در روزهایی که نخستین فعالیت های روزنامه نگاری در کشور به بار نشست کسی فکر نمی کرد که با گذر زمان موجی از انقلاب فناوری و انفجار اطلاعات به بار بنشیند و شیوه و کارویژه هایی متولد شود که مناسبات عرصه اطلاع رسانی را دگرگون کرده و برای این حوزه طرحی نو درافکند.
روزگاری نه چندان دور رسانه های دیداری، شنیداری و نشریات مکتوب هر کدام به عنوان امپراتوری اطلاع رسانی جایگاه خود را داشتند و مهره های اصلی از پازل خبررسانی محسوب می شدند اما، امروز روی سکه برای عرصه رسانه های دیجیتال رقم خورده و مفاهیم اهالی رسانه و اطلاع رسانی دامنه اش را تا سطح هر خانه و فرد حقیقی و حقوقی که دسترسی به تجهیزات فناوری نو دارند گسترش داده و اصطلاح شهروند خبرنگار و شبکه های اجتماعی و عرصه های مجازی دیگر برای کمتر کسی ناآشنا است.
در این میان رسانه های کشور و به ویژه نشریات محلی که روزی برای خود آوازه داشتند و بر پیشخوان دکه های روزنامه فروشی سروری می کردند، امروز در فضای غریبی افت شمارگان و ریزش مخاطب را تجربه می کنند، داستانی که از رویارویی سنت و مدرنیته در عرصه اطلاع رسانی نشات گرفته است.
این درحالی است که بسیاری از کشور های توسعه یافته از این مرحله با درایت و تیزهوشی عبور کرده اند و نشریات مکتوب این کشورها با وجود عرصه مجازی مخاطبان میلیونی دارد ، انسان هایی که از زیست مجازی و تنگناها و آشفتگی های دنیای مدرن خسته اند و لذت مطالعه روزنامه های کاغذی را آگاهانه برگزیده اند.
این رسانه ها نیز روزی در جریان تولد فناوری نو زخمی چالش شدند اما راهشان را به درستی برگزیدند و با تغییر شیوه توانستند حیات نویی را تجربه کنند که نه تنها در انزوای دنیای مدرن نیست بلکه جایش را در مناسبات آن محکم کرده است.
نشریات مکتوب و دیداری و شنیداری در ایران اکنون در برزخی از ریزش مخاطب، نبود تسلط بر مهارت های نوین دست و پا می زنند و اگر هرچه سریعتر از کارویژه های سنتی فاصله نگیرند و مزیت های خود را با مهارت های نو گره نزنند، در سراشیبی سقوط قرار می گیرند.
صاحب نظران عرصه رسانه بر این باورند که آسیب های متعددی رسانه های چاپی و شنیداری و دیداری کشور را تهدید می کند که مهمترین آن حاکمیت شیوه های سنتی و به روز نشدن نگاه در تولیدات خبری است که به پاشنه آشیل خانواده اطلاع رسانی کشور تبدیل شده به طوری که طیفی از مردم نیازهایشان را از شبکه های اجتماعی بدون شناسنامه، کانال های ماهواره ای خارج از کشور و یا مجاری اطلاع رسانی جهت داری تامین می کنند که تنها با چاشنی جذابیت، سرعت در انتقال داده ها و تسلط در مهارت ورزی های نو توانسته اند عرض اندام کنند.
واقعیت آن است که اسب فناوری های نو چهارنعل به جلو می تازد و رسانه های کشور فرصتی برای آزمون و خطا ندارند و باید به سرعت به خود آمده و در ریل نوآاوری های اطلاع رسانی قرار بگیرند تا تولیدات این حوزه شمایل مخاطب پسند بیابد.
دیگر زمان نشستن پشت میز تحریریه ها گذشته و مخاطبان از سوژه های تکراری، صفحه بندی های بی روح و غیرحرفه ای خسته اند، جریان رخدادهای زندگی با سرعت به پیش می رود و شبکه های اجتماعی و فناوری عرصه جهانی را کوچک کرده و دسترسی به داده ها را در کوتاهترین زمان مهیا می کنند.
انسان امروز در گیر و دار زندگی پر هیاهو وآاشفتگی های پیرامونی ایستگاهی از آرامش را می طلبد که در آن سطحی از دانایی، اعتماد موج بزند.
رسانه ها باید با درک این مهم به سمت تحلیل و یادداشت بروند و نظرگاه ها و ایدها را رشد دهند، از تکالیف مهم نشریه این است که پایگاهی برای نقد و نظر باشد و رخدادها را از دایره شتاب زدگی دور کرده و لایه های مختلف آن را باز کند.
رسانه های مکتوب ، دیداری و شنیداری کشور امروز مملو از اطلاعات سطحی از رخدادهای تکراری است در حالیکه شاغلان این بخش می توانند با تکیه بر جذابیت های چند رسانه ای و عمق بخشی آگاهانه به محتوای اخبار کام تشنه خوانندگان و مخاطبانشان را سیراب کنند و گاه از این نقد و نظرها نقشه راهی بیرون می آید که دستمایه تصمیم سازی، تسهیل امور و گره گشایی از مشکلات می شود.
دوران گذار رسانه ای موضوعی است مهم که بدون درک صحیح مختصات آن نمی توان با سلامت و سرعت از آن عبور کرد و نیاز است که اهالی خبر با گفتمان سازی هدفمند و در سایه حمایت مسئولان آگاهانه در این راه گام بردارند و جایگاهشان را متناسب با شان خود بسازند.