به گزارش ایرنا، شهید هادی رضوانی چهارم آبان سال 46 در ماه شعبان در روستای گهره در 90 کیلومتری بندرعباس به دنیا آمد و اصالتا اهل رضوان شهر فین بود.
وی دارای 5 برادر و 2 خواهر بود و خود فرزند چهارم خانواده 10 نفره «محمد و ماه بانو» بود.
شهید رضوانی به دلیل شغل پدر تا 4 سالگی در«گهره»، «خمیر»، «قشم»، «جاسک» و«سیرجان» زندگی کرد و پس از آن در بندرعباس ساکن شدند.
وی دوران ابتدایی را در مدرسه «جاوید» بندرعباس گذراند و همزمان به مکتب خانه برای فراگیری قرآن می رفت، مقطع راهنمایی را در مدرسه شهید سایانی(سدید قدیم) سپری کرد.
این شهید بارها تا دم مرگ پیش رفت؛ 'در کودکی ذات الریه سختی گرفت، در استخر غرق شد، لوله آهنی روی سرش سقوط کرد، در راه مدرسه تصادف کرد و از بالای آب انبار به پایین افتاد' اما هر بار به لطف خدا و دعای والدین از مرگ نجات یافت تا در عرصه دیگری جان خود را تقدیم آرمان هایش کند.
شهید رضوانی در عین شوخ طبعی و صمیمی بودن اهل کار و تلاش بود، در مکانیکی و بنایی مهارت داشت و به همراه 3 برادر دیگرش در «کارگاه جعبه سازی» پدر در رضوان فین کار می کرد.
این دانش آموز شهید پنجم دبستان بود که وارد مسجد شد و فعالیت های فرهنگی اش را آغاز کرد؛ پایگاه اصلی اش مسجدهای «جواد الائمه» محله برق و «صاحب الزمان» محله الشهدا بود.
حضور در این دو مسجد که پاتوق جبهه و جنگ به حساب می آمد باعث شد تا هادی اشتیاق زیادی به جبهه پیدا کند.
وی از جوانان خوش رو و از مجریان توانمند مسجد الشهدا بود که در اجرای برنامه های فرهنگی این مشجد بسیار تلاش می کرد.
شهید رضوانی در سال 61 در دبیرستان «شهید حقانی» مشغول گذراندن دوران متوسطه بود که درس را رها کرد و راهی جبهه شد.
ابتدا «تیربارچی» و «بی سیم چی» گردان بود، مدتی بعد «مسوول آموزش شنا» به رزمندگان در «اروندرود» شد و در نهایت به «واحد تخریب» لشکر41 ثارالله رفت.
وی در سال 65 در مرحله چهارم اعزام به جبهه به سن سربازی رسید و به عنوان «پاسدار وظیفه» نبرد را ادامه داد.
در منطقه فاو مسوولیت بردن آذوقه را برعهده داشت که قایق واژگون شد و از ناحیه پا دچار سوختگی شد.
سرانجام سحرگاه چهارم دی ماه 65 در «اروندرود» از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و روز بعد در بیمارستان شیراز براثر شدت جراحات وارد به شهادت رسید.
پیکر مطهر شهید هادی رضوانی پس از تشییع باشکوه مردم بندرعباس در گلزار شهیدان این شهر به خاک سپرده شد.
وی 2 دی ماه سال 65 درحالی که قلم به دست گرفت و شروع به نوشتن وصیت نامه کرد در ابتدای وصیت نامه اش پس از سلام به حضرت بقیه الله مهدی(عجل) و نایبش امام خمینی آورده است: من هم مانند تمام شهیدان این دیار و این دین قدم در راهی گذشته ام که برای اعتلای کلمه حق باید از سرگذشت، از سرگذشتن شعار و رجز نیست یک حقیقت است، حقیقتی که شیعیان در طول 1400 سال شریعت اسلام آن را با خون خود امضا کرده اند.
شهید هادی رضوانی وصیت نامه اش را چنین ادامه داده است که؛ اگر بخواهم از شهادت و شهید بگویم جز خودستایی کار دیگری نکرده ام چون شهید و شهادت از آن خداست و خداوند آن را بر بندگان خود در آخرین لحظات عمرشان در این دنیا آشکار می سازد.
وی در بخش دیگری از وصیت نامه اش برای تسکین قلب داغدار پدر و مادرش خداوند را به حق حضرت زهرا(س) قسم می دهد که داغ مرگ بر قلب پدر و مادر آُسان گرداند و اظهار کرده است: مادری بر سر نعش پسر خود با پسرش چنین می گفت که؛ ای پسرم اگر زندگی امر پسندیده ای بود خداوند آن را به منفورترین مخلوق خود عطا نمی کرد و اگر مرگ امر ناشایستی بود خداوند آن را بر محمد(ص) ارزنده ترین بنده خود نازل نمی کرد، ای پسرم اگر در دنیا کار نیک انجام داده ای برو تا پاداش آن را بگیری و اگر جز گناه کار دیگری نداشته ای زودتر برو تا عذاب کمتری در انتظارت باشد، این سخنان بر احوال همه مردگان و شهیدان ما صادق است.
9887 / 6048
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.