شهید خورشید خادمی ماشاری یادگار غلام و لیلا یکم آذر ۱۳۴۷، در روستای ماشاری از توابع شهرستان بندرعباس به دنیا آمد.

بیشتر مردم روستای ماشاری کشاورز و دامدار هستند و او نیز با نان کشاورزی پدر، بزرگ شد و در کار کشاورزی و آبیاری درختان نارنگی و پرتقال،  هم‌پای پدر و مادرش بود.

در دوران کودکی وی در منطقه ماشاری و روستاهای اطراف بجز مدرسه ابتدایی مقاطع دیگر نبود و این شهید تا سوم ابتدایی درس خواند.

شهید خادمی با آغاز جنگ تحمیلی وارد جبهه شد و به عنوان پاسدار وظیفه در کنار سایر رزمندگان از کشور دفاع می‌کرد.

وی سرانجام  ۱۴ اسفند سال ۶۵ در منطقه شلمچه آسمانی شد و پیکرش مدت‌ها در منطقه بر جا ماند.

پیکر این شهید روستای ماشاری سال ۷۳ در عملیات جستجوی پیکر شهیدان پیدا شد و به بندرعباس انتقال داده شد.

مزار این شهید دفاع مقدس در گلزار شهدا بندرعباس قرار دارد.  

"شهید خورشید خادمی" ابتدای وصیت‌نامه‌اش را بیت شعری آغاز کرده است به این مضمون که؛

در راه دوست کشته شدن آروزی ماست  

دشمن اگر چه تشنه به خون گلوی ماست

وی ادامه داده است: پس از اعتقاد به یگانگی خداوند متعال و عدالت بی شائبه او و نبوت پیامبر گرامی اسلام و امامت علی بن ابیطالب (ع) و یازده تن از اولاد معصوم آن حضرت و با اعتقاد به روز قیامت که انسان‌ها در کنار ترازوی عدالت خداوند قرار خواهند گرفت، می‌خواهم وصیت‌نامه‌ام را بنویسم.

شهید خادمی افزوده است: از خدا می‌خواهم توفیق شهادت را نصیب من کند خدا را شکر می‌کنم که مرا توفیق داد تا در صف جهادگران خدا قرار بگیرم و دِین خویش را نسبت به اسلام و مسلمانان ادا کنم.

این شهید دفاع مقدس آورده است: اگر انسان کمی تفکر کند در جهان اطرافش با خود این فکر را بکند که دیگر بی‌تفاوتی، خود گناهی بزرگ است و اگر انسان بفهمد که اصل او چه بوده و هدف از آمدن چه بوده است او سعادتمند خواهد شد.

وی در این وصیت‌نامه از مردم خواسته است که جا پای شهدا بگذارند و سنگر آن‌ها را خالی نکنند و هم‌چنین توصیه کرده است: باید از آرمان شهدا دفاع کرد تا اسلام سربلند و پرافتخار بماند.

۹۸۸۷/۲۰۹۴

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.