روز بیست و یکم فوریه مصادف با دوم اسفند از سوی سازمان علمی فرهنگی ملل متحد (UNESCO) به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده است، نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال 1999 به منظور کمک به ترویج تنوع زبانی و فرهنگی انجام شد.
اما زبان مادری چیست؟ به نخستین زبانی که یک فرد می آموزد، بدان سخن می گوید، میاندیشد ودر واقع هویت او را می سازد زبان مادری گفته می شود. یادگیری زبان مادری از پیش از تولد آغاز میشود و تا پایان زندگی با انسان همراه است.
زبان مادری تنها ابزار برقراری ارتباط نیست بلکه گنجینه ای برای ساخت هویت منحصر به فرد و منتقلکننده پیشینه تاریخی و فرهنگی آن جامعه است.اسکات ناب–کانگاس (1981) در تعریف زبان مادری آن را به پوست انسان و زبان بیگانه را به شلوار جین تشبیه می کند.
شلوار جین در ابتدا برایمان تنگ و نآشنا است و بعد از مدتی پوشیدن در آن احساس راحتی می کنیم اما هرگز نمی تواند جای پوستمان را بگیرد.او زبان بیگانه را همچون لباسی می داند که می توانیم آن را بپوشیم و یا با لباس نو دیگری تعویض کنیم اما لباس تنها پوشش سطحی ست و قابل قیاس با پوست ما نیست. او در ادامه دور شدن از زبان مادری را به کندن پوست از بدن تشبیه می کند.
**فاجعه ای به نام مرگ زبان
زبان به مثابه موجود زندهای ست که متولد می شود، رشد می کند به بالندگی و شکوفایی می رسد و در نهایت اگر جامعه زبانی علاقه ای به استفاده از آن نداشته باشد می میرد.
از آن جایی که بیشتر زبانهای رایج درجهان بدون صورت نوشتاریاند و تنها به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند با مرگ هر گویش ور، آن زبان گامی به سوی نیستی بر می دارد و نه تنها زبان بلکه هر آنچه زبان حامل آن است، از جمله شعر، ادبیات شفاهی، مثلها، روایات، دانش بومی، سنتها، باورها، آیینها ودر یک کلام، میراث فرهنگی ناملموس متعلق به آن جامعه زبانیو فرصتها، سنتها، ویژگی های منحصر به فرد تفکر و بیان از بین میروند.
چگونه یک زبان می میرد؟ زمانی که نسل قبل علاقه ای به انتقال زبان به نسل بعد ندارد انتقال بین نسلی رخ نمی دهد و کودکان تمایلی به آموختن زبان مادری ندارند.
از میان رفتن زیستگاههای طبیعی، کوچ کردن یا کوچاندن اقوام به حاشیه شهرهای بزرگ ازدیگر عواملیست که زبانهای مادری را تهدید می کند.
در چند دهه گذشته بسیاری از قبایل در دنیا به این شکل زبانشان را از دست دادهاند. جنگ و مهاجرت هم از دیگر دلایل فراموش شدن بعضی از زبانها است.
بنا به گزارش یونسکو حداقل43درصد از6000 زبان رایج در دنیا در معرض خطر هستند. تعداد اندکی از این زبانها در سیستم آموزشی و حوزههای عمومی جای دارند و کمتر از صد زبان در دنیای دیجیتال کاربرد دارند. هر دو هفته یک زبان می میرد و به همراه آن میراث فرهنگی و فکری آن نیز از بین می رود.
چرا یک زبان می میرد؟ مرگ یک زبان عملی نیست که یک شبه رخ دهد. روندیست که آرام آرام در جامعه زبانی رشد میکند.
به مرور پایههای اعتبار زبان را متزلزل می کند و سرانجام آن بنای آباد ویران می شود و روزی خواهد رسید که با مرگ آخرین گویش ور باید سوگوار گنجینه هویت منحصر به فرد آن جامعهی زبانی بود.
یک زبان به این دلیل می میرد که گویش وران انگیزهای برای کاربرد آن زبان ندارند و زبان رسمی از وجهه بالایی برخوردار است.
40 درصد از جمعیت جهان دسترسی به آموزش و پرورش را به زبان مادری خود ندارند. کودک خردسالی که در یک جمع عمومی جرائت سخن گفتن به زبان مادریش رانداشته باشد، تحقیرخواهد شد او که تبدیل به موجود آسیب دیده شده از به کاربردن زبان مادری پرهیز خواهد کرد و هنگامی که نقش والد را می پذیرد از آمورش آن به کودکانش امتناع خواهد کرد.
**چشم انداز تهدید زبانی در هرمزگان
هرمزگان سرزمین بقایای زبانی ست وگونههای متفاوتی در این سرزمین پراکندهاند. بندری در مرکز استان رواج دارد، شاید بتوان گفت وخیم ترین وضعیت را در بین گونههای زبانی رایج در استان دارد چرا که به دلیل موقعیت این شهر، تنوع قومی و زبانی و جایگاه قدرتمند زبان رسمی، این گونهی زبانی با بیشترین تهدید در مقابل زبان زبرین روبرو ست.
گونههای اچمی و عربی در غرب استان، اشمی در شمال، کرشی در مرکز، بلوچی و بشاگردی درشرق رواج دارند. کمزاری و خلوصی که دامنه نفوذ آنها تنها یک و دو آبادی ست و به لحاظ تعداد گویش ور با بیشترین تهدید روبرو هستند.
در این میان زبان کمزاری به شماره 15، گویش کرشی به شماره1340 و زبان خلوصی به شماره1344 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاند. اما این اقدامات کافی نیست.
با وضعیت موجود گونههای زبانی استان، پاسداری از این مهمترین جلوه میراث فرهنگی بشری زمانی میسر میشود که منابع انسانی و مالی به جا هزینه گردد و این گنجینه زنده بشری به شیوه علمی مورد بررسی قرار گیرد. امر خطیری که متاسفانه تا امروز در این استان مغفول مانده است.
در حالی که در بند دو ماده ٩٨ ـ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1400ـ ١٣٩٦) سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موظف شده به منظور حفظ و صیانت از میراث فرهنگی اقدام لازم را با همکاری و هماهنگی سایر دستگاههای اجرائی ذیربط به منظور شناسایی، مستند سازی، حفاظت و مرمت و معرفی میراث فرهنگی ) اعم از ملموس و ناملموس (در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی و ثبت در فهرست میراث جهانی را طبق بودجه سنواتی به عمل آورد.
از سوی دیگر طرح عظیم اطلس ملی زبانی ایران که مهمترین دغدغه پژوهشکده زبان شناسی، کتیبه و متون است و در بسیاری از استانها که از تنوع زبانی استان هرمزگان برخوردار نیستند به جد در حال اجراستاز دیگر مواردی ست که در این استان گرد فراموشی بر آن نشسته است.
شعار روز جهانی زبان مادری در سال 2019 اهمیت زبان بومی برای ایجاد و گسترش صلح و آشتی است. شاید بتوان استان هرمزگان را نمونه تجسم یافته این شعار دانست چرا که در هر گوشه این خاک، زبانی فاخر در حال طنازیست و هرمزگان همچون طاووسی زیبا والوان به جلوه گری می پردازد و یکایک ما در قبال حفظ این تنوع زبانی و فرهنگی مسوولیم.
برای حفظ یک زبان چه باید کرد؟ بر خلاف تصور عام دو زبانگی را می توان نوعی تغذیه ذهنی برای رشد هوشمندی انسان دانست. دوزبانگی با قدرت خلاقیت، تحلیل و تفسیر کودکان ارتباط مستقیم دارد. دوزبانگی باعث رشد ذهنیو انعطاف در تفکر میشود.
نجات یک زبان عملی فردینیست همت و تلاش جمعی می طلبد. در وهله نخست ایجاد خودباوری در بین اهالی زبان و تشویق نسل والد به آموزش زبان مادری به نسل بعد، رسانههای ارتباط جمعی می توانند در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند و دولت موظف به برنامه ریزی برای به ثمر رسیدن این تلاشهاست.
حداقل برای تحقق اصل پانزده قانون اساسی که در آن استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد اعلام شده است.
از سوی دیگر در کنوانسیون 2003 که در سازمان علمی فرهنگی ملل متحد به منظور پاسداشت میراث فرهنگی ناملموس تصویب شد، زبان به عنوان یکی از مظاهرمیراث ناملموس شناخته شده است که بوسیله آن سایر مواریث فرهنگی ناملموس منتقل می شوند. پس سازمان میراث فرهنگی نقش بسیار مهمی در حفظ، ثبت و ضبط این مهمترین گنجینه هویتی بر عهده دارد.
و سخن آخر، اینجا سخن از مهمترین و بنیادی ترین میراث ناملموس یعنی زبان است. چراکه با مرگ زبان هر قومی سایر جلوههای میراث فرهنگی مفهومی نخواهد داشت.
آنجا که یونسکو از زبان به عنوان محملی برای انتقال میراث ناملموس سخن میگوید بدین معناست که با مردن یک زبان جامعه بشری منبع عظیم زبان شناسی،مردم شناسی و جامعه شناسی را از دست خواهد داد و فرهنگ بدون زبان منتقل نخواهد شد.
ما در عصری زندگی می کنیم که ارتباطات بین فرهنگها در عالیترین درجه تاریخ بشریت قراردارند.هویت جوامع هیچگاه ایستا نبودهاند تا همچون نمونههای ویترینی در موزهها حفظ و نگهداری شوند. امروز بیاندیشیم پیش از آن که نسل بی هویت فردا سوگوار نبود برنامه ریزی ما باشد. همین امروز و در سالی که از سوی یونسکو به عنوان سال زبانهای بومی نامگذاری شده است.
**طاهره رضایی ، دکترای زبانشناسی
اما زبان مادری چیست؟ به نخستین زبانی که یک فرد می آموزد، بدان سخن می گوید، میاندیشد ودر واقع هویت او را می سازد زبان مادری گفته می شود. یادگیری زبان مادری از پیش از تولد آغاز میشود و تا پایان زندگی با انسان همراه است.
زبان مادری تنها ابزار برقراری ارتباط نیست بلکه گنجینه ای برای ساخت هویت منحصر به فرد و منتقلکننده پیشینه تاریخی و فرهنگی آن جامعه است.اسکات ناب–کانگاس (1981) در تعریف زبان مادری آن را به پوست انسان و زبان بیگانه را به شلوار جین تشبیه می کند.
شلوار جین در ابتدا برایمان تنگ و نآشنا است و بعد از مدتی پوشیدن در آن احساس راحتی می کنیم اما هرگز نمی تواند جای پوستمان را بگیرد.او زبان بیگانه را همچون لباسی می داند که می توانیم آن را بپوشیم و یا با لباس نو دیگری تعویض کنیم اما لباس تنها پوشش سطحی ست و قابل قیاس با پوست ما نیست. او در ادامه دور شدن از زبان مادری را به کندن پوست از بدن تشبیه می کند.
**فاجعه ای به نام مرگ زبان
زبان به مثابه موجود زندهای ست که متولد می شود، رشد می کند به بالندگی و شکوفایی می رسد و در نهایت اگر جامعه زبانی علاقه ای به استفاده از آن نداشته باشد می میرد.
از آن جایی که بیشتر زبانهای رایج درجهان بدون صورت نوشتاریاند و تنها به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند با مرگ هر گویش ور، آن زبان گامی به سوی نیستی بر می دارد و نه تنها زبان بلکه هر آنچه زبان حامل آن است، از جمله شعر، ادبیات شفاهی، مثلها، روایات، دانش بومی، سنتها، باورها، آیینها ودر یک کلام، میراث فرهنگی ناملموس متعلق به آن جامعه زبانیو فرصتها، سنتها، ویژگی های منحصر به فرد تفکر و بیان از بین میروند.
چگونه یک زبان می میرد؟ زمانی که نسل قبل علاقه ای به انتقال زبان به نسل بعد ندارد انتقال بین نسلی رخ نمی دهد و کودکان تمایلی به آموختن زبان مادری ندارند.
از میان رفتن زیستگاههای طبیعی، کوچ کردن یا کوچاندن اقوام به حاشیه شهرهای بزرگ ازدیگر عواملیست که زبانهای مادری را تهدید می کند.
در چند دهه گذشته بسیاری از قبایل در دنیا به این شکل زبانشان را از دست دادهاند. جنگ و مهاجرت هم از دیگر دلایل فراموش شدن بعضی از زبانها است.
بنا به گزارش یونسکو حداقل43درصد از6000 زبان رایج در دنیا در معرض خطر هستند. تعداد اندکی از این زبانها در سیستم آموزشی و حوزههای عمومی جای دارند و کمتر از صد زبان در دنیای دیجیتال کاربرد دارند. هر دو هفته یک زبان می میرد و به همراه آن میراث فرهنگی و فکری آن نیز از بین می رود.
چرا یک زبان می میرد؟ مرگ یک زبان عملی نیست که یک شبه رخ دهد. روندیست که آرام آرام در جامعه زبانی رشد میکند.
به مرور پایههای اعتبار زبان را متزلزل می کند و سرانجام آن بنای آباد ویران می شود و روزی خواهد رسید که با مرگ آخرین گویش ور باید سوگوار گنجینه هویت منحصر به فرد آن جامعهی زبانی بود.
یک زبان به این دلیل می میرد که گویش وران انگیزهای برای کاربرد آن زبان ندارند و زبان رسمی از وجهه بالایی برخوردار است.
40 درصد از جمعیت جهان دسترسی به آموزش و پرورش را به زبان مادری خود ندارند. کودک خردسالی که در یک جمع عمومی جرائت سخن گفتن به زبان مادریش رانداشته باشد، تحقیرخواهد شد او که تبدیل به موجود آسیب دیده شده از به کاربردن زبان مادری پرهیز خواهد کرد و هنگامی که نقش والد را می پذیرد از آمورش آن به کودکانش امتناع خواهد کرد.
**چشم انداز تهدید زبانی در هرمزگان
هرمزگان سرزمین بقایای زبانی ست وگونههای متفاوتی در این سرزمین پراکندهاند. بندری در مرکز استان رواج دارد، شاید بتوان گفت وخیم ترین وضعیت را در بین گونههای زبانی رایج در استان دارد چرا که به دلیل موقعیت این شهر، تنوع قومی و زبانی و جایگاه قدرتمند زبان رسمی، این گونهی زبانی با بیشترین تهدید در مقابل زبان زبرین روبرو ست.
گونههای اچمی و عربی در غرب استان، اشمی در شمال، کرشی در مرکز، بلوچی و بشاگردی درشرق رواج دارند. کمزاری و خلوصی که دامنه نفوذ آنها تنها یک و دو آبادی ست و به لحاظ تعداد گویش ور با بیشترین تهدید روبرو هستند.
در این میان زبان کمزاری به شماره 15، گویش کرشی به شماره1340 و زبان خلوصی به شماره1344 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیدهاند. اما این اقدامات کافی نیست.
با وضعیت موجود گونههای زبانی استان، پاسداری از این مهمترین جلوه میراث فرهنگی بشری زمانی میسر میشود که منابع انسانی و مالی به جا هزینه گردد و این گنجینه زنده بشری به شیوه علمی مورد بررسی قرار گیرد. امر خطیری که متاسفانه تا امروز در این استان مغفول مانده است.
در حالی که در بند دو ماده ٩٨ ـ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (1400ـ ١٣٩٦) سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موظف شده به منظور حفظ و صیانت از میراث فرهنگی اقدام لازم را با همکاری و هماهنگی سایر دستگاههای اجرائی ذیربط به منظور شناسایی، مستند سازی، حفاظت و مرمت و معرفی میراث فرهنگی ) اعم از ملموس و ناملموس (در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی و ثبت در فهرست میراث جهانی را طبق بودجه سنواتی به عمل آورد.
از سوی دیگر طرح عظیم اطلس ملی زبانی ایران که مهمترین دغدغه پژوهشکده زبان شناسی، کتیبه و متون است و در بسیاری از استانها که از تنوع زبانی استان هرمزگان برخوردار نیستند به جد در حال اجراستاز دیگر مواردی ست که در این استان گرد فراموشی بر آن نشسته است.
شعار روز جهانی زبان مادری در سال 2019 اهمیت زبان بومی برای ایجاد و گسترش صلح و آشتی است. شاید بتوان استان هرمزگان را نمونه تجسم یافته این شعار دانست چرا که در هر گوشه این خاک، زبانی فاخر در حال طنازیست و هرمزگان همچون طاووسی زیبا والوان به جلوه گری می پردازد و یکایک ما در قبال حفظ این تنوع زبانی و فرهنگی مسوولیم.
برای حفظ یک زبان چه باید کرد؟ بر خلاف تصور عام دو زبانگی را می توان نوعی تغذیه ذهنی برای رشد هوشمندی انسان دانست. دوزبانگی با قدرت خلاقیت، تحلیل و تفسیر کودکان ارتباط مستقیم دارد. دوزبانگی باعث رشد ذهنیو انعطاف در تفکر میشود.
نجات یک زبان عملی فردینیست همت و تلاش جمعی می طلبد. در وهله نخست ایجاد خودباوری در بین اهالی زبان و تشویق نسل والد به آموزش زبان مادری به نسل بعد، رسانههای ارتباط جمعی می توانند در این زمینه نقش مهمی ایفا کنند و دولت موظف به برنامه ریزی برای به ثمر رسیدن این تلاشهاست.
حداقل برای تحقق اصل پانزده قانون اساسی که در آن استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد اعلام شده است.
از سوی دیگر در کنوانسیون 2003 که در سازمان علمی فرهنگی ملل متحد به منظور پاسداشت میراث فرهنگی ناملموس تصویب شد، زبان به عنوان یکی از مظاهرمیراث ناملموس شناخته شده است که بوسیله آن سایر مواریث فرهنگی ناملموس منتقل می شوند. پس سازمان میراث فرهنگی نقش بسیار مهمی در حفظ، ثبت و ضبط این مهمترین گنجینه هویتی بر عهده دارد.
و سخن آخر، اینجا سخن از مهمترین و بنیادی ترین میراث ناملموس یعنی زبان است. چراکه با مرگ زبان هر قومی سایر جلوههای میراث فرهنگی مفهومی نخواهد داشت.
آنجا که یونسکو از زبان به عنوان محملی برای انتقال میراث ناملموس سخن میگوید بدین معناست که با مردن یک زبان جامعه بشری منبع عظیم زبان شناسی،مردم شناسی و جامعه شناسی را از دست خواهد داد و فرهنگ بدون زبان منتقل نخواهد شد.
ما در عصری زندگی می کنیم که ارتباطات بین فرهنگها در عالیترین درجه تاریخ بشریت قراردارند.هویت جوامع هیچگاه ایستا نبودهاند تا همچون نمونههای ویترینی در موزهها حفظ و نگهداری شوند. امروز بیاندیشیم پیش از آن که نسل بی هویت فردا سوگوار نبود برنامه ریزی ما باشد. همین امروز و در سالی که از سوی یونسکو به عنوان سال زبانهای بومی نامگذاری شده است.
**طاهره رضایی ، دکترای زبانشناسی
کپی شد