به گزارش ایرنا، نگرانی از چهره پیامبر(ص) می بارد، خوب می داند امت بی امام به رمه بی شبان می ماند، به راه بی راهنما، شب بی چراغ، کشتی بی ناخدا و دشت بی چشمه... .
باید برخیزد؛ باید رسالتش را کامل کند.
میداند چه گلهایی در باغ فردا می شکفد و چه علفهای هرزی می روید و تن و جان گل ها را می آزارد.
همه را جمع می کند، دریایی از مردم دور تا دور اقیانوس چشمهایش موج میزند تا چشم کار میکند نگاه هایی است که بر لبهای یاقوتی اش خیره شده.
ابرها هم گوششان را تیز کرده اند؛ صدای بال فرشته ها هم موسیقی متن این صحنه جاودانه شده ...
ناگهان آوای 'من کنت مولاه فهذا علی مولاه' سکوت غدیر را می شکند؛ ای مردم! مژده میدهم شما را به پیوند خدا و خورشید به پیوند بیوقفه این مرد صبور و خورشید؛
اصلا تابش خورشید از چشمهای صبور این مرد است و ستارهها هم از لبخندهای های او روشنی می گیرند.
هر چند این مرد غمگین کم میخندد؛ اما خنده هایش هایش دنیا را بهاری میکند!
بخند علی! علی بخند ...
و دستی را که بالا میبرم، ایستاده نگه دار! تا تاریخ زیر سایه آن شادی کند.
دستان نورانی محمد(ص) بازوان سبز مولا را به سمت آسمان کشید
همه چشمها تصویر بزرگترین رویداد تاریخ را ثبت میکنند؛ ابوذر و سلمان هم در پوستشان نمی گنجند.
صدای دف و دهل و هلهله سرتا سر غدیر خم را پر می کند.
مردم شاد باش می گویند؛ اما کائنات به تهنیت مردی میآید که صبوری سالهای سخت فردا از چشمهایش پیداست و او با لبخند به دشنههایی می اندیشد که در راهند ... .
قرن ها بعد در این سو قل قله ای برپاست؛ شیرینی و شربت میان بچه های محله دست به دست می چرخد. یک لحظه خنده از روی لبها پاک نمیشد، همه شادند.
سید احمد میکروفون را به دست می گیرد 'هر کسی دوستدار علی(ع) است هر چه در توان دارد درون حنجره بریزد و صلواتی حیدری پسند بفرستد'
عطر صلوات بر کوچه و محله می پاشد و سید همچون بلبل عاشق برای مولایش علی(ع) می خواند:
من ار به قبله رو کنم
به عشق روی او کنم
علی علی علی علی
آرام آرام ترنم نام علی(ع) مانند ترانه باران سقف شیروانی قلبها را نوازش میدهد.
و من می اندیشم که چه رمز و رازی در این واژه سه حرفی نهفته که اینگونه انسان، جهان و غدیر را از خود بی خود کرده و لبخند بر لبان همه نشانده است. حتی خود علی(ع) هم لبخند می زند ... .
7527/2090
باید برخیزد؛ باید رسالتش را کامل کند.
میداند چه گلهایی در باغ فردا می شکفد و چه علفهای هرزی می روید و تن و جان گل ها را می آزارد.
همه را جمع می کند، دریایی از مردم دور تا دور اقیانوس چشمهایش موج میزند تا چشم کار میکند نگاه هایی است که بر لبهای یاقوتی اش خیره شده.
ابرها هم گوششان را تیز کرده اند؛ صدای بال فرشته ها هم موسیقی متن این صحنه جاودانه شده ...
ناگهان آوای 'من کنت مولاه فهذا علی مولاه' سکوت غدیر را می شکند؛ ای مردم! مژده میدهم شما را به پیوند خدا و خورشید به پیوند بیوقفه این مرد صبور و خورشید؛
اصلا تابش خورشید از چشمهای صبور این مرد است و ستارهها هم از لبخندهای های او روشنی می گیرند.
هر چند این مرد غمگین کم میخندد؛ اما خنده هایش هایش دنیا را بهاری میکند!
بخند علی! علی بخند ...
و دستی را که بالا میبرم، ایستاده نگه دار! تا تاریخ زیر سایه آن شادی کند.
دستان نورانی محمد(ص) بازوان سبز مولا را به سمت آسمان کشید
همه چشمها تصویر بزرگترین رویداد تاریخ را ثبت میکنند؛ ابوذر و سلمان هم در پوستشان نمی گنجند.
صدای دف و دهل و هلهله سرتا سر غدیر خم را پر می کند.
مردم شاد باش می گویند؛ اما کائنات به تهنیت مردی میآید که صبوری سالهای سخت فردا از چشمهایش پیداست و او با لبخند به دشنههایی می اندیشد که در راهند ... .
قرن ها بعد در این سو قل قله ای برپاست؛ شیرینی و شربت میان بچه های محله دست به دست می چرخد. یک لحظه خنده از روی لبها پاک نمیشد، همه شادند.
سید احمد میکروفون را به دست می گیرد 'هر کسی دوستدار علی(ع) است هر چه در توان دارد درون حنجره بریزد و صلواتی حیدری پسند بفرستد'
عطر صلوات بر کوچه و محله می پاشد و سید همچون بلبل عاشق برای مولایش علی(ع) می خواند:
من ار به قبله رو کنم
به عشق روی او کنم
علی علی علی علی
آرام آرام ترنم نام علی(ع) مانند ترانه باران سقف شیروانی قلبها را نوازش میدهد.
و من می اندیشم که چه رمز و رازی در این واژه سه حرفی نهفته که اینگونه انسان، جهان و غدیر را از خود بی خود کرده و لبخند بر لبان همه نشانده است. حتی خود علی(ع) هم لبخند می زند ... .
7527/2090
کپی شد