و عجب آنکه این نوازندگان با نداشتن دانش تئوری موسیقی همواره با قدرت فوقالعاده نوازندگی، در زیبایی این هنر نقش ستودنی داشته و بسیاری هنرجویان پس از طی مدارج علمی و بهره گیری از مدرسان گوناگون، برای شیرینی سازشان از این مفاخر فرهنگ و هنر کشورمان پیروی می کنند.
علی اکبر شهنازی، حسین اسماعیل زاده، علی اصغر بهاری، احمد عبادی، منصور صارمی، رضا ورزنده و مرتضی محجوبی از جمله نوازندگان سینه به سینه بودند که قدرت و سبک نوازندگی آنان همواره در محافل آکادمیک موسیقی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
** تولد
اصفهان به عنوان پایتخت هنری کشور در نخستین روز خرداد ماه 1300 خورشیدی شاهد تولد کودکی از خانواده اهل موسیقی بود که او را جلیل نامیدند که بعدها به واسطه استعداد فوقالعاده و فضای مناسب خانواده به یکی از نامآورترین نوازندگان تار سده اخیر در کشور مبدل شد.
پدر جلیل، شعبانخان علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سه تار و سنتور هم مینواخت، عموی او غلامرضا سارنگ (سارنج) هم از نوازندگان صاحب نام کمانچه بود.
جلیل از کودکی به موسیقی علاقه مند شد و نواختن تار را در نزد عبدالحسین شهنازی، پدر و برادر بزرگ خود حسین شهناز که به خوبی ساز مینواخت، آغاز کرد. پشتکار زیاد و استعداد شگرف او به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد.
28ساله بود که برای تکنوازی تار و اجرای برنامه های موسیقی به رادیو اصفهان راه یافت و دیری نپایید که آوازه شهرتش به سراسر کشور رسید و سال 1336 به دعوت سازمان رادیو به تهران مهاجرت کرد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها و ارکستر حسین یاحقی به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت.
وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» همراه با جلال تاج اصفهانی و حسن کسایی و گروه استادان موسیقی ایران، کنسرتهای بسیاری را در داخل و خارج از ایران اجرا کرد.
این نوازنده تار در طول زندگی هنری خود با هنرمندان کشور از جمله فرامرز پایور، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، فضل الله توکل، مجید نجاهی، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسائی، سید محمد موسوی، حسین تهرانی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری (ایرج)، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، حسن زیرک، علیاصغر شاهزیدی، طباطبائی و محمد اصفهانی همکاری داشت.
شهناز در دهه 1360 همراه با فرامرز پایور (استاد سنتور)، علی اصغر بهاری (استاد کمانچه)، محمد اسماعیلی (استاد تنبک) و سید محمد موسوی (استاد نی) «گروه اساتید موسیقی ایران» را تشکیل داد و با این گروه، مسافرتهای متعددی به کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا داشت.
زنده یاد شهناز در سال 1383 به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد و در 27 تیر سال 1383، مدرک درجه یک هنری (معادل دکتری) را به پاس یک عمر فعالیت هنری، دریافت کرد.
در سال 1387 نیز محمدرضا شجریان گروهی که با آن کار میکرد را به افتخار این هنرمند پیشکسوت، گروه شهناز نام گذاشت.
استاد شهناز، علاوه بر نواختن تار که ساز اختصاصیاش بود، با نواختن ویولن، کمانچه، سنتور و تمبک و آواز - سه تار نیز آشنایی داشت.
** استاد شهناز از منظر هنرمندان
شادروان حسن کسائی نوازنده و استاد بی همتای نی، اعتقاد دارد که فهم موسیقی از علاقه مندی به این هنر و حتی نوازندگی، متفاوت است و تنها کسانی می توانند هنر استاد شهناز را درک کنند که صاحب این فهم خدادادی باشند.
وی می افزاید: «بسیاری ساز میزنند و خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانست و اجرا می کرد، در توان نوازندگان دیگر نیست.»
استاد کسایی قدرت نوازندگی شهناز را به ویژه در جواب دادن و دونوازی ستود و اضافه کرد: 60 سال با او همنوازی کردهام و در واقع ساز من با ساز شهناز گره خورده است.
استاد شجریان نیز می گوید: من با ساز شهناز زندگی میکنم و افتخار می کنم که خود را شاگرد این استاد بدانم.
وی با بیان اینکه استاد شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است، می افزاید: او هرگز در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و همواره مانند آبشاری خروشان در جریان بود.
شجریان استاد شهناز را بسان حافظ، بدون تکرار دانسته و می افزاید: من با تار این استاد به این درجه رسیده ام.
داریوش پیرنیاکان نوازنده تار نیز می گوید: شهناز هنرمندی است که زوایای بسیاری در سازش نهفته است، وی علاوه براشراف کامل بر ردیف و رموز آن، ویژگی منحصر به فردی دیگری نیز داشت. جواب آوازهای شاهکار و بی نظیر، استفاده از تمام امکانات ساز، نواختن بسیاری از گوشههای مهجور، رعایت جملهبندی در نوازندگی از جمله ویژگیهای نوازندگی این استاد بی بدیل است.
** درگذشت
استاد شهناز پس از یک دوره بیماری صبح روز دوشنبه 27 خرداد 1392 خورشیدی در 92 سالگی در بیمارستان آراد تهران درگذشت.
پس از درگذشت او، رامیز قلیاف نوازنده برجسته تار در جمهوری آذربایجان پیام تسلیتی به همین مناسبت از طریق سفارت جمهوری اسلامی ایران ارسال کرد.
** آثار
کتاب «گلهای جاویدان» (پانزده قطعه برای تار و سه تار). نت نگاری هوشنگ ظریف از انتشارات سرود، آلبوم های عطرافشان، زبان تار، تار و ترمه، شور و زندگی، عشق و زندگی، انتظار دل، خلوت گزیده، نرگس مست، سکوت، گل من، تمنای وصال، کرشمه نرگس، شمع لرزان، دل شیدا، دفتر تار، عطرافشان، افتخار آفاق، باغ نوا، رهاورد، زبان تار، آوای جان، آوای شهناز، قطره شبنم، حماسه ایران، چهار باغ، نوبهار، دل من، یاران زندهرود، به اصفهان رو، موج آتش، صد سال تار، شب مهتاب، نغمه نوروزی، راز، مهر، نوید بهاری، شهناز شهنواز و چهارباغ از آثار این هنرمند فقید است.
فراهنگ**7330**1055**1654
علی اکبر شهنازی، حسین اسماعیل زاده، علی اصغر بهاری، احمد عبادی، منصور صارمی، رضا ورزنده و مرتضی محجوبی از جمله نوازندگان سینه به سینه بودند که قدرت و سبک نوازندگی آنان همواره در محافل آکادمیک موسیقی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
** تولد
اصفهان به عنوان پایتخت هنری کشور در نخستین روز خرداد ماه 1300 خورشیدی شاهد تولد کودکی از خانواده اهل موسیقی بود که او را جلیل نامیدند که بعدها به واسطه استعداد فوقالعاده و فضای مناسب خانواده به یکی از نامآورترین نوازندگان تار سده اخیر در کشور مبدل شد.
پدر جلیل، شعبانخان علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سه تار و سنتور هم مینواخت، عموی او غلامرضا سارنگ (سارنج) هم از نوازندگان صاحب نام کمانچه بود.
جلیل از کودکی به موسیقی علاقه مند شد و نواختن تار را در نزد عبدالحسین شهنازی، پدر و برادر بزرگ خود حسین شهناز که به خوبی ساز مینواخت، آغاز کرد. پشتکار زیاد و استعداد شگرف او به حدی بود که در سنین جوانی از نوازندگان خوب اصفهان شد.
28ساله بود که برای تکنوازی تار و اجرای برنامه های موسیقی به رادیو اصفهان راه یافت و دیری نپایید که آوازه شهرتش به سراسر کشور رسید و سال 1336 به دعوت سازمان رادیو به تهران مهاجرت کرد و در برنامههای گوناگونی مانند برنامه گلها و ارکستر حسین یاحقی به عنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت.
وی همچنین در گروه «یاران ثلاث» همراه با جلال تاج اصفهانی و حسن کسایی و گروه استادان موسیقی ایران، کنسرتهای بسیاری را در داخل و خارج از ایران اجرا کرد.
این نوازنده تار در طول زندگی هنری خود با هنرمندان کشور از جمله فرامرز پایور، حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، علی تجویدی، منصور صارمی، رضا ورزنده، فضل الله توکل، مجید نجاهی، امیر ناصر افتتاح، جهانگیر ملک، اسدالله ملک، حسن کسائی، سید محمد موسوی، حسین تهرانی، تاج اصفهانی، ادیب خوانساری، محمودی خوانساری، عبدالوهاب شهیدی، اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری (ایرج)، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، حسن زیرک، علیاصغر شاهزیدی، طباطبائی و محمد اصفهانی همکاری داشت.
شهناز در دهه 1360 همراه با فرامرز پایور (استاد سنتور)، علی اصغر بهاری (استاد کمانچه)، محمد اسماعیلی (استاد تنبک) و سید محمد موسوی (استاد نی) «گروه اساتید موسیقی ایران» را تشکیل داد و با این گروه، مسافرتهای متعددی به کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا داشت.
زنده یاد شهناز در سال 1383 به عنوان چهره ماندگار هنر و موسیقی برگزیده شد و در 27 تیر سال 1383، مدرک درجه یک هنری (معادل دکتری) را به پاس یک عمر فعالیت هنری، دریافت کرد.
در سال 1387 نیز محمدرضا شجریان گروهی که با آن کار میکرد را به افتخار این هنرمند پیشکسوت، گروه شهناز نام گذاشت.
استاد شهناز، علاوه بر نواختن تار که ساز اختصاصیاش بود، با نواختن ویولن، کمانچه، سنتور و تمبک و آواز - سه تار نیز آشنایی داشت.
** استاد شهناز از منظر هنرمندان
شادروان حسن کسائی نوازنده و استاد بی همتای نی، اعتقاد دارد که فهم موسیقی از علاقه مندی به این هنر و حتی نوازندگی، متفاوت است و تنها کسانی می توانند هنر استاد شهناز را درک کنند که صاحب این فهم خدادادی باشند.
وی می افزاید: «بسیاری ساز میزنند و خوب ساز میزنند ولی قدرت نوازندگی و محفوظات و لحظات موسیقی که آقای شهناز میدانست و اجرا می کرد، در توان نوازندگان دیگر نیست.»
استاد کسایی قدرت نوازندگی شهناز را به ویژه در جواب دادن و دونوازی ستود و اضافه کرد: 60 سال با او همنوازی کردهام و در واقع ساز من با ساز شهناز گره خورده است.
استاد شجریان نیز می گوید: من با ساز شهناز زندگی میکنم و افتخار می کنم که خود را شاگرد این استاد بدانم.
وی با بیان اینکه استاد شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیده است، می افزاید: او هرگز در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و همواره مانند آبشاری خروشان در جریان بود.
شجریان استاد شهناز را بسان حافظ، بدون تکرار دانسته و می افزاید: من با تار این استاد به این درجه رسیده ام.
داریوش پیرنیاکان نوازنده تار نیز می گوید: شهناز هنرمندی است که زوایای بسیاری در سازش نهفته است، وی علاوه براشراف کامل بر ردیف و رموز آن، ویژگی منحصر به فردی دیگری نیز داشت. جواب آوازهای شاهکار و بی نظیر، استفاده از تمام امکانات ساز، نواختن بسیاری از گوشههای مهجور، رعایت جملهبندی در نوازندگی از جمله ویژگیهای نوازندگی این استاد بی بدیل است.
** درگذشت
استاد شهناز پس از یک دوره بیماری صبح روز دوشنبه 27 خرداد 1392 خورشیدی در 92 سالگی در بیمارستان آراد تهران درگذشت.
پس از درگذشت او، رامیز قلیاف نوازنده برجسته تار در جمهوری آذربایجان پیام تسلیتی به همین مناسبت از طریق سفارت جمهوری اسلامی ایران ارسال کرد.
** آثار
کتاب «گلهای جاویدان» (پانزده قطعه برای تار و سه تار). نت نگاری هوشنگ ظریف از انتشارات سرود، آلبوم های عطرافشان، زبان تار، تار و ترمه، شور و زندگی، عشق و زندگی، انتظار دل، خلوت گزیده، نرگس مست، سکوت، گل من، تمنای وصال، کرشمه نرگس، شمع لرزان، دل شیدا، دفتر تار، عطرافشان، افتخار آفاق، باغ نوا، رهاورد، زبان تار، آوای جان، آوای شهناز، قطره شبنم، حماسه ایران، چهار باغ، نوبهار، دل من، یاران زندهرود، به اصفهان رو، موج آتش، صد سال تار، شب مهتاب، نغمه نوروزی، راز، مهر، نوید بهاری، شهناز شهنواز و چهارباغ از آثار این هنرمند فقید است.
فراهنگ**7330**1055**1654
کپی شد