این یادداشت که به قلم مهدی ناصرنژاد به رشته تحریر درآمده، می خوانیم: اگرچه جوان‌های خوب و اهل ورزش و انگیزه همدانی و البته که کل استان پراستعداد و محروم در این کناره کشور پهلوان‌ پرورمان از یک تیم خوب فوتبالی بی‌نصیب هستند، اما این دلیل نمی‌شود تا موضوع فوتبال و چرایی‌های بیشمار آن حرف ‌و حدیث اول مردم نباشد!
حالا بگذریم از اینکه استان همدان به هزار دلیل ریز و درشت آنقدر توسری‌ خور ورزش شده است که حتی یک تیم دلخوش ‌کننده در هیچ رشته ورزشی و پرطرفدار از جمله والیبال، بستکتبال، کشتی، هاکی و غیره و غیره در لیگ‌های کشور نداریم تا مثل خیلی از هموطنان پُز آن را بدهیم و چشممان به بخش رقابت‌های ورزشی در شبکه‌های تلویزیونی باشد و در نتیجه این همه جوان‌هایمان بهانه‌گیری نکنند!
اما خوب شاید کشش دیگر تیم‌های فوتبالی کشورمان نظیر سرخابی‌ها و جنوبی‌ها و تراختوری‌ها و زاینده ‌رودی‌هاست که لااقل حرف فوتبال از دهانمان نمی‌افتد و هر ازگاهی هم فیلمان یاد هندوستان می‌کند که چرا تمام استان‌های کوچک و بزرگ و پولدار و غیرپولدار، چند تا تیم در اغلب رشته‌ها توی مسابقات لیگ یک و 2 دارند و ما نداریم.
یعنی اینکه خون جوان‌های ما از همه کمرنگ ‌تر است. یعنی اینکه همه جا پول و اسپانسر و از این حرفه‌ها وجود دارد، ولیکن تا نوبت همدان می‌شود، آسمان می‌تپد!!!
یا نه، شاید هم زبانم لال، مسئولان ورزش و مدیران ارشد همه جای ایران پهناور می‌دانند چطوری برای رونق زیرساخت‌های اجتماعی خود و مطرح شدن نام حوزه مسئولیت خود، انحصار قسمت‌هایی از برنامه‌های ورزشی شبکه‌های تلویزیونی برای خود، چند تا تیم قَدَر و پرجنب‌وجوش تدارک ببیند، اما مسئولان ما به این چیزها اعتقادی ندارند و به قولی اهل این حرف‌ها! نیستند!
یکی از دوستان می‌گفت، «فلانی، تو هم عجب دل خوشی داری‌ها، نکند از داستان همین تیم پاس بی‌خبری که این مسائل را مطرح می‌سازی!». پاسخ دادم که «اتفاقاً جلز و ولز خیلی از فوتبالی‌های شهرمان هم به خاطر فوتبالی به نام پاس است که توی این 10 سال، 10 بار آن را بریده‌اند و دوخته‌اند تا به قد و قواره این روزهای پاس درآمده است! آخر مگر یک آدم درست و حسابی چندبار باید از یک سوراخ گزیده شود تا حواس خود را جمع‌وجور کند!».
این نکته را هم به دوستمان یادآوری کردم که خیلی از حرف و واقعیت‌ها را هم نمی‌شود عنوان کرد و باید صبر کرد و منتظر ماند تا ببینیم سرنوشت آن آدم و آن سوراخ و آن مار تا کجا ادامه خواهد داشت!
با این حال این دوست دلسوزان اصرار داشت بنویسیم کمی همت باید و دلسوزی و تعهد که اهل ورزش کشورمان هم‌اینک از مسئول و تماشاچی و یار دوازدهم و کفش استوکی‌ها و دوبنده‌پوش‌ها و بلندقامت‌ها و همه و همه، زور و تلاش و شانس خود را مصروف لیگ برتر و انتخابی تیم‌های ملی گذاشته‌اند و ما هنوز اندر خم همان کوچه بن‌‌بست مانده‌ایم و توی دسته دومی‌ها و پایین‌تر داریم چانه می‌زنیم و حاشیه می‌سازیم!!!
7523/2090
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.