هنرمند ۸۵ سالهای ۶ دهه است پشت چرخ گلدوزیاش مینشیند و پرچمهای مذهبی تولید میکند و امروز از او به عنوان تنها پرچمدوز مازندران یاد میشود.
صدای چرخ گلدوزی پرچمدوز قدیمی اهل ساری و تنها پرچمدوز مازندران یکی از قدیمیترین صداهایی است که در حوالی میدان ساعت ساری هر روز شنیده میشود و آثاری که تولید میکند از مهمترین ملزومات مجالس عزای امام حسین(ع) است.
به گزارش جماران به نقل از ایرنا، برج ساعت ساری اگر قرار باشد روزی زبان باز کند و بگوید که یکی از قدیمیترین صداهای به جا مانده در گوشش چه صدایی است، حتما به صدای چرخ گلدوزی استاد «عینعلی حبعلیشاهی» اشاره میکند؛ هنرمند ۸۵ سالهای که بیش از ۶ دهه است پشت چرخ گلدوزیاش مینشیند و پرچمهای مذهبی تولید میکند و امروز از او به عنوان تنها پرچمدوز مازندران یاد میشود.
مناسبتهای مذهبی مانند عزاداری ماه محرم در ذهن همه ایرانیها و شیعیان با تصویر نمادهای مختلف عزاداری ثبت شده است ؛ از علم و کتل گرفته تا بیرقهای عزا و پرچمهای بزرگ و کوچکی که در مساجد، تکایا، حسینیهها، سردرِ خانهها و مقابل دستههای عزاداری به چشم میآمد. در میان انواع ابزار و نمادها و تجهیزات مربوط به عزاداریهای ماه محرم و حتی سایر مناسبتهای مذهبی، پرچمها نقش پررنگتری دارند، پرچمهایی که برخی از آنها در هیأتها و مساجد چند دهه قدمت دارند و ارزش معنوی و مقدسگونهای یافتهاند. پارچههای سادهای که با تلفیقی از هنرهای گلدوزی و خوشنویسی به نمادی مذهبی تبدیل میشوند و به ویژه در ماه محرم مورد توجه قرار میگیرند.
این پرچمها هنرِ دست و نتیجه عشق و علاقه هنرمندانی مانند حبعلیشاهی است که از مغازه کوچک او در حاشیه میدان ساعت ساری، تا کنون هزاران پرچم به مناطق مختلف ایران رفته است. در روزگاری که بنرها و چاپهای چند دقیقهای لیزری جای پارچهنویسی را گرفتهاند و امکان چاپ پرچمهای با کیفیت نیز وجود دارد، هنوز هم پرچمهای گلدوزی شده برای هیأتها و اماکن مذهبی بیشتر مورد توجه هستند و متقاضیان خاص خودشان را دارند.
معتمد کوچه سردار
برای دیدن هنر و شغل آیینی او باید به کوچه همیشه پرتردد " سردار " در حاشیه میدان ساعت ساری برویم. دکانهای کوچک فروش محصولات صنایع دستی، لوازم خانگی، منسوجات و مواد غذایی در این کوچه کنار هم قرار گرفتهاند. حال و هوای کوچه به دلیل همین تنوع صنوف هنوز هم مانند چند دهه قبل است. وجود یک چایخانه که یکی دو میز و صندلی هم در راسته بازار و مقابلش قرار گرفته و البته حضور کسبه باسابقه، تصویر قدیمی بازار را حفظ کرده است. بین همین دکانها و هیاهوی کوچه سردار، در میان یک فروشگاه لوازم خانگی و یک تشکدوزی، مغازهای وجود دارد که به دلیل وجود پرچمهای مذهبی ظاهرش به حال و هوای این روزها و ماه محرم بیشتر نزدیک است.
نزدیکتر که میشوم صدای چرخ گلدوزی را هم میتوانم بشنوم. روبهروی مغازه که میایستم، در انتهای فروشگاه باریک و پر از پرچمهای مذهبی، تنها تولیدکننده پرچمهای مذهبی در مازندران را میتوانم ببینم که سرگرم دوخت پرچم است. کسبه میگویند حضورش اعتبار بازار است.
نقش نخ و خط بر پارچه
انواع و اقسام پرچمهای مذهبی را میتوان در مغازه حبعلیشاهی یافت. مشتریهایی میآیند و نگاهی به پرچمها میاندازند و قیمت میگیرند. در بخشی از قفسهها هم سجادههای زیبای ترمه و سنگدوزی شده وجود دارند. به هر حال این پرچمها در طول سال مشتری ندارند و طبیعی است که باید محصولاتی هم برای سایر ماههای سال تولید و عرضه شود تا چرخ گلدوزی این دکان قدیمی از کار نیفتد.
وارد مغازه که میشوم و از پشت پلاستیک نصب شده برای رعایت پروتکلهای بهداشتی در حال ثبت تصاویری از استاد حبعلیشاهی هستم متوجه حضورم میشود و خوشآمد میگوید. روی خوش و اخلاق گرمی دارد. صدای تلویزیون را که در حال پخش مستند «پیاده تا بهشت» درباره پیادهروی اربعین است کم میکند تا راحتتر گفتوگو کنیم.
به گفته خودش از اینکه دیگران کارش را ببینند و هنرش را بشناسند لذت میبرد و استقبال میکند. وقتی متوجه میشود خبرنگار هستم خوشحالتر میشود و میگوید: خوشحال میشوم که خبرنگاران بیایند و این هنر را به دیگران نشان دهند. شاید به این شکل عدهای بیایند و این کار را یاد بگیرند و ادامه دهند. ترویج این هنر و نشان دادن آن به مردم هم به نظر من ثواب دارد.
همزمان که دستش با چرخ و پارچه درگیر است و روی پارچه حروف را با نخ ثبت میکند، مشغول گفتوگو هم است. سال ۱۳۱۴ در ساری به دنیا آمد. چند سال بعد همراه با عمویش به مشهد رفت و تا دوره اعزام به خدمت در مشهد ماند. همانجا و در مهد پرچمدوزی، این هنر را نزد استاد علیاصغر گلدوزیان فرا گرفت و مشغول به کار شد. اما پس از این که برای خدمت سربازی به ساری آمد، در زادگاهش ماند و تصمیم گرفت هنری را که در مشهد آموخته بود ، اینجا دنبال کند و ادامه دهد. حالا چند دهه است که در ساری از دکان کوچک او انواع پرچم مذهبی، سجاده، سفره عقد و پارچههای گلدوزی شده با طرحهای سفارشی مشتریان خارج میشود.
امان از تحریم و گرانی
از او درباره پرچمدوزی در ابتدای دوران کاریاش میپرسم. این که آن زمان چگونه انجام میشد و حالا شرایط چگونه است؟ تحریمها روی این کسب و کار هم تأثیر گذاشته است. میگوید: چرخهای آن زمان با پا حرکت میکرد. بعدها که دینام آمد کارمان راحت شد. تا الان سه چرخ عوض کردم. از چرخهای صنعتی آمریکایی استفاده میکنیم. قصد داشتم چرخ را عوض کنم، اما به خاطر تحریمها چرخ وارد نمیشود. ناچارم با همین چرخ قدیمی کارم را پیش ببرم. به شورای گلدوزان مشهد تقاضا دادم تا در صورت وارد کردن چرخ یک دستگاه به من بدهند. فعلا در نوبت هستم. البته قیمتش هم خیلی بالا رفت.
استاد از گرانیها هم گلایه دارد. گرانی نخ و پارچه شرایط را برای او و البته به گفته خودش مشتریان دشوار کرد. چند نخ را از قفسه کناریاش برمیدارد و نشان میدهد و میگوید: نخهایی که استفاده میکنم معمولی نیستند. قیمتشان با نخهای معمولی فرق داشت. این چند وقت هفته به هفته قیمتها بالاتر رفت. پارچه مخمل را که یک هفته پیش متری ۲۰ هزار تومان میخریدم ، حالا باید متری ۴۰ هزار تومان بخرم. هزینه تولید بالا میرود و پرچم هم گران میشود. البته مشتریها به من اعتماد دارند و میدانند که من قیمت را بالا نبردم ، اما این همه گرانی منطقی نیست.
بداههدوزی
به پارچه که نگاه میکنم میبینم برای گلدوزی جملهها و واژهها الگویی روی آنها وجود ندارد و پارچهها را بدون الگو زیر سوزن چرخ گلدوزی حرکت میدهد. انگار به جای قلم و دوات، با نخ و چرخ روی پارچه خطاطی میکند. میگوید سالها تجربه و مهارت باعث شده نیازی به الگو نداشته باشد و میافزاید: طرحها را بداهه و بدون نقش میزنم. البته برای کارهای بزرگ و طرحهای سفارشی الگو مینویسم. بعضی مشتریها هم خودشان با مل خطکشی خطاطی میکنند و از روی آن طرح را میدوزم.
درباره میزان زمانی که برای دوخت پرچمها میگذارد ، میپرسم ، به پرچم پشت سرش اشاره میکند و میگوید: این پرچم یک نصف روز زمان میبرد.
علاوه بر پرچمهای ماه محرم و صفر، پرچمهایی برای سایر مناسبتها و حتی اعیاد مذهبی نیز تولید میکند. یک پرچم با عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» را نشان میدهد و میگوید: این پرچم برای عید غدیر است. برای نیمه شعبان هم پرچمهای مرتبط با امام زمان(عج) را تولید میکنم. ایام فاطمیه هم از مناسبتهایی است که پرچمهای مذهبی ویژه آن ایام تولید میکنم.
رد پای کرونا
رد پای کرونا را میتوان با نایلونی که میز دوخت را از قفسهها جدا کرده در مغازه استاد حبعلیشاهی هم دید. اما تاثیر کرونا بر دخل این دکان نیز زیاد بود. از کمتر شدن سفارشها میگوید و اظهار میکند: معمولا پرچمهای بزرگ را برای هیأتها و دستههای عزاداری میخریدند. امسال فقط دو پرچم بزرگ فروختم که یکی به مسجد سپهسالار امام حسین(ع) تهران اهدا شد. چون عزاداریها به شکل سابق نبود و دستهروی انجام نمیشد پرچم بزرگ فروش نرفت. اما پرچمهای کوچکتر برای سردر خانهها بیشتر فروخته شد. پیش از محرم هم با توجه به این که تعداد جشنها کم شد، فروش سجاده و سفره عقد برای جشنهای ازدواج کمتر شد.
در ماههای محرم و صفر تمرکزش بر فروش و تولید پرچمهای مذهبی است و پس از آن سراغ دوخت و تولید سایر محصولات میرود. اما تمام عشق و علاقهاش در این کار به تولید همین پرچمهاست و خودش را بیشتر از این که یک گلدوز ماهر معرفی کند، یک پرچمدوز باسابقه میداند که از ۶۵ سال پیش تا کنون هرگز خستگی ناشی از کار را احساس نکرده است.
سنگدوزیها را سالها قبل خودش انجام میداد. اما حالا فقط به عرضه سنگدوزی بسنده میکند. میگوید سنگدوزی با چسب سر و کار دارد و چسب هم بعد از مدتی ممکن است در اثر استفاده از سجاده یا سفره از پارچه جدا شود، به همین دلیل نمیخواهد محصولی به مشتری بدهد که سر سوزنی نارضایتی مشتری را به همراه داشته باشد. این سنگدوزیهای موجود را هم با همین توضیح که احتمال جدا شدن سنگ وجود دارد میفروشد تا وجدانش راحت باشد.
فرصت شغلی برای جوانان
در عین حال که از فروش پرچمهای چاپی در واحدهای صنفی غیرمرتبط نیز انتقاد میکند و اعتقاد دارد باید با این تداخل صنفی برخورد شود، معتقد است که این هنر و حرفه هنوز جا برای کار دارد و استقبال از محصولات آن نسبت به گذشته بیشتر شده است. به همین دلیل به جوانان علاقهمند توصیه میکند برای فراگیری این هنر به او مراجعه کنند و این مسیر را ادامه دهند. به فعالیتهای جنبی این هنر اشاره میکند و میافزاید: من در کنار پرچمدوزی قلابدوزی، قیطوندوزی و برجستهدوزی را هم انجام میدادم.
از خاص بودن مشتریها در دوران پیش از انقلاب میگوید و خاطرنشان میکند: قبل از انقلاب مشتریها از قشر خاصی بودند که بیشتر برای مقابل هیأتها سفارش میگرفتند. اما الان از هر قشر و صنف و سنی مشتری داریم. همین امسال مراجعه خانمها برای خرید پرچمهای کوچک خانگی بسیار زیاد بود. جا برای گسترش این کار وجود دارد. در مازندران اصلا کسی این کار را انجام نمیدهد. من از سراسر استان و حتی استانهای دیگر هم مشتری دارم. دخترم و دامادم کار را از من یاد گرفتند. اما هر دو شاغل هستند.
میگوید همین حالا هم از مشهد تقاضای همکاری دارد و از او خواستهاند تا به این شهر برگردد و آنجا فعالیت کند. اما میلی به کوچ از زادگاهش ندارد و میخواهد در همین کوچه و شهر پرچمدوزی کند.
هر سال از زیر دستهای حبعلیشاهی نقوش و جملاتی بر پارچهها ثبت میشود و آنها را به پرچمهایی تبدیل میکند که به نمادی از عزاداریها تبدیل میشوند. کوچه سردار به صدای چرخ گلدوزی هنرمند ۸۵ ساله ساروی عادت کرده است.