به گزارش ایرنا، چهارم مهرماه مصادف با سالروز تولد یکی از شعرای آسمان ادب ایران زمین است که سرودهایش همواره نقل محفل ادب دوستان و صاحبان ذوق و فرهنگ است.
«سعید بیابانکی» متولد چهارم مهر ۱۳۴۷ در خمینی شهر اصفهان چشم به جهان گشود و نیاکان این شاعر اهل منطقه خور و بیابانک هستند و روایت شده که ریشه خانوادگی وی به خاندان یغمای جندقی شاعر قرن ۱۳ و حبیب یغمایی شاعر و پژوهشگر معاصر می رسد.
بیابانکی شعر و شاعری را از سال ۱۳۶۲ در سن ۱۵ سالگی به تشویق اصغر حاج حیدری، شاعری که مستخدم مدرسه بود آغاز کرد و به تدریج با ورود به انجمن ادبی سروش و انجمن ادبی صائب اصفهان در محضر استادانی چون صاعد اصفهانی، خسرو احتشامی، محمد مستقیمی و خلیل بلدی شاگردی کرد.
آثار بیابانکی
نخستین کتاب شعر بیابانکی با نام «ردپایی بر برف» در سال ۶۹ توسط حوزه هنری منتشر شد اما آوازه بیابانکی با انتشار کتاب «نیمی از خورشید» در سال ۷۶ بیشتر شد.
بیابانکی تحصیلات خود را در سال ۱۳۷۲ رشته کامپیوتر در دانشگاه اصفهان به پایان رساند و در سال ۱۳۸۸ نیز از دانشگاه اصفهان نشان درجه یک طلایی دریافت کرد.
سوابق اجرایی بیابانکی
مدیر روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان، دبیر هنری سیزدهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره، عضو شورای عالی شعر صدا و سیما، عضو شورای علمی جشنواره شعر فجر و عضو شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از جمله سوابق سعید بیابانکی است.
این شاعر معاصر در قالبهای متفاوت اشعار بسیاری از جمله سنتی، سپید، غزل و چارپاره دارد ولی در میان آنها چارپاره های او شهرت بسیاری دارد.
بیابانکی در چارپارههای خود به مفاهیمی چون عشق، مذهب، مسائل اجتماعی و تاریخی و همچنین زندگی شهدا و احیای فرهنگها پرداخته است.
سید«علی موسوی گرمارودی» در مورد چارپارههای او چنین گفته که چارپارههای سعید بیابانکی از چارپارههای شاعران دهه چهل و پنجاه بهتر است.
بیابانکی از علاقه خود به شعر می گوید
این شاعر آیینی در خصوص نخستین بارقه های علاقه خود به شعر و ادب گفته است: تقریبا در دوره کودکی و نوجوانی هیچ علاقهای به شعر نداشتم ولی عاشق ریاضی بودم علاقه من به شعر از اواخر دوره راهنمایی و اوایل دوره دبیرستان ایجاد شد که همزمان با آغاز انقلاب بود.
زمانی که انقلاب ۵۷ در حال شکل گیری بود در مقطع سوم راهنمایی تحصیل می کردم آن زمان فضای اجتماعی جامعه عجیب و غریب بود.
در مدرسه راهنمایی مهرگان سده اصفهان یک گروه داشتیم که معلمی دلسوز به نام موسوی، معلم تربیتی بود. خاطرم است نخستین کتابهایی که خواندم کتابهای "اگه بابا بمیره" و "اصیل آباد" نوشته محمدرضا سرشار بود. اصلا از همان زمان بود که وارد حوزه نوشتن و خواندن شدم و هنوز وارد مرحله سرودن نشده بودم.
علاقهمندی من به شعر تقریبا از اول دبیرستان آغاز شد به کارهای فنی علاقه داشتم و در هنرستان شهیدرجایی، رشته برق میخواندم علاقه مند به برقکشی ساختمان بودم با این حال فاز فرهنگی در انجمن اسلامی ادامه پیدا کردم.
آغاز زمزمه های شعر وشاعری بیابانکی
سعید بیابانکی در خصوص جرقه های شاعری خود می گوید: اولین زمزمههای شعر گفتن من از آنجا شروع شد که به خاطر این که برخی از فرمولهای دروس فنی را حفظ کنم بدون این که وزن بدانم در ذهنم به آنها وزن میدادم، موزون کردن مطالب کم کم در ذهنم شکل گرفت، یک روز به مدرسه رفتم و دیدم یک اطلاعیهای زدهاند و نوشتهاند قرار است یک مسابقه شعر به مناسبت "دهه فجر" برگزار شود آن موقع علاقهمندی من به شعر تقریبا شروع شده بود و از بازار یک کتاب شعر با نام "نجوای جنون" اثر ساعد باقری را خریدم.
براساس یکی از شعرهای او شعری سرودم و برای آن جشنواره پست کردم دو روز بعد سر کلاس بودم که مدیر در کلاس را زد و گفت: سعید بیابانکی بیا تلفن با شما کار دارد. واقعیتش ترسیده بودم، چون نمیدانستم چه خبر است یک نفر از پشت تلفن گفت: من اصغر حاجحیدری هستم من او را میشناختم چون در محله ما یک شاعر بسیار خوب بود. گفت: شما چند وقت است که شعر میگویید؟ گفتم دو روز است که شعر میگویم! گفت شعر بسیار خوبی گفتهای. نام پدر و مادرم را پرسید و گفت: امشب به خانه شما میآیم. او در یک مدرسهای سرایدار بود. آقای حاجحیدری سر شب با موتور به خانه ما آمد. مادرم گفت: سعید مگر تو شعر میگویی؟ آقای حاجحیدری جلوی مادرم اصرار داشت که سعید در آینده شاعر بزرگی میشود او از کشف من ذوق کرده بود.
افتخارات
برنده جایزه کتاب فصل بابت کتاب سنگچین
نامزد جایزه کتاب سال بابت کتاب سنگچین
برگزیده سومین جشنواره شعر فجر
نگاهی گذرا به آثار
رد پایی بر برف، انتشارات حوزه هنری، «نیمی از خورشید»، انتشارات همسایه، «نه ترنجی، نه اناری» انتشارات نقش مانا، «نامههای کوفی»، انتشارات سوره مهر، «یلدا» انتشارات سوره مهر، «هی شعر تر انگیزد»، «مجموعه شعر طنز»، انتشارات سپیده باوران، «سکته ملیح»، انتشارات شهرستان ادب، «چقدر پنجره»، گزیده غزل انتشارات شهرستان ادب، «جامهدران»، انتشارات فصل پنجم، «لبخندهای مستند»، «نثرهای کوتاه طنز»، انتشارات سوره مهر، «سنگچین» انتشارات سوره مهر
جالب است که نخستین شعرم در سطح مدارس شهر جایزه اول را گرفت و یک کتاب "مثنوی معنوی" به من جایزه دادند اینطور شد که شعر برای من اهمیت پیدا کرد در مراسم اختتامیه آن مسابقه مرا دعوت کردند تا جایزهام را بدهند برای نخستین بار بود که میخواستم بروم پشت تریبون شعر بخوانم تا پیش از آن هیچوقت چنین کاری نکرده بودم.
شاعران بزرگی نظیر قادر طهماسبی (فرید) در آنجا نشسته بودند زمانی که به پشت تریبون رفتم اصلا نمیتوانستم سرم را بالا بگیرم، چون میترسیدم، ولی شعرم را خواندم و پایین آمدم زمانی که داشتم به پایین میآمدم جمعیت یک پارچه مرا تحسین میکردند آن موقع ۱۴ یا ۱۵ سال بیشتر نداشتم و این جایزه برای من جرقه خوبی شد.
ورود بیابانکی به دانشگاه
بیابانکی می گوید: دو دوره به دانشگاه رفتم در دوره نخست در آموزشکده شهید مهاجر اصفهان رشته برق قدرت خواندم و بار دوم در دانشگاه اصفهان در رشته مهندسی کامپیوتر تحصیل کردم. زمانی که در دانشگاه اصفهان بودم شعر برایم بسیار جدی شد و نخستین مجموعه شعرم را سال ۱۳۶۹ با عنوان "ردپایی بر برف" توسط حوزه هنری منتشر کردم.
وقتی در دانشگاه اصفهان دانشجو بودم، جهاد دانشگاهی کنگرهای با عنوان "شعر دانشجویان کشور" را هر سال در یک شهر برگزار میکرد سال نخست آن در شهر شیراز بود و سالهای بعد در شهرهای کرمان، رشت و گرگان. به هر چهار دوره شعر فرستادم و همواره جزو منتخبان بودم. بسیاری از شاعران امروز نظیر عبدالجبار کاکایی، علیرضا قزوه، بهروز یاسمی، محمدکاظم کاظمی، علیرضا سپاهی، مصطفی محدثی، محمد رمضانی فرخانی، سیدضیاالدین شفیعی و یدالله گودرزی که سری در سرها دارند از همان کنگره درآمدند.
یکی از کارهای خوبی که در ارشاد اصفهان انجام دادیم این بود که هشتمین کنگره "شعر دفاع مقدس" را به اصفهان بردیم و میزبانی کردیم. فکر میکنم تنها برنامه کنگرهای بود که قیصر امینپور آمد و در آن شعر خواند. در کل برنامه بسیار موفقی بود. هنرمندان اصفهانی نظیر استاد حسن کسایی و استاد شاهزیدی هم آمده بودند.
بیابانکی پیشقراول شعر آیینی
سعید بیابانکی در خصوص سبک شاعری و سبک و سیاق سروده هایش معتقد است: مرا بیشتر بهعنوان شاعر آیینی میشناسند طنز یک شکل متفاوتی از آفرینش هنری است.
به هر حال همواره یک نیش انتقادی در طنز هست و طنز سیاسی معمولا یک پیکان نقدی به سمت اهل سیاست است و مردم از این شعرها بیشتر لذت میبرند. احساس میکنند شاعر حرف دلشان را زده است در مقایسه با سایر شاعران به لحاظ کمی آثار قابل توجهی ندارم ولی به لحاظ مخاطب ممکن است اشعار طنز من ۱۰ برابر اشعار دیگر باشد.
ودر آخر سلام برحسین(ع)
برپا شده است در دل من خیمه ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
عمری است دلخوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشته ام یار و همدمی
بر سیل اشک خانه بناکرده ام ولی
این بیت سُست را نفروشم به عالمی
گفتی شکار آتش دوزخ نمی شود
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی
دستی به زلف دسته ی زنجیرزن بکش
آشفته ام میان صفوف منظّمی
می خوانی ام به حُکم روایات روشنی
می خواهمت مطابق آیات محکمی
ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد
تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی ...
۶۹۹۱/۳۰۷۵