بشیر نوشت : اخیرا در یکی از کانال های تلگرامی از سوی مدیر محترم کانال نامه ای به استاندار محترم با عنوان ' به رئیس جمهور بگویید به مازندران نیاید ' خواندم که مهم ترین انتقاد او این بوده است چرا رئیس جمهور آن سرمایه گذاری های جنوب کشور را در مازندران ندارد؟ و برای مازندران چه کرده است؟! سپس به گونه ای به تحریک احساسات قومی مردم مازندران پرداخته بود.
این که دولت برای استان مازندران چه کرده است ، باید شخص رئیس جمهور محترم بیاید و قطعا گزارش کار دولت در استان را خواهد داد و قطعا اینگونه نیست که دولت در این استان کاری انجام نداده باشد، و من نیز در این باره اطلاع دقیقی ندارم و سخنگوی دولت هم نیستم، ولی در پاسخ به موارد دیگر انتقاد مطالبی به نظر من رسیده است که به خوانندگان گرامی تقدیم می شود:
1. ایران کشوری وسیع و پهناور و دارای مناطق جغرافیایی گوناگون است، به گونه ای که نمیتوان برای سرمایه گذاریها یکنواخت سخن گفت، و کارگزاران نظام باید در سرمایه گذاریها عدالت و مصالح نظام را رعایت نموده و از قومیتگرایی و عوامفریبی بپرهیزند.
با توجه به نکته سابق مناطقی مانند استانهای گیلان، مازندران و گلستان که قطب کشاورزی کشور هستند باید در این راستا تقویت شده و سرمایگذاریها بیشتر برای رونق کشاورزی و صدور آن به استانها و کشورهای همسایه باشد .
اگر کارخانه ای تاسیس میشود باید رعایت شود که به این هدف خدشه وارد نشود، مثلا زمینهای کشاورزی و جنگلها به کارخانه های صنعتی تبدیل نگردد، نظریه پردازان و منتقدان باید این جهت را در نظر داشته باشند.
2. بسیاری از طرح های عمرانی با بازدهی عالی وجود دارد، ولی اجرای آنها در مناطق کشاورزی و جنگلی خیانت به همه مردم ایران و برخی ناممکن است؛ مانند سرمایه گذاری برای بهره وری بیشتر از نفت و گاز خوزستان که کشاندن آن به شمال کشور هم صرفه اقتصادی ندارد و هم ضربه زدن به کشاورزی و در نتیجه کاری عوامفریبانه و شعاری و کوبیدن بر طبل قومیتگرایی و تنشهای قومی است.
داستان ذوب آهن اصفهان عبرت انگیز است، پروژه ای که به آب فراوان نیاز دارد و آبی که از گردونه آن خارج میشود زیانبار است به گونه که برای کشاورزی نیز فایده ندارد و بنا بود این طرح در ساحل خلیج فارس اجرا شود تا از آب دریا استفاده شود؛ ولی با پارتی بازی و اعمال نفوذ اصفهانی ها در زمان حکومت پهلوی دوم این پروژه به اصفهان برده شد و حدود پنچاه سال است که بیش از نیمی از آب زاینده رود خوراک این پروژه بزرگ صنعتی میشود، نتیجه آن چیزی شد که امروز باید رفت و از نزدیک مشاهده کرد: مسموم شدن فضای وسیعی از استان اصفهان با دودهای کارخانه، خشک شدن آب زاینده رود و باتلاق گاوخونی، فلج شدن بیش از نیمی از کشاورزی استان اصفهان، مشکل کمبود آب آشامیدنی و موارد دیگر.
اکنون نیز بسیاری از طرحها چاره ای نیست که در ساحل خلیج فارس و دریای عمان و در چهار استان جنوبی به اجرا در آید، آیا معقول است که بندرهای مربوط به بندر چابهار و بندر عباس را به ساحل زیبای دریای مازندران بیاورند؟
ارتباط ایران با کشورهای عربی و بلکه با بیشتر کشورهای جهان از طریق ساحل خلیج فارس و دریای عمان است، چنانکه کشور افغانستان نیز به بندرهای جنوبی نیاز دارد، و ارتباط کشور ترکیه با کشورهای عربی نیز از آن طریق است، صادرات برنج و مرکبات مازندران نیز میتواند از آن راه باشد.
افزون بر اینکه جزایر خلیج فارس برای همه ایران جنبه حیاتی (برخی نظامی) داشته و نیازمند سرمایه گذاری و رونق بیشتر است، زیرا راههای ارتباطی ما با دنیا هستند، و قطب کشاورزی هم نیستند تا به اقتصاد کشاورزی صدمه ای وارد شود.
اگر سرمایه گذاری در استانهای جنوبی موجب جذب نیروی انسانی و مهاجرت جوانان شمال کشور به جنوب آن میشود این کاری پسندیده و قابل تمجید است نه شایسته انتقاد.
انتقاد مازندرانی از دولت به خاطر اجرای طرحهای اقتصادی کلان در سواحل خلیج فارس و دریای عمان مانند این است که آذربایجانیها بگویند چرا آن طرحها را در آذربایجان اجرا نمی کنید و به همینگونه خراسانیها، سمنانیها، لرستانیها ووو...
3. شما می توانید طرح مناسب با قطب کشاورزی و مناطق جنگلی ارایه بدهید، آن هم نه فقط یرای مرکز و شرق مازندران، بلکه برای همه مناطق آن، نگویید فلان مسئول چرا به غرب مازندران سفر کرده است، زیرا اگر او به مرکز و شرق مازندران می آمد اهالی غرب مازندران نیز می توانستند نظیر این انتقاد را داشته باشند ، از اینرو تشخیص با آن مدیر مسئول است ، همیشه انتظار نداشته باشید که باد در کوی شما بوزد، گاهی در کوی دیگران نیز بوزد.
4. هدف یک مدیر اجرایی عوامفریبی و راضی کردن مردم منطقه خاص نیست، بلکه هدف اجرای عدالت است، نه تقسیم متساوی که شعار کمونیست های مدفون شده در تاریخ بوده است، و اگر ملاک عدالت است باید در سرمایه گذاری ها نیز این جهت در نظر گرفته شود.
5. فرض کنید که دولت برای شمال کشور تاکنون سرمایه گذاری مناسب را نداشته است، ولی چرا مردم را علیه او تحریک می کنید و می گویید رئیس جمهور سفر استانی به این استان نداشته باشد؟ بگذارید بیاید و شما و دیگر کارشناسان طرح های مناسب خود برای قطب کشاورزی را ارائه بدهید و از او طلب نمایید، بیاید و شما پیشنهاد سازنده بدهید بهتر است یا نیاید و شما غایبانه فقط اعتراض نمایید؟! و یا بیایید مانند آن رئیس جمهور مردم فریب (منتقد و طلبکار امروز) مردم را به دنبال ماشین خود بکشاند و همانند صندوق صدقات به هر کس که گدایی کند دو مثقال پول بدهد به نظر شما این درست است؟!
بنابراین، بیاییم در تحلیل های خود عادلانه و منصفانه قلم بزنیم و چیزی نگوییم و ننویسیم که به زیان نظام و مردم منطقه ما باشد، که خداوند فرمود: '(به یاد آورید) روزی را که زبان و دست و پایشان در برابر آنچه انجام می دهند علیه آنان گواهی می دهد'. (قرآن کریم، سوره نور: 24).
آری زبان گاهی با گفتن سخن ناروا و دست گاهی با نوشتن مطلب ناروا و نسنجیده در روز رستاخیز علیه انسان گواهی می دهد و سرانجام خدا فرمود: «و ذَکّر فإن الذکری تنفع المؤمنین» (سوره الذاریات: 55) یعنی: 'یادآوری کن و پند بده، زیرا پند و یادآوری مؤمنان را سود می بخشد'.
7335/1654
این که دولت برای استان مازندران چه کرده است ، باید شخص رئیس جمهور محترم بیاید و قطعا گزارش کار دولت در استان را خواهد داد و قطعا اینگونه نیست که دولت در این استان کاری انجام نداده باشد، و من نیز در این باره اطلاع دقیقی ندارم و سخنگوی دولت هم نیستم، ولی در پاسخ به موارد دیگر انتقاد مطالبی به نظر من رسیده است که به خوانندگان گرامی تقدیم می شود:
1. ایران کشوری وسیع و پهناور و دارای مناطق جغرافیایی گوناگون است، به گونه ای که نمیتوان برای سرمایه گذاریها یکنواخت سخن گفت، و کارگزاران نظام باید در سرمایه گذاریها عدالت و مصالح نظام را رعایت نموده و از قومیتگرایی و عوامفریبی بپرهیزند.
با توجه به نکته سابق مناطقی مانند استانهای گیلان، مازندران و گلستان که قطب کشاورزی کشور هستند باید در این راستا تقویت شده و سرمایگذاریها بیشتر برای رونق کشاورزی و صدور آن به استانها و کشورهای همسایه باشد .
اگر کارخانه ای تاسیس میشود باید رعایت شود که به این هدف خدشه وارد نشود، مثلا زمینهای کشاورزی و جنگلها به کارخانه های صنعتی تبدیل نگردد، نظریه پردازان و منتقدان باید این جهت را در نظر داشته باشند.
2. بسیاری از طرح های عمرانی با بازدهی عالی وجود دارد، ولی اجرای آنها در مناطق کشاورزی و جنگلی خیانت به همه مردم ایران و برخی ناممکن است؛ مانند سرمایه گذاری برای بهره وری بیشتر از نفت و گاز خوزستان که کشاندن آن به شمال کشور هم صرفه اقتصادی ندارد و هم ضربه زدن به کشاورزی و در نتیجه کاری عوامفریبانه و شعاری و کوبیدن بر طبل قومیتگرایی و تنشهای قومی است.
داستان ذوب آهن اصفهان عبرت انگیز است، پروژه ای که به آب فراوان نیاز دارد و آبی که از گردونه آن خارج میشود زیانبار است به گونه که برای کشاورزی نیز فایده ندارد و بنا بود این طرح در ساحل خلیج فارس اجرا شود تا از آب دریا استفاده شود؛ ولی با پارتی بازی و اعمال نفوذ اصفهانی ها در زمان حکومت پهلوی دوم این پروژه به اصفهان برده شد و حدود پنچاه سال است که بیش از نیمی از آب زاینده رود خوراک این پروژه بزرگ صنعتی میشود، نتیجه آن چیزی شد که امروز باید رفت و از نزدیک مشاهده کرد: مسموم شدن فضای وسیعی از استان اصفهان با دودهای کارخانه، خشک شدن آب زاینده رود و باتلاق گاوخونی، فلج شدن بیش از نیمی از کشاورزی استان اصفهان، مشکل کمبود آب آشامیدنی و موارد دیگر.
اکنون نیز بسیاری از طرحها چاره ای نیست که در ساحل خلیج فارس و دریای عمان و در چهار استان جنوبی به اجرا در آید، آیا معقول است که بندرهای مربوط به بندر چابهار و بندر عباس را به ساحل زیبای دریای مازندران بیاورند؟
ارتباط ایران با کشورهای عربی و بلکه با بیشتر کشورهای جهان از طریق ساحل خلیج فارس و دریای عمان است، چنانکه کشور افغانستان نیز به بندرهای جنوبی نیاز دارد، و ارتباط کشور ترکیه با کشورهای عربی نیز از آن طریق است، صادرات برنج و مرکبات مازندران نیز میتواند از آن راه باشد.
افزون بر اینکه جزایر خلیج فارس برای همه ایران جنبه حیاتی (برخی نظامی) داشته و نیازمند سرمایه گذاری و رونق بیشتر است، زیرا راههای ارتباطی ما با دنیا هستند، و قطب کشاورزی هم نیستند تا به اقتصاد کشاورزی صدمه ای وارد شود.
اگر سرمایه گذاری در استانهای جنوبی موجب جذب نیروی انسانی و مهاجرت جوانان شمال کشور به جنوب آن میشود این کاری پسندیده و قابل تمجید است نه شایسته انتقاد.
انتقاد مازندرانی از دولت به خاطر اجرای طرحهای اقتصادی کلان در سواحل خلیج فارس و دریای عمان مانند این است که آذربایجانیها بگویند چرا آن طرحها را در آذربایجان اجرا نمی کنید و به همینگونه خراسانیها، سمنانیها، لرستانیها ووو...
3. شما می توانید طرح مناسب با قطب کشاورزی و مناطق جنگلی ارایه بدهید، آن هم نه فقط یرای مرکز و شرق مازندران، بلکه برای همه مناطق آن، نگویید فلان مسئول چرا به غرب مازندران سفر کرده است، زیرا اگر او به مرکز و شرق مازندران می آمد اهالی غرب مازندران نیز می توانستند نظیر این انتقاد را داشته باشند ، از اینرو تشخیص با آن مدیر مسئول است ، همیشه انتظار نداشته باشید که باد در کوی شما بوزد، گاهی در کوی دیگران نیز بوزد.
4. هدف یک مدیر اجرایی عوامفریبی و راضی کردن مردم منطقه خاص نیست، بلکه هدف اجرای عدالت است، نه تقسیم متساوی که شعار کمونیست های مدفون شده در تاریخ بوده است، و اگر ملاک عدالت است باید در سرمایه گذاری ها نیز این جهت در نظر گرفته شود.
5. فرض کنید که دولت برای شمال کشور تاکنون سرمایه گذاری مناسب را نداشته است، ولی چرا مردم را علیه او تحریک می کنید و می گویید رئیس جمهور سفر استانی به این استان نداشته باشد؟ بگذارید بیاید و شما و دیگر کارشناسان طرح های مناسب خود برای قطب کشاورزی را ارائه بدهید و از او طلب نمایید، بیاید و شما پیشنهاد سازنده بدهید بهتر است یا نیاید و شما غایبانه فقط اعتراض نمایید؟! و یا بیایید مانند آن رئیس جمهور مردم فریب (منتقد و طلبکار امروز) مردم را به دنبال ماشین خود بکشاند و همانند صندوق صدقات به هر کس که گدایی کند دو مثقال پول بدهد به نظر شما این درست است؟!
بنابراین، بیاییم در تحلیل های خود عادلانه و منصفانه قلم بزنیم و چیزی نگوییم و ننویسیم که به زیان نظام و مردم منطقه ما باشد، که خداوند فرمود: '(به یاد آورید) روزی را که زبان و دست و پایشان در برابر آنچه انجام می دهند علیه آنان گواهی می دهد'. (قرآن کریم، سوره نور: 24).
آری زبان گاهی با گفتن سخن ناروا و دست گاهی با نوشتن مطلب ناروا و نسنجیده در روز رستاخیز علیه انسان گواهی می دهد و سرانجام خدا فرمود: «و ذَکّر فإن الذکری تنفع المؤمنین» (سوره الذاریات: 55) یعنی: 'یادآوری کن و پند بده، زیرا پند و یادآوری مؤمنان را سود می بخشد'.
7335/1654
کپی شد