به گزارش ایرنا، شهید مسعود ترابی زاده فرزند سوم خانواده علی ترابی زاده، یکم فروردین 1345 در بخش فین در 100 کیلومتری بندرعباس به دنیا آمد.
وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان جاوید و راهنمایی را در مدرسه سدید (شهید علی سایانی) سپری کرد و دوران متوسطه را تا سوم در دبیرستان شهید «چمران» بندرعباس و سال چهارم را در دبیرستان زادگاهش فین گذراند.
شهید ترابی زاده با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و در عملیات های «بیت المقدس» ، «والفجر مقدماتی» و «کربلای 1، 4 و 5» شرکت کرد و در همین عملیات ها بارها از ناحیه دست و پا مجروح و شیمیایی شد.
وی در مرحله اول عملیات کربلای پنج از ناحیه پا مصدوم شد؛ اما بعد از مداوا به واحد تخریب لشکر برگشت و در اسفند ماه سال 1365 در مرحله دوم عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت گلوله به کلیه راست و ستون فقرات قطع نخاع شد و در بیمارستان «پاستور نو» تهران زیر عمل جراحی قرار گرفت و بعد از آن نتوانست روی پاهایش بایستد و برای همیشه روی ویلچر نشست.
این شهید سخت کوش امید خود را از دست نداد و با روحیه مضاعف ادامه تحصیل داد و توانست در بهمن ماه 1371 مدرک کارشناسی رشته علوم سیاسی را دریافت کند.
وی در کنار تحصیل در دانشگاه در فعالیت های اجتماعی و هنری نیز فعال بود و ضمن تاسیس شرکت «حمل و نقل جاده ای» به عنوان مدیرعامل مشغول به کار شد و پس از مدتی به عنوان مدیر و صاحب امتیاز « دفتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی» در حوزه اعزام کاروان های زیارتی عتبات عالیات راه اندازی کرد.
شهید مسعود ترابی زاده در کنار فعالیت های اجتماعی خود از هنر نیز غافل نشد و با کشیدن نقاشی و نواختن سه تار زمزمه استقامت و بردباری را به گوش دیگران می رساند و از خود در زمینه نقاشی رنگ روغن آثاری زیبا به یادگار گذاشت.
وی در 27 بهمن 1380 ازدواج کرد و همیشه ازدواج را بهترین دوران زندگی خود می دانست.
شهید ترابی زاده از پس از ازدواج روحیه و توان مضاعفی به دست آورده بود فعالیت های خود را هرچه بهتر و با انگیزه بیشتری ادامه داد.
این شهید هنرمند در همان سال به اصرار دوستانش در مرکز توانبخشی جانبازان حضرت امام راحل در تهران بستری شد و پس از مدتی به خاطر درد و رنجی که در طول این سال ها همراهش بود برای مداوا به آلمان اعزام شد اما پس از معاینه مشخص شد کلیه سمت راستش از کار افتاده و کلیه چپ نیز کارایی زیادی ندارد و برای پیوند کلیه به تهران بازگشت.
وی بعد از 16 سال درد و رنج در 27 اردیبهشت 1382 در راه بازگشت از تهران به بندرعباس در مسیر جاده سیرجان به بندرعباس براثر واژگونی خودرو خود به شهادت رسید و به یاران شهیدش پیوست.
در این تصادف همسر شهید ترابی زاده نیز براثر شدت جراحت ها قطع نخاع شد و روی همان ویلچری که شهید مسعود سال ها درد و رنج را تحمل کرده بود، نشست.
شهید مسعود ترابی زاده در بخشی از وصیت نامه خود به آیه 250 سوره بقره « پروردگارا به ما صبر و شکیبایی عنایت کن و در عبادت ثابت قدم بدار و برکفار پیروزی بخش » اشاره کرده و عنوان می کند: خداوندا مرا در این راه و صراط مستقیم ثابت قدم بدار، پدر، مادر گرامی و بزرگوارم؛ صبر و شکیبایی شما را در راه اسلام می دانم... سفارش دیگری نیست، امروز کیست که وظیفه خود را در قبال اسلام و انقلاب و شهیدان نداند. یک ماه روزه و دو ماه نماز قضا دارم، خداوندا ما را موفق به انجام وظیفه بگرداند. از همگی حلالیت طلبید و سلام برسانید.
9887/7408
وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان جاوید و راهنمایی را در مدرسه سدید (شهید علی سایانی) سپری کرد و دوران متوسطه را تا سوم در دبیرستان شهید «چمران» بندرعباس و سال چهارم را در دبیرستان زادگاهش فین گذراند.
شهید ترابی زاده با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و در عملیات های «بیت المقدس» ، «والفجر مقدماتی» و «کربلای 1، 4 و 5» شرکت کرد و در همین عملیات ها بارها از ناحیه دست و پا مجروح و شیمیایی شد.
وی در مرحله اول عملیات کربلای پنج از ناحیه پا مصدوم شد؛ اما بعد از مداوا به واحد تخریب لشکر برگشت و در اسفند ماه سال 1365 در مرحله دوم عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت گلوله به کلیه راست و ستون فقرات قطع نخاع شد و در بیمارستان «پاستور نو» تهران زیر عمل جراحی قرار گرفت و بعد از آن نتوانست روی پاهایش بایستد و برای همیشه روی ویلچر نشست.
این شهید سخت کوش امید خود را از دست نداد و با روحیه مضاعف ادامه تحصیل داد و توانست در بهمن ماه 1371 مدرک کارشناسی رشته علوم سیاسی را دریافت کند.
وی در کنار تحصیل در دانشگاه در فعالیت های اجتماعی و هنری نیز فعال بود و ضمن تاسیس شرکت «حمل و نقل جاده ای» به عنوان مدیرعامل مشغول به کار شد و پس از مدتی به عنوان مدیر و صاحب امتیاز « دفتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی» در حوزه اعزام کاروان های زیارتی عتبات عالیات راه اندازی کرد.
شهید مسعود ترابی زاده در کنار فعالیت های اجتماعی خود از هنر نیز غافل نشد و با کشیدن نقاشی و نواختن سه تار زمزمه استقامت و بردباری را به گوش دیگران می رساند و از خود در زمینه نقاشی رنگ روغن آثاری زیبا به یادگار گذاشت.
وی در 27 بهمن 1380 ازدواج کرد و همیشه ازدواج را بهترین دوران زندگی خود می دانست.
شهید ترابی زاده از پس از ازدواج روحیه و توان مضاعفی به دست آورده بود فعالیت های خود را هرچه بهتر و با انگیزه بیشتری ادامه داد.
این شهید هنرمند در همان سال به اصرار دوستانش در مرکز توانبخشی جانبازان حضرت امام راحل در تهران بستری شد و پس از مدتی به خاطر درد و رنجی که در طول این سال ها همراهش بود برای مداوا به آلمان اعزام شد اما پس از معاینه مشخص شد کلیه سمت راستش از کار افتاده و کلیه چپ نیز کارایی زیادی ندارد و برای پیوند کلیه به تهران بازگشت.
وی بعد از 16 سال درد و رنج در 27 اردیبهشت 1382 در راه بازگشت از تهران به بندرعباس در مسیر جاده سیرجان به بندرعباس براثر واژگونی خودرو خود به شهادت رسید و به یاران شهیدش پیوست.
در این تصادف همسر شهید ترابی زاده نیز براثر شدت جراحت ها قطع نخاع شد و روی همان ویلچری که شهید مسعود سال ها درد و رنج را تحمل کرده بود، نشست.
شهید مسعود ترابی زاده در بخشی از وصیت نامه خود به آیه 250 سوره بقره « پروردگارا به ما صبر و شکیبایی عنایت کن و در عبادت ثابت قدم بدار و برکفار پیروزی بخش » اشاره کرده و عنوان می کند: خداوندا مرا در این راه و صراط مستقیم ثابت قدم بدار، پدر، مادر گرامی و بزرگوارم؛ صبر و شکیبایی شما را در راه اسلام می دانم... سفارش دیگری نیست، امروز کیست که وظیفه خود را در قبال اسلام و انقلاب و شهیدان نداند. یک ماه روزه و دو ماه نماز قضا دارم، خداوندا ما را موفق به انجام وظیفه بگرداند. از همگی حلالیت طلبید و سلام برسانید.
9887/7408
کپی شد