هرگز کسی فکر نمی کرد که آموزنده فرمول های سخت و دشوار ریاضی که اثری از احساس و لطافت در آن نیست ، با قدم گذاشتن در عرصه موسیقی سنتی ایران ، آثاری چون ' حالا چرا '، ' ای ایران ' ، ' لاله خونین ' ، ' وعده وصال '، ' شب جوانی '، ' شب هجران ' و دهها آثار ماندگار دیگر را خلق کند.
استاد خالقی تنها به آفرینش قطعات موسیقی اکتفا نکرد و با تالیف کتاب های 'نظری به موسیقی'، 'سرگذشت موسیقی ایران'، کتاب آموزش ویولن، کتاب آموزش تار و سه تار ، انتشار مجله ' چنگ ' و تحریر مقالات گوناگون در سایر نشریه ها ، فصل نوینی در این هنر گشود.
** تولد و ظهور یک نابغه
روح الله خالقی به سال 1285 خورشیدی در کرمان متولد شد و در دامن پدر و مادری که هر دو در نواختن تار مهارت داشتند ، پرورش یافت . او از کودکی به موسیقی علاقه داشت ، ولی پدرش از بیم آن که علاقه به این هنر او را از درس خواندن باز دارد ، وی را از فرا گیری آن منع می کرد اما او دور از چشم والدین تار را برمی داشت و می نواخت. سرانجام پدر در مقابل عشق فرزندش به موسیقی
تسلیم شد و او را در کلاس ویولن ثبت نام کرد.
خالقی در سال 1300 نزد میرزا رحیم کمانچه کش و سپس رضا محجوبی نواختن ویولن را آغاز کرد و بعد از دو سال به مدرسه موسیقی علینقی وزیری راه یافت و از شاگردان ممتاز استاد شد و همان طوری که پدرش پیش بینی کرده بود علاقه شدید به موسیقی مانع از ادامه تحصیل او شد و مدت هشت سال ترک تحصیل کرد ولی بعد از آن ضمن پرداختن به موسیقی به تحصیل روی آورد.
** کلاس درس ایرانی به جای مدرسه آمریکائی
این هنرمند شهیر از 19سالگی در مدرسه موسیقی به تدریس ویولن و تئوری موسیقی پرداخت سپس در دانشسرای عالی تحصیلات خود را تا دریافت
لیسانس در رشته ادبیات پارسی ادامه داد.
درد سال 1323 با همکاری تعدادی از هنرمندان، 'انجمن دوستداران موسیقی ملی' را تشکیل داد. این انجمن کنسرت هایی را برگزار کرد که مورد توجه علاقه مندان موسیقی قرار گرفت.
خالقی در اواخر 1303با چند تن از هم کلاسی های موسیقی تصمیم گرفت به جای ادامه تحصیل در مدرسه آمریکایی به مدرسه موسیقی کلنل وزیری برود.
پدر خالقی با اندرز دادن نتوانست او را از این راه باز دارد و توسل به حاج مخبرالسلطنه هدایت هم در تصمیم فرزندش تأثیر نداشت.
خالقی در مدرسه نو بنیاد وزیری شیوه صحیح نواختن ویولن و تئوری موسیقی را فراگرفت. کمی بعد به عنوان نوازنده این ساز به ارکستر مدرسه پیوست و به پیشنهاد وزیری، علاوه بر مطالعه کتاب های هارمونی، از راه نامه نگاری با یکی از دانشگاه های پاریس، رشته های هارمونی و سازشناسی را آموخت.
** هارمونیزه کردن موسیقی ایرانی
خالقی در سال 1328 زمانی که تدریس موسیقی ایرانی از برنامه کار هنرستان موسیقی حذف شد، هنرستان موسیقی ملی را بنیان کرد و به مدد یک برنامه ریزی صحیح و منطقی و با تمام نیرو کمر به تربیت موسیقیدانان جوان بست و در زمانی نه چندان طولانی موفق شد چهره های ارزشمندی به جامعه موسیقی ایران تحویل دهد ، به طوری که شمار کثیری از هنرمندان معاصر موسیقی دانش آموخته همین هنرستان هستند.
استاد خالقی تا سال 1338 ریاست هنرستان موسیقی ملی را به عهده داشت و پس از کناره گیری از این سمت، در رادیو به فعالیت ادامه داد که رهبری ارکستر گلها و تهیه و اجرای دو برنامه ' یادی از هنرمندان ' و ' ساز سخن ' از آن جمله هستند .
فعالیت اصلی این هنرمند، آهنگسازی بود و در این راه از سبک استادش علینقی وزیری پیروی می کرد و ساخته های خود را با هارمونی برای ارکستر می نوشت. وی معتقد بود وزن در موسیقی ایرانی موجب تحرک می شود و از سوی دیگر چنانچه به صورت چند صدایی (پولفونیک) نوشته شود، حزن، اندوه و یکنواختی آن کاهش می یابد. او با مطالعه در آثار وزیری و تجربیات شخصی، روش های ویژه ای که برای هارمونیزه کردن موسیقی ایرانی یافته بود، به کار می گرفت.
به اعتقاد وی هارمونی در موسیقی ایران از پیشینه خاصی برخوردار نبوده و استاد وزیری آن را از غرب استخراج و وارد موسیقی ما کرده است. این هنرمند همچنین معتقد بود کار موسیقی دانان ایرانی به مراتب دشوار تر از آهنگسازان غربی است زیرا هارمونی در مغرب زمین بیش از یکصد سال سابقه دارد ، ولی در موسیقی ایرانی سابقه ای نداشته و حتی آدم های تحصیل کرده نیز از لطافت آن آگاهی ندارد.
خالقی تاکید داشت که موسیقی دانان ایرانی باید بدون این که تابع موسیقیدانان غربی شوند ، بتدریج این فن را وارد موسیقی ایرانی کرده و سلیقه مردم را به این سو هدایت کنند.
** باقیات صالحات
استاد خالقی همچنین کتاب های آموزشی و تاریخی برای دوره های مختلف نگاشته که از جمله این آثار می توان به کتاب های دوره اول ، دوم ، سوم و چهارم ویولن، دوره اول و دوم تار و سه تار ، ' هماهنگی ' ، ' نظری به موسیقی ' و ' سرگذشت موسیقی ایرانی ' اشاره کرد.
آثار این موسیقیدان را می توان به سه گروه بی کلام، با کلام و سرود تقسیم بندی کرد.
شاپور بهروزی در کتاب 'چهره های موسیقی ایران' می نویسد: شادروانان علینقی وزیری و روح الله خالقی، بیشترین حق را به گردن موسیقی اصیل ایرانی دارند. خالقی را باید شاگرد خلف وزیری دانست زیرا به لحاظ کمپوزسیون، نوآوری، استفاده بجا از سازها و تأثیر گذاری عمیق بر مخاطب، نزدیک ترین شیوه را به سبک و سیاق وزیری دارد.
** موسیقی به روایت خالقی
زنده یاد خالقی موسیقی را ترجمان احساس ، تخیل و فطرت بشری می دانست و معتقد بود : ذوق، قریحه و احساس معیار مشترکی میان مردم اقوام مختلف ندارد لذا هر کشوری موسیقی خاص خود را دارد که نمونه ای از فرهنگ و سرگذشت تاریخی، قدمت تمدن، کیفیت زندگی در دوره های مختلف، انقلاب ها، حوادث و خاطرات غمبار و شادی بخششان است.
' از سوی دیگر به دلیل معاشرت با اقوام گوناگون، موسیقی نیز تحت تاثیر این تعاملات قرار گرفته و درهر دوره ای رنگ تازه ای به خود می گیرد. در جایی که زبان و خط ما که مهمترین نشانه ملیتمان است در اثر معاشرت با اقوام دیگر تغییر کرده و نقاشی، حجاری و معماریمان نیز هر زمان جلوۀ خاصی به خود می گیرد، موسیقی مان نیز از این دگرگونی مصون نخواهد ماند ' .
وی در کتاب نظری به موسیقی ، نوشت : اگر ما نغمه ای را از دیگران اقتباس کرده ایم، بی شک با ذوق و سلیقه مان در هم آمیخته و مطابق درک و فهم خود تغییر داده و اجرا می کنیم. به رغم تغییر و تحولات موسیقایی، حفظ آثار گذشته و کنجکاوی در کیفیت علوم و آداب و صنایع پیشینیان نه تنها سبب دوام و استحکام اساس ملیت یک قوم است بلکه به پیشرفت تمدن عالم و کشف مجهولات تاریخی سایر ممل کمک می کند.
** خاطراتی که ماندگار شد
پدرم میرزاعبدالله خان در کرمان منشی فرمانفرما والی ایالت بود. هنوز چند ماهی از تولدم نگذشته بود که ماموریت او در این شهر به
سرآمد لذا به تهران مراجعت کردیم. پدرم اغلب اوقات در مسافرت بود ولی هر وقت به تهران می آمد، مجلس انسی با چند تن از
دوستان خود داشت که همگی اهل موسیقی بودند. به طوری که خودش می گفت مدتی نزد آقارضاخان داماد میرزا حسینقلی
و چندی هم در کلاس درویش خان و میرزا عبدالله کار کرده بود.
پدرم به راهنمایی میرزاغلامرضای شیرازی که ما او را (عمو جان ) صدا می کردیم، باغ بزرگی بیرون دروازه قزوین خرید و ما به آن جا
انتقال یافتیم. ازهمان موقع بود که من به تصنیف های عارف علاقه مند شدم و آن را در کتابچه ای می نوشتم و از بس که آن را خواندم همه را از برشدم. شوهر دختر عمه ام معروف به میرزا رحیم خان کمانچه کش به زیبایی کمانچه می نواخت و زیاد به منزل ما می آمد و زمان نواختن من به انگشتانش خیره می شدم . از پدرم اجازه گرفتم تا این هنر را از وی بیاموزم. در واقع او نخستین معلم موسیقی من بود.
خالقی می افزاید: روزی از سید علی محمد خان حیدریان شاگرد کمال الملک و دایی نورعلی برومند پرسیدم، بهترین استاد ویولن کیست که من از هنرش کسب فیض کنم؟ گفت: اگر بخواهی به شیوه صحیح علمی کار کنی من علینقی خان وزیری را به شما پیشنهاد می کنم. به زودی مدرسه اش افتتاح می شود و می توانی نزد وی آموزش ببینی. اینگونه بود که به کلاس استاد وزیری راه یافتم.
بسیاری از هنرجویان تسلیم دشواری نوازندگی این ساز شدند و آن را رها کردند به طوری که بعد از یک ماه شمار آنان از یکصد به
20 تن کاهش یافت.
ابوالحسن صبا که از همه ما بهتر می نواخت، به سمت خلیفه کلاس تعیین شد و زیر نظر وزیری به تعلیم هنرجویان می پرداخت
و برخی از مواقع پس از پایان کلاس برایمان می نواخت.
19 سالگی دارای شغلی در موسیقی شدم نامه ای را که از ارکان حزب کل قشون رسیده بود به پدرم نشان دادم و گفتم ملاحظه
فرمودید که من نمی خواستم مطرب شوم؟ او که پیشتر با فعالیت موسیقایی من مخالف بود رضایت خاطری یافت ولی از آنجایی که هنوز بر سر عقیده خود بود، گفت معلمی شغل با افتخاری است ولی از شغل طبابت و مهندسی بیشتر می توان استفاده کرد.
** آثار
خالقی بیش از یکصد ترانه از خود به یادگار گذاشت که ' آتشین لاله ' (لالۀ خونین) ، ' آذربایجان ' ، ' آرزوی دل ' ، ' آه سحر ' ، ' افرا چشمه ' ، ' امید زندگانی ' ، ' خاموش ' ، ' دلتنگ ' ، ' چنگ رودکی ' ، ' شب جوانی ' ، ' روزگار جوانی ' ، ' شب هجران ' ،
' بنفشه گیسو ' ، ' یار رمیده ' ، ' وعدۀ وصال '، ' پیمان شکن ' ، ' نغمۀ فروردین ' ، ' نغمۀ نوروزی ' ، ' نغمۀ ماهور ' ، ' جام جهان بین ' ، ' جام جم ' ، ' خواب و خیال ' ، ' خوشه چین '، ' گل من کجایی ' ، ' مستی عاشقان ' ، ' مستانه ' ، ' مهرتو ' ،
' دست به دستمالم نزن ' ، ' دل سودایی ' ، ' بهار آرزو ' (بهار دلنشین) ، ' بهار عشق ' ، ' ای ایران ' و ' حالا چرا ' از آن جمله هستند .
** در گذشت
شادروان روح الله خالقی در 21 آبان 1344 در 69 سالگی، بر اثر بیماری زخم معده در یکی از بیمارستان های شهر سالزبورگ در اتریش درگذشت.
52 سال از مرگ وی می گذرد ، صدها کتاب و مقاله در مورد موسیقی ایرانی و هنرمندان این حوزه نگارش یافته و به ندرت می توان یافت که در آن یادی از خالقی نشده باشد، اما باید پرسید که چرا پس از این همه سال هنوز فهرستی جامع از آثار وی در دسترس علاقه مندان نیست و به چه علت این آثار حتی در موارد انگشت شمار هم مورد بررسی علمی، عملی و تاریخی قرار نگرفته اند؟
خبرنگار : زهره کرمی ** انتشار دهنده : حسن فلاحتی
7330/1654
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.