به گزارش ایرنا، مردم مهربان تر شده بودند و این خاصیت تئاتر است؛ چراکه عاطفه، گرمی و صفا می بخشد. اصلا تئاتر از دل باورهای مردم برخاسته و باید هم بر دل بنشیند.
گواه این دلدادگی سالن های مملو از جمعیت و حلقه تنگ مردم بر گرد هنرمندان و بازیگران تئاتر بود که حکایت از عطش سیرناشدنی برای لذت از این هنر اصیل داشت و آمارهای به جا مانده در کتاب جشنواره بیست و چهارم به خوبی این ادعا را اثبات می کند.
جشنواره تئاتر کارخود را به خوبی انجام داد و مهمترین کارکردش، اعتماد به نفس کودکان و پیوند کودک و اجتماع و جای گرفتن تئاتر در سبد فرهنگی مردم بود. جشنواره وظیفه اش را خوب میداند، اما همدان چگونه ادای تکلیف می کند؟ همدانی که خود را خواستگاه اصلی این هنر فاخر می داند و حقدار و حق بجانب.
همچون پدری دلسوز تلاش می کنیم و هزینه سور و ساط جشن 25 سالگی تئاتر کودک را تقبل می کنیم، از زیر سنگ هم که شده اعتبار مورد نیاز برای بازگشت جشنواره فیلم کودک را جور می کنیم تا حق از دست رفته مردمان ای دیار را برگردانیم و دوباره به تماشای پرواز پروانه های زرین بر سر همدان بنشینیم؛ تا چرخ زندگی مردم همواره با شادی بچرخد و امیدوارانه در این دیار بمانند و کمتر کوچ کنند.
اینها بخشی از سخنان محمدناصر نیکبخت استاندار هنر دوست همدان در آیین اختتامیه بیست و چهارمین جشنواریه بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان بود؛ سخنانی ارزشمند که باید به آن به عنوان یک راهبرد کلیدی توجه داشت. هرچند این تمام ماجرا نیست و باید علاوه بر تامین مالی که یکی از دغدغه های اصلی حوزه فرهنگ و هنر است، دردهای دیگر عرصه تئاتر استان را نیز شناسایی و درمان کرد تا تفکر متولیان نیز با ابعاد تئاتر آنهم از جنبه بین المللی آن، ارتقاء یابد.
واقعیت آن است که آیین آغازین این دوره از جشنواره به یک شوخی می ماند، یک شوخی کودکانه که بروز و ظهور کرد و جشنواره بین المللی را تا حد یک جشن تولد تنزل داد. بی تردید جشنواره ای پسوند بین المللی می گیرد که همه مولفه هایش فراتر از استان، کشور و حتی قاره باشد؛ بی تردید 'عمو حمید' چهره بشاش و محبوب کودکان همدانی است، اما بهتر بود برای گشایش چنین رویدادی به دنبال چهره ای بگردیم در بین ملت ها و هم قد و قواره یک جشنواره بین المللی؛ اصلا چرا بگردیم؟ وقتی هنرمندان هشت کشور خارجی اروپایی و آسیایی در این جشنواره هستند، بی ذوقی است که از هنر و سلیقه آنها در چیدمان دکور افتتاحیه و اختتامیه و مدیریت برنامه بهره نگیریم؛ که اگر آنها را دخیل و درگیر می کردیم علاوه بر پخش این جشنواره از شبکه استانی همدان و شبکه 'آی فیلم'، چه بسا رسانه های خارجی و بین المللی هم این برنامه را روی آنتن می بردند و غربت این جشنواره پرطرفدار تبدیل به فرصتی برای معرفی توانمندی ها و استعدادهای فرهنگی کهن دیار همدان در منظر جهانیان می شد.
قریب 100 مهمان خارجی را در همدان پذیرا شدیم؛ اما پذیرایی مان همان سبک و سیاق گذشته بود. در روز اختتامیه چشمهایمان را بسته ایم و غافلیم از زبان و فرهنگ آنها، به فارسی سلیس صحبت می کنیم، تپق هم می زنیم، و خارجی ها غریبانه فقط تماشاگر هستند و ادای کف زدن ما را در می آورند و تنها هنگام اعلام جوایز نامشان به لاتین برده و تجلیل می شود. آن وقت می خواهیم خاطره های خوش از همدان و ایران در ذهنشان بجا بگذاریم!
مجری برنامه حکم نماد مردم همدان که نه ملت ایران را دارد. آمیخته ای از ساکنان این مرز و بوم را در کنار مهمانان خارجی جشنواره حاضر می بینیم اما از پوشاندن تن پوشی شکیل که آمیزه ای از هنر مردمان لر، کرد، آذری و فارس باشد بر تن مجری عاجزیم؛ تا باشد این تن پوش معرف هنر، فرهنگ مردم همدان و ایرانباشد. صد افسوس از فرصت نابی که می سوزد.
تنها تن پوش مجری نیست که آه از نهادمان بر می آورد که دکور گشایش و پایان جشنواره هم جای حسرت بسیار دارد. همدان پایتخت گردشگری آسیا در سال 2018 است و از هر انگشتش یک هنر می بارد و آنوقت در سرزمین منبت، معرق و سراجی، سلیقه هایمان کج و معوج شده و به چند صد متر بنر پلاستیکی پناه می آوریم که خالی از غلط های املایی هم نیست و از سر و گوش شهر آویزان می کنیم و اینگونه جشنواره غریب تئاتر از فضاسازی و تبلیغات شهری هم بی نصیب می ماند.
شاید تنها سود مالی جشنواره به همین بنر فروشان رسید و در کنار کدو فروشانی که در اطراف سالن های اجرای نمایش بساط کاسبی پهن کرده اند. ای کاش بجای این کدوهای تنبل و نافرم، سفال های میناکاری شده لالجین را عرضه می کردیم. یونسکو لالجین و هنرش را به رسمیت می شناسد اما همدان نه، ای کاش باور کنیم آوازه گردشگری همدان را که تا آنسوی مرزها رسیده است.
ای کاش متولیان فرهنگی را با کتابداران و معلمان همراه می کردیم تا در کارگاه های آموزشی جشنواره تلمذ کنند و اندکی خلاقیت و ایده پردازی را از مدرسان داخلی و خارجی بیاموزند؛ هرچند سن و سالی از آنها گذشته اما کسب دانش که گهواره و گور نمی شناسد تا اینگونه جشنواره ها در همدان غریب نباشند.
باید بیاموزیم نو آوری و خلاقیت را وگرنه روزگار درس عبرت مان می کند. همچون پروانه های طلایی فیلم کودک و هزاران فرصت فرهنگی و اقتصادی که در سایه نبود برنامه ریزیمان از دست رفت. باید کوتاه کنیم ید طولانی همدان در از دست دادن فرصت ها را ... .
اگر می خواهیم همدان پایلوت فرهنگی هنری کشور شود، اگر خواهان میزبانی دائمی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان هستیم، باید سقف و دیوارهایش را بلند کنیم، بلند به اندازه آوازه مردمان این کهن دیار. باید هرکدام آجری روی دیوار کوتاهش بچینیم، آجری از جنس دلسوزی و صداقت تا همدان دیار همه دانایان بماند.
7527/2090
خبرنگار: زهرا زارعی** انتشاردهنده: سعید زارع کندجانی
گواه این دلدادگی سالن های مملو از جمعیت و حلقه تنگ مردم بر گرد هنرمندان و بازیگران تئاتر بود که حکایت از عطش سیرناشدنی برای لذت از این هنر اصیل داشت و آمارهای به جا مانده در کتاب جشنواره بیست و چهارم به خوبی این ادعا را اثبات می کند.
جشنواره تئاتر کارخود را به خوبی انجام داد و مهمترین کارکردش، اعتماد به نفس کودکان و پیوند کودک و اجتماع و جای گرفتن تئاتر در سبد فرهنگی مردم بود. جشنواره وظیفه اش را خوب میداند، اما همدان چگونه ادای تکلیف می کند؟ همدانی که خود را خواستگاه اصلی این هنر فاخر می داند و حقدار و حق بجانب.
همچون پدری دلسوز تلاش می کنیم و هزینه سور و ساط جشن 25 سالگی تئاتر کودک را تقبل می کنیم، از زیر سنگ هم که شده اعتبار مورد نیاز برای بازگشت جشنواره فیلم کودک را جور می کنیم تا حق از دست رفته مردمان ای دیار را برگردانیم و دوباره به تماشای پرواز پروانه های زرین بر سر همدان بنشینیم؛ تا چرخ زندگی مردم همواره با شادی بچرخد و امیدوارانه در این دیار بمانند و کمتر کوچ کنند.
اینها بخشی از سخنان محمدناصر نیکبخت استاندار هنر دوست همدان در آیین اختتامیه بیست و چهارمین جشنواریه بین المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان بود؛ سخنانی ارزشمند که باید به آن به عنوان یک راهبرد کلیدی توجه داشت. هرچند این تمام ماجرا نیست و باید علاوه بر تامین مالی که یکی از دغدغه های اصلی حوزه فرهنگ و هنر است، دردهای دیگر عرصه تئاتر استان را نیز شناسایی و درمان کرد تا تفکر متولیان نیز با ابعاد تئاتر آنهم از جنبه بین المللی آن، ارتقاء یابد.
واقعیت آن است که آیین آغازین این دوره از جشنواره به یک شوخی می ماند، یک شوخی کودکانه که بروز و ظهور کرد و جشنواره بین المللی را تا حد یک جشن تولد تنزل داد. بی تردید جشنواره ای پسوند بین المللی می گیرد که همه مولفه هایش فراتر از استان، کشور و حتی قاره باشد؛ بی تردید 'عمو حمید' چهره بشاش و محبوب کودکان همدانی است، اما بهتر بود برای گشایش چنین رویدادی به دنبال چهره ای بگردیم در بین ملت ها و هم قد و قواره یک جشنواره بین المللی؛ اصلا چرا بگردیم؟ وقتی هنرمندان هشت کشور خارجی اروپایی و آسیایی در این جشنواره هستند، بی ذوقی است که از هنر و سلیقه آنها در چیدمان دکور افتتاحیه و اختتامیه و مدیریت برنامه بهره نگیریم؛ که اگر آنها را دخیل و درگیر می کردیم علاوه بر پخش این جشنواره از شبکه استانی همدان و شبکه 'آی فیلم'، چه بسا رسانه های خارجی و بین المللی هم این برنامه را روی آنتن می بردند و غربت این جشنواره پرطرفدار تبدیل به فرصتی برای معرفی توانمندی ها و استعدادهای فرهنگی کهن دیار همدان در منظر جهانیان می شد.
قریب 100 مهمان خارجی را در همدان پذیرا شدیم؛ اما پذیرایی مان همان سبک و سیاق گذشته بود. در روز اختتامیه چشمهایمان را بسته ایم و غافلیم از زبان و فرهنگ آنها، به فارسی سلیس صحبت می کنیم، تپق هم می زنیم، و خارجی ها غریبانه فقط تماشاگر هستند و ادای کف زدن ما را در می آورند و تنها هنگام اعلام جوایز نامشان به لاتین برده و تجلیل می شود. آن وقت می خواهیم خاطره های خوش از همدان و ایران در ذهنشان بجا بگذاریم!
مجری برنامه حکم نماد مردم همدان که نه ملت ایران را دارد. آمیخته ای از ساکنان این مرز و بوم را در کنار مهمانان خارجی جشنواره حاضر می بینیم اما از پوشاندن تن پوشی شکیل که آمیزه ای از هنر مردمان لر، کرد، آذری و فارس باشد بر تن مجری عاجزیم؛ تا باشد این تن پوش معرف هنر، فرهنگ مردم همدان و ایرانباشد. صد افسوس از فرصت نابی که می سوزد.
تنها تن پوش مجری نیست که آه از نهادمان بر می آورد که دکور گشایش و پایان جشنواره هم جای حسرت بسیار دارد. همدان پایتخت گردشگری آسیا در سال 2018 است و از هر انگشتش یک هنر می بارد و آنوقت در سرزمین منبت، معرق و سراجی، سلیقه هایمان کج و معوج شده و به چند صد متر بنر پلاستیکی پناه می آوریم که خالی از غلط های املایی هم نیست و از سر و گوش شهر آویزان می کنیم و اینگونه جشنواره غریب تئاتر از فضاسازی و تبلیغات شهری هم بی نصیب می ماند.
شاید تنها سود مالی جشنواره به همین بنر فروشان رسید و در کنار کدو فروشانی که در اطراف سالن های اجرای نمایش بساط کاسبی پهن کرده اند. ای کاش بجای این کدوهای تنبل و نافرم، سفال های میناکاری شده لالجین را عرضه می کردیم. یونسکو لالجین و هنرش را به رسمیت می شناسد اما همدان نه، ای کاش باور کنیم آوازه گردشگری همدان را که تا آنسوی مرزها رسیده است.
ای کاش متولیان فرهنگی را با کتابداران و معلمان همراه می کردیم تا در کارگاه های آموزشی جشنواره تلمذ کنند و اندکی خلاقیت و ایده پردازی را از مدرسان داخلی و خارجی بیاموزند؛ هرچند سن و سالی از آنها گذشته اما کسب دانش که گهواره و گور نمی شناسد تا اینگونه جشنواره ها در همدان غریب نباشند.
باید بیاموزیم نو آوری و خلاقیت را وگرنه روزگار درس عبرت مان می کند. همچون پروانه های طلایی فیلم کودک و هزاران فرصت فرهنگی و اقتصادی که در سایه نبود برنامه ریزیمان از دست رفت. باید کوتاه کنیم ید طولانی همدان در از دست دادن فرصت ها را ... .
اگر می خواهیم همدان پایلوت فرهنگی هنری کشور شود، اگر خواهان میزبانی دائمی جشنواره تئاتر کودک و نوجوان در همدان هستیم، باید سقف و دیوارهایش را بلند کنیم، بلند به اندازه آوازه مردمان این کهن دیار. باید هرکدام آجری روی دیوار کوتاهش بچینیم، آجری از جنس دلسوزی و صداقت تا همدان دیار همه دانایان بماند.
7527/2090
خبرنگار: زهرا زارعی** انتشاردهنده: سعید زارع کندجانی
کپی شد