این کتاب علاوه بر یک نویسنده هرمزگانی با همکاری سید مرتضی هاشمی، صالح دریانورد، علی صدر و جلال شکوریانفرد به نگارش درآمده، دارای ۷ فصل شامل، مطالعات تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و انسانی، اجتماعی و تشکیلات اداری جزیره قشم است.
قسمتی از کتاب قشم، جزیره ای آشنا
گذشته تاریخی جزیره قشم از دیدگاه باستانشناسی به دوره مادها، هخامنشیان، پارتیان و ساسانیان میرسد و آریائیان باهوش پس از استقرار در جزیره قشم با کم آبی مواجه شدند اما زنان و مردان با همت بدون توجه به دشواریها و هراس از سختی دست بکار شدند.
هنوز زمان زیادی نگذشته بود که مخازن بزرگ و آبگیرهای متعددی همچون مخزن عظیم خوشآب(بین درگهان و رمکان) برکه کنیزکان بر روی ارتفاعات غربی قشم و برکههای کولقان نزدیک قشم و مهمتر از همه مخزن بزرگ «لافت» که بالغ بر ۸۵ حلقه چاه در آن وجود دارد و مخزن عظیم خربس که همه از یادگارهای ارزنده عصر مادها و هخامنشیان است.
آریائیان که در زراعت، حفر قنات و کاریز و حشمداری و ساختن سد و پل و احداث اسکله مهارت کافی داشتند در راه آبادی جزیره قشم زحمات فراوانی را متحمل شدند تا آنجا که جزیره را بصورت پل اطمینان بخشی برای تجارت شرق و غرب به جهانیان معرفی کردند.
در طول دوران هخامنشیان خلیجفارس در حقیقت مرکز بزرگترین نیروی دریایی جهان آن عصر بشمار میرفت و جزایر مهمی مانند قشم، لارک، هنگام، کیش و هرمز به عنوان مراکز قدرت عظیم دریانوردی بود که شاهراههای دریایی و تجارتی و نظامی شرق و غرب را اداره میکرد.
در عصر ساسانیان نیز جزیره قشم از عظمت و شکوه بالایی برخوردار بوده است و در همین زمان آبادیهای مهمی در سواحل جنوب شرقی و شمال جزیره و بخش بزرگی از جنوب که بزرگترین آنها خربس مسن، ریگوه و خرابههای«خرگو» میباشد ایجاد شد.
در بخش دیگری از این کتاب آمده است: وقتی کسی باد زار شد باید پیش بابا و مامای زار برود تا برایش مجلسی ترتیب دهد و سفره بدهد تا شفا و درمان پیدا کند.
اجرای مراسم معمولا شبهای چهارشنبه برقرار میشود و بابای زار عدهای را مامور میکند که چوب خیزران بدست گیرند و دور خانهها و آبادی بگردند و با این علامت یعنی چوب خیزران، زاریها اگاهی پیدا میکنند که مراسم برقرار میشود.
زنان و مردان لباسهای خود را میپوشند موهای خود را شانه زده و عطر مخصوص بر صورت و تن خود میپاشند و دسته دسته به مجلس میروند تا خود را برای رقص و بازی زار آماده کنند تا اگر مریضی آنجا هست توسط بابا و مامای زار شفا بخشند زیرا کسی که زاری شد دیگر دوا و دکتر علاج او نیست وفقط در مراسم درمان مییابد.
ابتدا دوای مخصوص که معجونی است از کندرک، ریحان و گشته(چوبی است که از بمبئی میآورند)، زعفران، هل جوز و زبان جوجه(گیاهی است که درکوه میروید) تهیه مینمایند بابای زار شخص مبتلا را مدت هفت روز در حجاب و دور از چشم دیگران نگه میدارد و بیمار نباید در این مدت زن، سگ و مرغ را ببیند.
به طور کلی چشم هیچ زنی چه محرم و چه نا محرم نباید بر وی بیفتد و اگر بیمار زن باشد بر عکس و تنها ماما و بابای زار مواظب اوست و تمام مدت حجاب و معجون تهیه شده بر تن بیمار میمالند و مقداری هم به وی میخورانند.