چند روز به عید نوروز بیشتر نمانده؛ هر سال این موقع بازارهای همدان شلوغ و پرترافیک بود طوری که مردم با فشار زیاد از لابه لای جمعیت وارد راسته بازارها می شدند و خسته و وا رفته با چند نایلون پر از لباس، آجیل و شکلات برمی گشتند.
دستفروشها قدم به قدم در پیاده رو و خیابان ها از ترقه و نارنجک چهارشنبه سوری گرفته تا رگالهای لباس جورواجور و جعبههای میوه و شیرینی های رنگارنگ را بساط کرده و با آواز و فریاد و کف زدن بازارگرمی می کردند و هر لحظه هیجان مردم را برای خرید بالا می برند.
اما بازار امسال شباهتی با گذشته اش ندارد، شیوع ویروس کرونا تب خرید مردم را سرد کرده و کاسه چه کنم به دست کسبه و اهالی بازار داده و دستفروشان را بر سر دو راهی ماندن و رفتن نشانده است.
اجناس متنوعی را یک ماه پیش از تولیدی های مختلف کشور خریداری و پشت ویترین چیده ایم اما انگار مردم میلی به خرید ندارند و از ترس بیماری کرونا دست از نونوار شدن در سال نو کشیده اند. اما امیدمان را از دست نداده ایم شاید در روزهای بعد ورق برگردد و مردم ماسک و دستکش ها را از سر و صورت بردارند و رخت و لباس شاد و زیبا به تن کنند. کرونا رخت ناشاد نوروز
کاسبهایی که هنوز از کسادی بازار پسابنزین کمر راست نکرده بودند حالا با آمدن این مهمان بدقدم، مبهوت و حیران به تماشای هیچ نشسته اند.
از آنجا که خیلی از مردم خانه نشین شده و یک نفر مسوول خرید اقلام مصرفی روزانه است صنف پوشاک بسیار متضرر شده است.
صاحب یکی از مانتوسراهای همدان می گوید: مدتها است که برای بازار شب عید لحظه شماری می کنیم اما بازار چَنگی به دل نمی زند و مشتری آنگونه که باید باشد، نیست.
اجناس متنوعی را یک ماه پیش از تولیدی های مختلف کشور خریداری و پشت ویترین چیده ایم اما انگار مردم میلی به خرید ندارند و از ترس بیماری کرونا دست از نونوار شدن در سال نو کشیده اند.
اما امیدمان را از دست نداده ایم شاید در روزهای بعد ورق برگردد و مردم ماسک و دستکش ها را از سر و صورت بردارند و رخت و لباس شاد و زیبا به تن کنند.
پسته ها نمی خندند
اوضاع کسب و کار آجیل و خشکبار فروشان هم بد بود بدتر شد؛ آنها که بازار شب عید به قول معروف دشت سرچراغشان بود و مدتها انتظار کشیده بودند تا همه ایام کسادی را در این چند روز تلافی کنند حالا به سبدهای پسته درون مغازه خیره شده اند؛ پسته هایی که نای خندیدن ندارند.
"کرونا رزق و روزی ما را خشکانده" این جمله ای است که یکی از همین خشکبار و آجیل فروشان می گوید، وقتی که جویای حال و اوضاع کاسبی اش می شوم.
او فکر میکرده اسفند ماه می تواند بدهی و قرض و قوله هایش را تسویه کند، اما شیوع این بیماری و استقبال کم مردم برای خرید تمام محاسباتش را بر هم زده است.
اوضاع مرغ فروشان همدان بهتر از بوتیک داران و آجیل فروشان نیست، اگر چه مثل همیشه جلوی مغازه هایشان خیس و چاله چوله ها پر از آب است اما به گفته خودشان کرونا مرغ رزق و روزی را از قفسشان پرانده و امیدی هم به بازگشت آن ندارند.مرغ از قفس پرید
اوضاع مرغ فروشان همدان بهتر از بوتیک داران و آجیل فروشان نیست، اگر چه مثل همیشه جلوی مغازه هایشان خیس و چاله چوله ها پر از آب است اما به گفته خودشان کرونا مرغ رزق و روزی را از قفسشان پرانده و امیدی هم به بازگشت آن ندارند.
یکی از آنها که طبق عادت همیشگی چاقویش را تیز می کند می گوید: کرونا مهمانی رفتن و دید و بازدید عید را ممنوع کرده مردم هم نیازی به تهیه گوشت مرغ ندارند، حداقل به اندازه مصرف خانواده خود می خرند و نه بیشتر.
ما هم به میزان تقاضا و کشش بازار سفارش مرغ می دهیم و به همین سود اندک روزانه قانع هستیم و شکرگذار.
رییس اتحادیه مرغ و ماهی فروشان همدان گفته های همکارانش را تایید کرده و آمار و ارقامی از کاهش ۵۰ درصدی فروش مرغ پیوست آن می کند تا گواهی باشد بر کسادی بازار این فرآورده در آستانه عید نوروز.
گل ها نمیبویند
گل فروشیها هم از گزند کرونا در امان نیستند، حقیقت این است آنها هم این روزها که باید اوج فروششان باشد، کمتر رنگ و بوی مشتری را می بینند.
یکی از گل فروشی های نام آشنای شهر می گوید: گل از زیبایی های سفره هفت سین است و هر سال این موقع خانم ها برای خرید گل و گلدان تازه به ویژه گل های شب بو و سنبل جلوی مغازه صف می کشیدند اما امسال کرونا باعث شده مردم فقط برای خرید مواد غذایی از خانه بیرون بیایند و کمتر کسی به فکر خریدن گل می افتد.
گل از زیبایی های سفره هفت سین است و هر سال این موقع خانم ها برای خرید گل و گلدان تازه به ویژه گلهای شب بو و سنبل جلوی مغازه صف می کشیدند اما امسال کرونا باعث شده مردم فقط برای خرید مواد غذایی از خانه بیرون بیایند و کمتر کسی به فکر خریدن گل می افتد.او از جفت و جور نبودن دخل و خرجش گلایه می کند که حتی نمی تواند خرج خانه را دربیاورد چه برسد به کرایه مغازه.
اما با این حال امیدوار است که ننه سرما کرونا را هم با خود ببرد تا مردم گل های زیبای بهاری را بی دغدغه ببویند و لذت ببرند.
طلای رنگ پریده همدان
بازار زرگرهای همدان هم زرق و برقی ندارد، هر چند گرانی طلا مدتها است که کاسبی این صنف را از رونق انداخته، آنها دل به بازار عید نوروز خوش کرده بودند که کسب و کارشان سکه می شود اما کرونا ناجوانمردانه این دلخوشی را از آنها گرفت.
یکی از طلافروش ها اسپری الکل و ژل ضدعفونی کننده داخل مغازه اش را نشانم می دهد و می گوید: تجهیزات بهداشتی هم تهیه کرده ایم تا مشتری با خیال آسوده طلا را انتخاب و امتحان کند اما با این وجود مردم تمایلی برای خرید طلا در این آشفته بازار ندارند.
تک و توک کسانی برای خرید می آیند که قصد سرمایه گذاری دارند و به دنبال طلای دست دوم و بدون اجرت هستند.
غم زرگرها هم به غصه هایی که از پسته های غمگین، گل های پژمرده و رخت و لباس های منتظر پشت ویترین، در سینه تلمبار کرده ام اضافه می شود.
عصر نشده خورشید سایههای بلند راننده تاکسی های چشم به راه مسافر را روی ماشین هایشان نقاشی می کند. گویی او هم مثل من حوصله اش از این رخوت و سستی مردم و بازار سر رفته و می خواهد زودتر به خانه برود.
فریاد یکی از تاکسی دارها برای مسافر تصاویر درهم و برهم بازار که در ذهنم مرتب می کنم را قیچی میکند. سوار می شوم و با بسته شدن در، غر زدن هایش شروع می شود از چرخ زندگی می نالد که این روزها در گل فرو رفته؛ از کرایه ای که اضافه نمی شود، از لنت ترمز و تسمه بونجول چینی و از کرونا که قوز بالا قوز شده و مسافر را کمیاب کرده است.
ناچار غصه تاکسی داران را با غصه های اهالی راسته بازارهای کرونازده همدان یک کاسه می کنم و به دنبال واژه ای مناسب در آرشیو دانسته هایم می گردم برای کسانی که غم نان و نوروز دارند.
گزارش از: زهرا زارعی