودتر عملیاتی شود؟
بله و اینکه بخش بزرگی از انرژی سازمان سر دعوا و درگیری صرف نشود. چون مدیران میانی مدام در حال رقابت منفی بودند که مثلا اینجا باید آن بیشتر تولید کند و باید بیشتر پول دهید. به یک جا پول میدادند و به ۱۰ جا اعتبارات نمیدادند و یک رقابت منفی به این صورت در سازمان ایجاد شده بود که اینها را برگرداندند. البته بخشی از آنها را در سالهای پایانی دوباره دیدند، اشتباه است و دوباره برگرداندند. مثلا مرکز برنامهریزی را زیر نظر رئیس سازمان بردند. درحالیکه معاونت بود و میخواستند دوباره معاونت کنند ولی فعلا در حد مرکز زیر نظر رئیس سازمان است. یا مثلا قسمت نظرسنجی برنامهها را زیر نظر رئیس سازمان آورده بودند. ولی اولش تقریبا همه اینها را برگردانده بود.
یعنی چرخ را دوباره اختراع کردند؟
بله. آن اوایل در جلسات میگفتند شبکههای SD با HD از نظر کیفیت خیلی با هم فرق ندارد. کسی که اطلاعات داشته باشد این را نمیگوید چون خیلی فرق دارند. SD میشود HD، ۴K، ۸K و همینطور کیفیتها بالا میرود. یک دوره گذشت دیدند خیلی ایراد گرفتند. مراسمی گذاشتند که ما ۱۳ شبکه سازمان را HD کردهایم. درحالیکه روی مدلی بردهاند که شاید بیش از ۹۰ درصد شبکههای تلویزیونی ایران آن ۱۳ شبکه را نمیگرفت! کار خیلی عجیبی بود. من فقط از خاستگاه فنی صحبت میکنم. به تولید و سیما فعلا ورود نکردهام. تازه نکاتی که مطرح کردند که حوزه فیلم و سریال در زمان ضعیف بود و ما احیا کردیم و رونق دادیم!
درباره آقای فردوسیپور چطور؟
در دوره ما فشار برای تعطیلی برنامه ۹۰ بود، منتها مجموعه تصمیمات این بود که این کار انجام نشود. اما به نظرم در دوره بعد خواستند مدیر مجموعه شبکه ۳ خودش را نشان دهد و او هم کمک کرده که این برنامه تعطیل شود.
کجای دنیای یک رسانه برند خودش را تعطیل میکند؟
این را باید از خودشان بپرسید. شاید تصور میکردند میتوانند شبیهش را درست کنند که خب نتوانستند!
مگر فردوسیپور چه خطری برای صداوسیما داشت؟
هیچ خطری. ایشان در حوزه تخصصی خودش در همان چارچوب اگر کار کند، تهیهکننده، مجری و برنامهساز موفق است و چون در اوج موفقیت او برنامهاش حذف شد، به یک جور عقده برای کسانی که سالها این برنامه را دنبال میکردند، تبدیل شده است.
البته آقای جبلی گفتهاند ممکن است برنامه ایشان برگردد.
این یکی از مشکلات نظام حکمرانی ماست که خیلی راحت پیادهشان میکنند. خیلی افراد بهراحتی حذف شده و کنار گذاشته میشوند. این کار اشتباه است، چون انگیزهها کم و افراد بهدردبخور کم میشوند. میدان به دست افراد متظاهر و ضعیفتر میافتد.
آقای پیمان جبلی از مدیرانی بود که شما منصوب کردید و الان صحبت این است که امتداد نگرش آقای سرافراز است. آقای جبلی چه خصوصیتی داشت که در بخش خبر آوردید؟
در دوره مسئولیتم، تلاشم این بود که همه مدیران و معاونان سازمان را از مجموعههایی که در همان حوزه کار کردهاند انتخاب کنم که بهطور نسبی موفق بودند. مثلا معاون سیما آقای پورمحمدی بود که در شبکه سه موفق بود و معاون انتخاب شد. خانم آبروانی از حوزه صدا چون مدیر موفق یکی، دو شبکه رادیویی بود معاون صدا شد. در حوزه خبر هم میگفتم کسی باشد که در این حوزه کار کرده و بهطور نسبی موفق باشد. در مجموعه بررسیها آقای جبلی را میشناختم و در حوزه برونمرزی و خبر هم کار کرده بود، برنامه خبر گفتوگوی ۲۲:۳۰ که کارش گل کرده بود و از آنجا کنار رفت یا کنارش گذاشتند. در برونمرزی مدیر کل اخبار، مدیر دفتر بیروت برای شبکه العالم شد. ایشان دکترایش هم مربوط به کار رسانه بود و کار تجربی کرده و در هر دو بخش موفقیت نسبی داشت و من به این دلیل ایشان را برای معاونت خبر انتخاب کردم. اما درمورد اوضاع کنونی، من اوضاع سازمان را خیلی پیچیده و کار ایشان را خیلی مشکل میدانم.
حوزه سازمان پیچیده است چون مجموعه دخالتها و درخواستها از سازمان خیلی بیشتر شده و استقلال صداوسیما خیلی کم شده است. چون از نظر من صداوسیما علاوه بر وظایف عمومی که هر رسانه در سطح ملی و انحصاری دارد، باید بتواند بین مردم و حاکمیت خوب بالانس ایجاد کند. اگر صداوسیما بتواند این کار سخت را انجام دهد و قدرت اعتماد و استقلال زیاد نیاز دارد، آن زمان میتواند موفق شود. الان بسیاری از کسانی که در این مجموعه هستند با سفارش آمدهاند. در صداوسیما کسانی هستند که ۱۰، ۲۰ سال کار کردهاند و هنوز رابطه قراردادیشان مشخص نیست اما افرادی با سفارش آمده و استخدام رسمی هم شدهاند و مراحل پیمانی، قراردادی و رسمی را طی نکردهاند! این کارها انگیزه نیروها و مدیران داخلی را کم میکند. اینکه صداوسیما بتواند نقش اینچنینی بازی کند، برای نهادهای حاکمیتی، مجلس، دولت، قوه قضائیه و بنگاههای مالی که خدا میداند درونشان چه میگذرد که قدرت پنهان عجیبی دارند بتواند نظارت کند که اینها کارشان را درست انجام دهند از طرف دیگر خواستههای مردم را با اختلاف سلایق و دیدگاهها و گروههای مختلف بتواند منتقل کند کار خیلی سختی است و اول باید درون خودش را درست کند. اول باید بتواند خودش را مدیریت کند. صداوسیما مثل جزایر پراکنده است. یکسری تصمیم میگیرند یک عده را روی آنتن میگذارند و برنامه میسازند. مدیریت متمرکزی برای چنین تشکیلاتی که در دنیا نمونهاش وجود ندارد، خیلی ضعیف است و خیلی زمان نیاز دارد تا بتواند دوباره اعتماد مخاطب را جلب کند و آب رفته را به جوی بازگرداند، بتواند مرجعیت رسانهای پیدا کند. خیلی اتفاقات باید در این مجموعه بیفتد. این یکی از مشکلات سازمان است. نکته بعدی اینکه آقای جبلی در حوزه خبر کاملا وارد است و تجربه دارد؛ ولی در حوزههای فیلم و سریال و مستند و برنامهسازیهای دیگر هم ایشان یا باید همانطور مسلط باشد یا به کسانی که اعتماد دارد تکیه کند. این کارها در سازمان باید انجام شود تا بگوییم میتواند موفق شود. یا بحث چابکسازی که خیلیها بحث میکنند بهراحتی انجام نمیشود. یک بار در سازمان چابکسازی شده و دو باره به عقب برگشته است. اگر قرار باشد همان کارها تکرار شود خیلی سخت است. بههرحال امیدواریم ایشان موفق شود و بتواند این نگاه تحولی را که دارد، با انتخاب معاونان درست در این مجموعه و شیوههای درست و اولویتگذاریها انجام دهد. اینقدر دوروبر رئیس صداوسیما را شلوغ میکنند که اگر خودش دقیق نداند میخواهد چه کار کند، مثل جسمی که در سیل راه افتاده بدون اینکه بخواهد دنبال آب راه میافتد، ولی باید ظرفیت را ایجاد کند و در این مجموعه از مسائل داخلی سازمان، توقعات بیرونی، نگاههای حاکمیتی و مردم، کارهای رسانه در حوزه اطلاعرسانی و بازرگانی و اطلاعرسانی تصمیم بگیرند.