این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه با عنوانهای «آموزشگاه،کات، واقعه»، «بند انگشتی»، «سایه»، «سیمین»، «شهرزاد»،«غریبه»، «یک روز آرایشگاه صدف» و «بازنویسی یک ماجرای ساده» است.
نویسنده این کتاب با نگاهی ظریف و واقعگرا به زندگی روزمره با خلق تصاویر قوی ذهنی و قلمی روان میکوشد خواننده را با فراز و فرود داستانهای کوتاهش همراه کند.
در داستان کوتاه آموزشگاه، کات، واقعه، نویسنده روایتی از یک فعالیت معمول روزانه مثل رفتن به آموزشگاهی را نقل میکند که در آن تصورات یک زن چشم سبز و زیبا و مردی که در خودرویی منتظر او و درحال مکالمه تلفنی است ، نقل شده و تمامی آنچه را که در تصور ذهنی از زندگی این دونفر میگذرد، شرح میدهد.
در قطعه داستان کوتاه بند انگشتی نویسنده نگاهی کاملا زنانه را بر روایت داستان حاکم کرده و مطلع این داستان مقایسهای از خود به عنوان یک زن با سفید برفی انجام داده است.
در ادامه به عادات کسالتباری که در ظاهر دنیای کنونی و روزمرگی نصیب طیف زیادی از آدمها شده اشاره دارد و به طور متناوب در بدنه داستان شمایی از روایت سفید برفی رامطرح کرده و آینهای از خود را نشان میدهد برای مثال در قسمتی از این داستان آورده است: من نمیدانم چه کسی هستم.هروقت به خودم در آینه نگاه میکنم نمیتوانم با فرد مقابل ارتباطی بگیرم، به نظرم خیلی شبیه به دیگرانم ابروهای مرتب شده مطابق مد ، بینی عمل کرده و لبهای پروتز و رز پررنگ ...اما، دغدغههایم هم شبیه به دیگران شده و چیز جالبی در جزیره خودم ندارم.
در بخش دیگری از این داستان روایت بند انگشنی فسقلی بیان شده و نویسنده عنوان میکند: یک زمانهایی همه چیز تغییر میکندو من هم این تغییر را با ورود بند انگشتی به زندگیم و اتاقم حس کردم یک روز که میخواستم شمعدانیها را آب دهم دیدمش ...
نویسنده با روایت نمونههای داستانی تخلیلی کوشیده نقش تخیل خلاق در زندگی و پرهیز از روزمرگی را گوشزد کند .او معتقد است تجارب هیجانی است که از زندگی در کتابچه بودنها باقی میماند و همانطور که قهرمانان داستانی شبی پرستاره از لابهلای کتابها بیرون آمده و زندگی و رویاهاشان را شکل دادهاند ما نیز باید دل به دریای زندگی بزنیم و تجربه کنیم و بدون آن یک جای کار میلنگد.
در داستان دیگری از این مجموعه با عنوان سیمین، روایت یک زن محوریت داستان است که ۲ سال بعد از فوت همسرش با شوهر خواهر متوفی عقد موقت میکند و خواهر شوهر او را کتک مفصلی میزند، نویسنده در بخش زیادی از روایت داستان تاکیدش را بر چگونگی ارایه روایی گذاشته و در استفاده از شخصیتهای کارتونی اغراق کرده است.
شاید بتوان گفت این داستان برشی از واقعیتهایی است که امروز در گوشهو کنار زندگی مدرن کم نیست و خواندن این داستان میتواند تابلویی از نگاه نویسنده به این مسایل را نشان دهد.
بازنویسی یک ماجرای ساده عنوان دیگری از داستانهای این مجموعه ایت که با قلمی روان و صریح به تحریر درآمده است.
در روایت این داستان نویسنده خود را شخص سومی پیش سه نقش داستانیاش به حساب آورده که ناظر ماجرا است و آن را برای مخاطب تعریف میکند و داستان خرید یک پیراهن زنانه برای میهمانی در یک بوتیک است و انتهای ماجرا واقعیت تلخی را در قاب میگیرد که خیانت در زندگی مشترک نام دارد.