شیوع کرونا و بروز مشکلاتی مانند ممنوعیت ورود کارگران غیربومی و نگرانی کشاورزان از احتمال ابتلا به این بیماری یک بار دیگر ضرورت توجه بیشتر به اجرای درست و اصولی طرح مکانیزاسیون کشاورزی در مازندران را نشان داد.

کشاورزان مازندرانی امسال باید در شرایطی متفاوت وارد زمین‌های خود شوند و دست و پای خود را با اضطراب و نگرانی از احتمال ابتلا به کرونا در گل و لای شالیزارها بگذارند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که اگر طی سه دهه اخیر توجه به مکانیزاسیون کشاورزی به طور درست و اصولی انجام می‌شد و مدیران صرفا به توزیع دستگاه‌های نشا و درو در بین کشاورزان بسنده نمی‌کردند، امسال کشاورزان می‌توانستند با خیالی آسوده فصل کشت را آغاز کنند و بدون نیاز به حضور گروهی کارگران کشاورزی در شالیزارها کشت برنج را انجام دهند.

دکتر «بابک مؤمنی» مدیر گروه فناوری و مهندسی دانشکده کشاورزی دانشگاه پیام نور بر این باور است که کرونا ضعف‌های مدیریتی در عرصه کشاورزی را نشان داد و اثبات کرد که در توسعه مکانیزاسیون کشاورزی مازندران کارهای انجام نشده زیادی وجود دارد. گفت‌وگوی ایرنا با این پژوهشگر و متخصص حوزه کشاورزی را بخوانید:

کشاورزان امسال با مشکلات جدیدی مواجه شدند. از یک سو به دلیل ممنوعیت حضور کارگران غیربومی هزینه اجرت کارگران نشاکار افزایش یافته و از سوی دیگر نگران ابتلا به کرونا هستند. به نظر شما راهکار حل این مسأله چیست؟

معتقدم که کرونا به همه اقشار جامعه درس‌های زیادی داد. کشاورزان هم از این قاعده مستثنی نیستند. به نظرم کرونا به طور ویژه در مازندران درس‌های جدی به حوزه کشاورزی داد. با شیوع کرونا امروز تجربه‌ای به وجود آمد که نشان داد اگر بعضی از کارهای نکرده و شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته در سال‌های گذشته را انجام می‌دادیم، امسال کمتر آسیب یا به عبارتی مشکل داشتیم.

یکی از بحث‌های جدی که همه مسئولان و نامزدها و نمایندگان مجلس بر آن تأکید می‌کنند اشتغال‌زایی در حوزه کشاورزی است. هر مسئولی در این استان روی کار می‌آید می‌گوید مازندران با داشتن چند هزار دانش‌آموخته کشاورزی و ظرفیت بالای صنعت کشاورزی نباید در این زمینه بیکار داشته باشد. تا اینجای ماجرا درست و قابل پذیرش است. اما آیا از خود پرسیده‌ایم که برای ایجاد اشتغال در این زمینه باید چه کاری انجام داد؟

 علاوه بر این که دانش‌آموخته حوزه مرتبط با کشاورزی هستم و پژوهش‌هایی نیز در این زمینه انجام می‌دهم، از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ مشاور فنی رئیس وقت سازمان جهاد کشاورزی مازندران بودم و از نزدیک در جریان مسائل مدیریتی و اجرایی کشاورزی استان هستم. بنا بر تجاربی که در همکاری با جهاد کشاورزی به دست آوردم و بر اساس پژوهش‌های چند ساله‌ام بهترین و درست‌ترین راهکار حل مشکل اشتغال در بخش کشاورزی را تشکیل شرکت‌های مکانیزاسیون کشاورزی می‌دانم.

شاید بپرسید که این موضوع چه ربطی به کرونا دارد؟ ربط ماجرا دقیقا همان تجربه‌ای است که کرونا به ما داد. این که اگر از دانش‌آموختگان کشاورزی استان در توسعه مکانیزاسیون استفاده می‌کردیم، امروز برای کشت در بیش از ۱۱۰ هزار هکتار از زمین‌های کشاورزی استان به نیروی انسانی نیاز نبود. هزینه تولید هم در استان پایین‌تر تمام می‌شد.

مسئولان جهاد کشاورزی استان اعلام کرده‌اند که امسال ۳۰۰ دستگاه نشاکار دیگر بین کشاورزان مازندران توزیع شد و ظرفیت کشت مکانیزه در استان به حدود ۱۰۰ هزار هکتار رسید.

 درست است. اما بین نقطه‌ای که در آن ایستاده‌ایم و نقطه‌ای که می‌توانستیم باشیم فاصله زیادی وجود دارد. نکته مهم این است که تعریف کنونی از مکانیزاسیون در کشاورزی مازندران تقریبا درست نیست. مکانیزاسیون باید با حضور دانش‌آموختگانی که آموزش‌های استفاده از سیستم‌های مدرن و ماشینی را دیدند و قدرت آنالیز عملکرد دستگاه‌ها و مسائل فنی مربوط به آب و خاک و ارقام را دارند وارد کشاورزی ما می‌شد. ولی در عوض طی همه سال‌های اخیر دیده‌ایم که تعدادی دستگاه نشاکار، تراکتور و کمباین بین کشاورزان توزیع شد و در بیان عملکرد هم به آن افتخار می‌کنیم. در واقع نگاه آماری و کارنامه‌ای به مکانیزاسیون باعث شد که اثرگذاری مطلوبی نداشته باشد و بخش مهمی از سرمایه هزینه شده هدر برود.

یعنی دستگاه‌ها کارآیی لازم را ندارند؟

آن اندازه که می‌توانستند مفید باشند کارآمد نیستند. اگر امروز وارد عرصه‌های کشاورزی استان شویم می‌بینیم که بسیاری از این دستگاه‌ها بلااستفاده رها شدند. یا چون درست نگهداری نشدند آسیب جدی دیدند. به این شکل هم به سرمایه کشاورز خسارت وارد شد و هم راندمان تولید که مد نظر بود محقق نشد.

اگر به جای این که به کشاورزان دستگاه داده می‌شد، شرکت‌های توسعه مکانیزاسیون در استان ایجاد و تقویت می‌شدند، امروز نه تنها در استفاده از این دستگاه‌ها با مشکل مواجه نبودیم، بلکه کشاورزان می‌دانستند که برای انجام امور کشت می‌توانند به شرکت‌هایی که صرفا مجری نیستند و دانش روز برای بررسی دقیق شرایط کشت و زمین زیر کشت را دارند مراجعه کنند. مختصر این که همه اقدامات مربوط به مکانیزاسیون کشاورزی باید به جای واگذاری دستگاه‌ها به کشاورزان در قالب شرکت‌های توسعه مکانیزاسیون رخ می‌داد. یعنی از تجهیزات با درک مهندسی کشاورزی که دانش‌آموختگان این رشته به آن مجهز هستند استفاده می‌شد، نه صرفا بر اساس آموزش کار با دستگاه برای کشاورزان.

با این حال نمی‌توان منکر شد که در حال حاضر هم بخشی از کشت در شالیزارهای مازندران به صورت مکانیزه انجام می‌شود و خود کشاورزان هم این کار را انجام می‌دهند.

بله؛ اتفاقا نگاهی به این موضوع هم ماجرا را شفاف‌تر می‌کند. اگر دقت کنیم می‌بینیم که در مناطق غربی استان فرآیند نشا همچنان به سیستم دستی و متکی بر نیروی کارگری انجام می‌شود. بخش اصلی نشاء مکانیزه مازندران در مناطق مرکزی و شرقی انجام می‌شود. چرا توسعه مکانیزاسیون در این مناطق رشد قابل توجهی داشت؟ من با کشاورزان آن منطقه بارها صحبت کردم. خیلی‌ها می‌گویند ماشین نشاکار راندمان و عملکرد خوبی در مزارع ما ندارد. کشاورزان اصطلاحاً می‌گویند دستگاه نشاکار در این زمین‌ها نشا را خفه می‌کند.

دلیل فنی مرتبط با دستگاه‌ها دارد یا به مسائل دیگری مرتبط است؟

این موضوع ریشه و دلیل علمی دارد که مهندسی کشاورزی باید آن را دریابد. نوع بافت خاک در مناطق مختلف تفاوت دارد و شرایط کشت را نیز متفاوت می‌کند. اگر ماشین‌آلات کاستی‌هایی دارند یا مشکل از جای دیگر است، دانش مهندسی کشاورزی باید با تحلیل و آنالیز داده‌ها این موضوع را بررسی و حل کند. تأکیدم بر حرکت به سمت تشکیل شرکت‌های توسعه مکانیزاسیون کشاورزی به همین دلیل است. نتیجه کم‌توجهی به این دانش در کشاورزی مازندران و تمرکز بر توزیع دستگاه‌ها بین کشاورزان این شده که امروز که در بحران کرونا با کمبود شدید نیروی کار مواجهیم و کشاورز باید باید منتظر بماند و ببیند اجازه حضور کارگران غیربومی صادر می‌شود تا کشاورزان با هزینه کمتری نشا کنند یا نه. این وضعیت برای کشاورزی ما بدون پیامد نخواهد بود. اگر توسعه مهندسی مکانیزاسیون را داشتیم این اتفاق نمی‌افتاد.

البته جهاد کشاورزی معمولا هر سال کلاس‌های آموزشی برای کشاورزان برگزار می‌کند.

 شاید آموزش داده باشند، اما این آموزش‌ها چقدر از دانش مهندسی کشاورزی را شامل می‌شود؟ تأکید بر مهندسی مکانیزاسیون به این دلیل است که این دانش می‌تواند دقیق و درست تشخیص دهد که ابزارهای مورد نیاز و چالش‌های کشاورزی هر منطقه چیست. ما نمی‌توانیم برای کشاورزی در تمام مناطق یک نسخه تجویز کنیم.

برای نمونه در دشت هراز چالش‌های استفاده از دستگاه‌ نشا زیاد است. کشاورز وقتی با چالش مواجه شود قید استفاده از دستگاه را می‌زند. اما شرکت‌های توسعه مکانیزاسیون با دانش کشاورزی می‌توانستند دنبال حل این مسائل بروند که امروز با استفاده از بسترهای مکانیزاسیون این مشکلات را حل می‌کردیم. نه این که باز هم دنبال دستورالعمل و بخشنامه کردن حقوق دستمزد کارگر باشیم. بحث‌هایی که در کشاورزی مدرن هیچ جایگاهی ندارند.

در تمام سال‌های اخیر نیازمند بودیم که این گام بزرگ برداشته می‌شد. این مشکلات جدی در بسیاری از اراضی شالیزاری مرکزی و غربی استان وجود دارد. به همین دلیل در این مناطق همچنان میل به سمت کار سنتی است. البته در بخش برداشت وضعیت همه جای استان بهتر از کاشت است. اما در بخش کاشت هنوز چالش داریم و این چالش‌ها را مهندسی مکانیزاسیون کشاورزی می‌توانست حل کند.

قبول دارید که جامعه کشاورزی استان هم رغبتی برای ورود دانش‌آموختگان این صنعت به کشاورزی ندارد؟

باید دلیل را بررسی کرد. اگر اقبالی دیده نمی‌شود به این خاطر است که این نیروها در عرصه کشاورزی ما ساماندهی و دیده نشدند و کشاورزان نیز اهمیت و اثرگذاری حضورشان را به خاطر وجود نداشتن و تعریف نشدن یک ساختار درست و اصولی برای مهندسی مکانیزاسیون کشاورزی حس نکردند. در صورتی که اگر به این رشته بها داده می‌شد و در روزهای بحرانی مانند این روزها برای کشاورزی گره‌گشایی می‌کرد، جامعه امروز به حضور و اثرگذاری این بخش پی می‌برد. چون آن‌ها هستند که متوجه می‌شوند چالش‌ها کجاست. در تمام سال‌های اخیر چالش‌ها را ندیدیم و هنوز دچار چالش هستیم و فکر می‌کنیم باز هم مشکل باید به صورت سنتی حل شود.

کرونا به تمام دنیا نشان داد که در حوزه دانش نمی‌توان به صورت ارتجاعی برخورد کرد. دانش یک محصول فزاینده است و دانش بشری طی هزاران سال توسط افراد مختلف گسترش یافت تا به این جا رسید. ما نمی‌توانیم با روش‌های سنتی به یک فرآیند مهم مانند کشاورزی ادامه دهیم و انتظار سودآوری هم داشته باشیم.

یعنی همان کاری که کشورهای توسعه‌یافته در کشاورزی انجام می‌دهند.

 بله. امروز در دنیا از Precision Farming یا همان «کشاورزی دقیق» صحبت می‌شود. این یک شاخه از کشاورزی نوین است که همه کشورهای دارای صنعت کشاورزی در حال حرکت به سمت آن هستند. دانش کشاورزی باید با افراد صاحب فن وارد شالیزار شود. نمی‌توان محصول دانش که همان دستگاه‌های کشاورزی هستند را به فرد غیرمتخصص داد و خروجی مناسب هم خواست. باید به این نتیجه برسیم که برای بخش‌های مختلف با یک توزیع جغرافیایی مناسب شرکت‌های مکانیزاسیون را در عرصه فعال کنیم. امکانات را به جای این که به کشاورزان بدهیم، در اختیار شرکت‌های مهندسی مکانیزاسیون کشاورزی بگذاریم تا وارد عرصه شوند. امروز تمام شالیزارهای ما را باید شرکت‌های توسعه مکانیزاسیون کشاورزی نشا می‌کردند. نه این که کشاورز گرفتار پیدا کردن کارگر نشاکار باشد.

فکر می‌کنید به جز حوزه اجرای کشاورزی، در برنامه‌ریزی برای این صنعت چقدر روزآمد هستیم؟

لازمه برنامه‌ریزی داشتن آمار دقیق است. به نظرم تناقض‌های آماری در بخش کشاورزی ما بیداد می‌کند. هنوز آمار کاملا دقیقی از مساحت شالیزارهای مازندران نداریم. یک جا ۲۲۰ هزار هکتار عنوان می‌شود، جایی ۲۱۰ هزار هکتار و جای دیگر هم ۲۳۰ هزار هکتار. چند سال است که این اعداد تکرار می‌شوند. بماند که هر سال هم عده‌ای دیگر می‌گویند زمین‌های کشاورزی استان به خاطر برخی تجاوزها و تغییر کاربری‌ها کاهش یافت. در این شرایط این آمار چقدر قابل اتکاست؟ با چه مبنایی این عدد و رقم حساب می‌شود؟ برای مدیریت کشاورزی چقدر سامانه‌ها را به خدمت گرفتیم؟ طرح کاداستر در حوزه کشاورزی چقدر انجام شد؟ این پرسش‌ها برای این است که به همان روزآمدی در برنامه‌ریزی‌های مربوط به کشاورزی برسیم.

از سال ۱۳۷۰ طرح تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری ما آغاز شد. از آن زمان تا کنون نزدیک به ۳۰ سال گذشته و هنوز حدود ۶۰ هزار هکتار از زمین‌های شالیزاری استان زیر پوشش این طرح قرار گرفت. در صورتی که پیش‌بینی اولیه این بود که طی یک دهه به طور کامل انجام شود.

به هر حال اراضی هم باید اول استعداد مکانیزاسیون پیدا کنند. بسیاری از کشاورزان اجازه تغییر نمی‌دهند.

اینجا هم دانش کشاورزی است که باید علت‌یابی کند. مانع اصلی کیست؟ آیا واقعا در شالیزارهایی که تجهیز و نوسازی شدند به تمام اهدافی که مد نظر بود رسیدیم؟ به خاطر درست اجرا نشدن طرح، کشاورز بازخورد و نتیجه لازم را ندید. کاملاً موافقم که در افزایش استفاده از ماشین‌آلات کشاورزی قدم‌های بزرگی برداشته شد. در این ۶۰ هزار هکتار برای بهره‌گیری از ادوات کشاورزی اتفاقات خوبی افتاد. خیلی از شالیزارها حتی مسیر دسترسی مناسب هم نداشتند. اما آیا به تمام اهداف رسیدیم؟

 برای مثال یک هدف مهم کشت مکانیزه مدیریت آب است که در همان اراضی هم تحقق نیافت. زیرا هنوز از الگویی استفاده می‌کنیم که بر دانش فنی دهه ۱۹۵۰ ژاپن متکی است. ما الگوهای ۷۰ سال قبل را در اختیار داریم و هنوز هم به سمت بهینه‌سازی نرفتیم. در مدیریت آب این سیستم حتما نیازمند بازنگری جدی است. وقتی دانش مهندسی در کنار برنامه‌ریزی برای کشاورزی نباشد طبیعی است که طرح‌ها خروجی مناسب را ندارند و با شکست مواجه می‌شوند.

دشت هراز بزرگترین دشت شالیزاری کشور است که اتفاقا مطالعات نوسازی اراضی کشاورزی کشور در دهه ۶۰ با حضور یک شرکت ژاپنی برای این دشت آغاز شده بود. اما این طرح در برخی استان‌های دیگر توسعه یافت و متاسفانه دشت هراز که بخش مهمی از برنج مورد نیاز کشور را تأمین می‌کند به دلیل مشکلات زیرساختی زهکشی و ماندابی بودن اراضی، سالیان سال است که از اجرای این طرح به شکل یک طرح جامع محروم است. با استفاده از تحلیل‌ها و بررسی‌هایی که به وسیله دانش مهندسی کشاورزی صورت می‌پذیرد یک اصلاح زیرساختی باید در بستر این منطقه انجام شود که بتوانیم در گام بعدی توسعه کشاورزی مدرن محقق کنیم.

با این وضعیت فکر می‌کنید در شرایط کنونی که کرونا همه چیز را تحت تأثیر قرار داده کشاورزان باید چه کار کنند؟

هر چقدر که به استفاده از ابزار و ادوات در حوزه مکانیزاسیون به مدرن شدن اعتقاد دارم، در حوزه فرهنگ کشاورزی معتقدم باید سنت را سرلوحه قرار دهیم. این پارادوکسِ درستِ بخش کشاورزی است. یکی از کارهایی که سال‌هاست فراموش شده این است که کشاورزان خود منطقه برای مدیریت وضعیت معمولا همیاری می‌کنند.

بازوی اصلی این ماجرا در هر دو موقعیت کوتاه‌مدت برای رد شدن از این وضعیت و بلندمدت برای جذب مهندسی کشاورزی، بخش ترویج است. تا زمانی که بخش ترویج در کشاورزی ما رسالت‌های خودش را جدی نگیرد و صرفاً یک واحد معمولی اداری در جهاد کشاورزی باشد یا جایگاهی که در شأن مروجان است نداشته باشد، هیچ کدام از این راهکارها پیاده نمی‌شود. بخش ترویج باید بین کشاورزان حضور یابد و آن‌ها را به سمت مشارکت در کوتاه‌مدت و پذیرفتن ورود دانش مهندسی در بلندمدت جذب کند.

به نظرم امسال کشاورزان باید کشاورزی را مشارکتی و با تقویم کشدارتر طی کنند. ارقام مناسبی را در نظر بگیرند تا کشت بهتر انجام شود. امسال راهی جز مشارکت در کشاورزی نداریم. با توجه به این که زمزمه‌های موج جدید از شیوع کرونا در مازندران مطرح است، شاید تا پایان فصل کشت امسال اصلا جابجایی کارگر نداشته باشیم. بنابراین باید با رعایت نکات بهداشتی و پروتکل‌ها، به هم کمک کنند و مشارکت داشته باشند.

اما در بلندمدت کاملا قائل به این هستم که کشاورزی ما باید مهندسی شود. مهندسی کشاورزی به طور جدی این است که طرح تحول و نگاه تحول‌گرایانه به ویژه نسبت به دشت هراز اتفاق بیفتد. این دشت با این که قلب کشت برنج کشور است از نظر مسائل کشاورزی عقب افتاده است.

تا زمانی که دستگاه‌ها و ماشین‌آلات کشاورزی را طبق روابط و بدون بررسی صلاحیت از نظر دانش مهندسی بین کشاورازن توزیع ‌کنیم این مسائل وجود خواهد داشت. بخش کشاورزی دو محور دارد؛ یکی دانش مهندسی و دیگری بستر مهندسی. معتقدم که اگر از شیوع کرونا فقط همین درس و تجربه را بگیریم که کشاورزی باید به طور کامل علمی و مهندسی شود و آن را اجرایی کنیم، از این تهدید یک فرصت خوب در کشاورزی ایجاد کرده‌ایم. محدودیت‌های شیوع این ویروس می‌تواند فصل جدیدی از کشاورزی را برای ما رقم بزند. مشروط بر این که دانش مهندسی و کشاورزی دقیق را جدی بگیریم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.