محمدمهدی کتابدار – فعال فرهنگی
بسیاری از خانوادههای ایرانی - خاصه در شهرها و در میان طبقه متوسط جامعه - در مورد رشد جسمی و سلامت کودکان خود، دغدغه دارند. البته خیلیها، در این شاخص تنها به فاکتور قد و توان درگیری فیزیکی با همسالان خود! توجه دارند و مثلا به تغذیه نامناسب و مصرف بیش از اندازه مواد قندی و چرب یا مثلا به استعداد برجسته ورزشی خود، توجه چندانی ندارند.
اوضاع وقتی بغرنجتر میشود که با یک مشاهده میدانی در اطراف خود، متوجه شویم که سایر شئون زندگی کودکان و نوجوانان ایرانی در سالهای اخیر، مورد غفلت قرار گرفته یا به شکل نامناسب و غیرمعقولی از دایره نظارت اولیا خارج شده و به افراد یا حتی ابزارهای دیگر، برون سپاری شده است. به عنوان مثال، سرگرم شدن با تلویزیون، موبایل و تبلت و کنسولهای بازی یا فرستادن فرزندان به کلاسهای ورزشی و زبان - که همه در جای خود خوب است - یا دورههای تست زنی برای انواع آزمون و کنکور، جای انواع مختلف مهارت آموزیها در طبیعت و اجتماع را گرفته است.
از عوارض چنین روندی، کم تحرکی و افزایش روزافزون وزن و بیماریهای مرتبط به چاقی در میان کودکان و نوجوانان، تشدید رفتارهای خشونت بار و بلوغ زودرس کودکان، کم طاقتی و روحیه دستیابی سریع به موفقیت مالی، پنهانکاری و نزدیک شدن به انواع بزه و ولنگاری ناشی از گسست فرهنگی بین نسلهاست.
این مسیر پر ابهام با نتایج گریزناپذیر آن در بسیاری از کشورها، پیش از ایران آغاز شده و آثار مخرب آن در فرهنگ، اجتماع و اقتصاد آنها هویدا شده است. قواعد و هنجارهایی که رفته رفته به فراموشی سپرده میشوند و نظامهایی از روابط بی قید و ناهمگون که به بافت سنتی تحمیل میشوند.
این دگرگونی اجتماعی که بعد از یکی دو دهه به جوانان و بعد از آن به میانسالان جامعه تسری پیدا میکند، از مجموعهای از غفلتهای تربیتی و کم گذاشتنهای به ظاهر ساده شروع میشود. از پارک نرفتن با کودک، از بازی نکردن با او، از حرف نزدن با نوجوان، از اختصاص فضای شخصی بدون کنترل به آنها، از در دسترس قراردادن هر نوع از محتواهای رسانهای و تصویری، از کتاب نخواندن در خانواده، از حضور نیافتن نوجوان در مهمانیهای خانوادگی یا مراسمهای متعارف، از عدم پایبندی به آموزههای دینی و اخلاقی تا چندگانگی زیست اجتماعی در محیطهای عمومی و خصوصی که مانند بومرنگ اوج میگیرد و دور میزند و چه بسا اگر کنترل نشود به رها کننده بومرنگ آسیب میزند.
برای رفع چنین چالشهایی، نیاز به مراکز فرهنگی عمومی برای رشد چندجانبه کودکان و نوجوانان از مهارتهای خواندن و نوشتن گرفته تا سایر مهارتهای زندگی اجتماعی و پرورش ذهن و روح آنان احساس میشود. مراکزی که فراتر از انتفاع صاحبانشان برای منافع خانوادهها و در نهایت، جامعه دایر شده باشند. از جمله این مراکز که چند دهه به دانش آموزان ایرانی و خانوادههایشان خدمات کم نظیر ارائه کرده است، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.
کتابهای تالیف شده برای گروه های سنی مختلف با بهترین تصویرسازیهای زمان خود، تولیدات نمایشی، پویانمایی و سینمایی ویژه کودکان و نوجوانان، محصولات کاربردی فرهنگی و سرگرمیهای متنوع فکری، مسابقات، نمایشگاهها، اردوها و جشنوارههای تخصصی در کنار مربیان آموزش دیده و دلسوز، نظام تربیتی هماهنگ در سراسر کشور و در عین حال بومی شده برای مناطق را شکل داده بود که نقش و جایگاه مرکز کشف و تقویت استعدادهای ادبی و هنری و رشد تفکر آینده سازان ایران را به کانونهای پرورشی داده بود.
ای کاش مسئولان و متولیان فرهنگی و آموزشی با توجه بیشتر به مراکزی نظیر کانون پرورش فکری، فرهنگسراها و کتابخانههای عمومی، کانونهای مساجد و مجامع نظارت شده ی دیگر، از گسترش زمینههای گسست فرهنگی و رها شدن بومرنگ غفلت در سالهای اخیر، فاصله بگیرند.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FAانتهای پیام