سریال پرمخاطب «پایتخت ۶» شب گذشته با پخش قسمت پانزدهم در حالی به طور موقت پایان یافت که نتیجهگیری مشخصی در انتهای این سریال دیده نشد و به همین دلیل عوامل تولید سریال اعلام کردند قسمت آخر و بخش نهایی داستان را پس از پایان محدودیتهای کرونایی ضبط خواهند کرد و در مناسبتی دیگر مانند عید فطر روی آنتن خواهند برد.
پخش این فصل از مجموعه پایتخت با انتقادات و دیدگاههای مختلفی همراه بود. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، جای خالی ایدهها و متنهای «خشایار الوند» به شکل پررنگی در این فصل از پایتخت احساس میشد و عوامل تولید نتوانستند گزینه مناسبی را برای این سری از مجموعه پرمخاطب «پایتخت» انتخاب کنند که همین موضوع از نگاه آنان سبب شد که سریال از نظر محتوایی و داستان با مشکل مواجه شود.
اما صرفنظر از بحثهای فنی و محتوایی، کماکان عدهای از منتقدان این سریال به ویژه در فصل ششم بر این باورند که «پایتخت» به نوعی در تضاد با فرهنگ ایرانی و به ویژه زندگی و فرهنگ مازندرانیهاست و به همین دلیل این سریال را به نوعی تصویری نادرست و غیرمنصفانه از فرهنگ رفتاری و اجتماعی مازندرانیها میدانند و حتی گاهی از اصطلاح «تهاجم فرهنگی» برای این سریال استفاده میکنند.
تصویری از ابتلائات جامعه ایرانی
در عین حال برخی صاحبنظران بر این باورند که این نگاه به مجموعه تلویزیونی «پایتخت» درست نیست و این سریال واقعیاتی از جامعه را به تصویر کشیده است. «حسین برزگر ولیکچالی» جامعهشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی بر این باور است که «پایتخت ۶» نه تنها محصول «تهاجم فرهنگی» نیست، بلکه نمایانگر و نشاندهنده بخشی از خلقیات ایرانیان است. ایرانیانی که در قالب مذاهب، نژادها، رنگها، تیرهها و اقوام مختلف به درازای تاریخ در کنار هم زندگی میکنند و مناسبات و مراوداتی در حوزههای سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد دارند.
او که دانشآموخته دکترای جامعهشناسی در گرایش بررسی مسائل اجتماعی ایران است اعتقاد دارد این سریال میکوشد بخشی از ابتلائات جامعه ایرانی را به صفات خوب و بد بازنمایی کند و در واقع کند و کاوی درباره ویژگیهای اخلاقی ایرانی و ایرانیان است.
برزگر ولیکچالی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: این مجموعه تلویزیونی نشان میدهد که بخشی از جامعه ایرانی به دلیل خلقیات رفتاری و نگرشهایش به زندگی، سبک متفاوت اما متناقضی را در مواجهه با خواستهها و آمال خود برگزیده و برای رسیدن به هدف مقبول از روش نامشروع و ابزار و وسایل انحرافی استفاده میکند.
دوراهی سنت و مدرنیته
وی با اشاره به این که عدهای از منتقدان سریال «پایتخت» و به ویژه فصل ششم این مجموعه را هجوم به فرهنگ ایرانی و عدهای هم آن را حمله و به سخره گرفتن فرهنگ مازندرانی و زبان تبری دانستهاند، گفت: هرچند که مدرنیته به ایران آمد و جامعه ایرانی از نمادهای آن و ابزار و وسایل زندگی از قیبل ماشین، موبایل، ماهواره، تلویزیون، مسکن، پوشاک و خوراک جدید و برخی از خدمات و کالاهای وارداتی استفاده میکند، اما کماکان در کشاکش بین سنت و مدرنیته قرار دارد و «پایتخت» به شکلی درست همین تضادهای رفتاری و در دوراهی سنت و مدرنیته ماندن را به تصویر کشیده است.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: بیگمان یک ایرانی امروز از بسیاری جهات و به ویژه از لحاظ خلقیات تفاوتهای زیادی با ایرانی دیروز و پریروز ندارد. هرچند که در ساختمانهای مجلل زندگی کند و ماشینهای مجهز و به روز سوار شود یا حتی با آدمهای خاص و متمول و قدرتمدار متنفذ نشست و برخاست کند.
برزگر ولیکچالی درباره موقعیت و تحلیل شخصیتهای مجموعه «پایتخت» اظهار کرد: اگر از منظر جامعهشناختی بخواهیم به شخصیتهای این سریال نگاه کنیم، معتقدم از همه بیشتر «فهیمه» (نسرین نصرتی) درخشید و به چشم آمد. شخصیتی که با خاستگاه زن روستایی به دنبال خواستههای یک زن مدرن شهرنشین میرود و واکنشهای او به ناکامیها و تلخیهای زندگی جالب توجه است. او همواره خود را موجودی بیپناه و ضعیف و درمانده میداند.
خوب، بد، پایتخت
پژوهشگر مسائل اجتماعی ایران یادآور شد: البته در این سریال برخی از صفات پسندیده ایرانیان از جمله هوشمندی، خونگرمی، عطوفت و خوشصحبتی و احترام به بزرگترها و کوشش و تلاش برای کار کردن هم به تصویر کشیده شده است. اما در کنار آن برخی از صفات بد و رذیله بین بعضی از ایرانیان از جمله دروغگویی، خودپسندی، تقلب، حرص، تملق، نفاق و دورویی، لافزنی و خودخواهی و سودجویی هم به قاب تصویر رفته است که در توصیف بخشی از جامعه و خانواده ایرانی صفت دروغگویی و دورویی در این سریال بیشتر نمود دارد. یعنی در «پایتخت۶» میبینیم که بین خلقیات خانواده گسترده معمولی، صفات بد بر صفات خوب میچربد. با این وجود «هما سعادت» میکوشد که خوب بودن و متمایز بودن را حفظ کند.
برزگر ولیکچالی با اشاره به تلاش شخصیت اصلی سریال برای رسیدن به جایگاههای بالاتر به واسطه ارتباط با یک نماینده مجلس، خاطرنشان کرد: در سریال دیدیم که «نقی معمولی» از فضای سیاستزده جامعه ایرانی و اتصال به یک نماینده مجلس میخواهد سریع به قلههای ترقی برسد. اما او خودِ خودش است و دیگریِ تعمیم یافته نیست. به هر حال خوبیها، بدیها، زشتیها و زیباییهایی در این سریال وجود دارد. تا جایی که برخی منتقدان نمایش، بعضی حرکات و سکنات و دیالوگها را بدآموزی دانستهاند و خواستار در نظر گرفتن محدودیت سنی برای نمایش آن شدهاند.
واقعیتهای تلخ
وی افزود: این گروه معتقدند که در «پایتخت ۶» از خط قرمزها عبور شده و سریال، باورهای عرفی و سنتی مردم را به سخره گرفته است. یا این که مرزبندیها و تقسیمبندیها رعایت نشد. اما به باور من اینها ممکن است بخشی از عوارض سریال باشد که در نهایت بعضی واقعیتهای تلخ در جامعه ایرانی را نشان میداد. نگاهی به آمار مراجعین به مراکز روانشناختی و کلینیکهای اجتماعی هم حکایت از رشد این آسیبها نزد برخی از خانوادههای ایرانی دارد.
برزگر ولیکچالی خاطرنشان کرد: خلقیات برخی از اقشار جامعه ایرانی که در خانواده «نقی معمولی» تبلور یافته نسبت به زمان و مکان، متفاوت و تغییرپذیر است. کما این که صفات خوبی هم در این بین دیده میشود. پیشتر به «هما سعادت» اشاره شد که زنی با استعداد، مجلسآرا و مدیر است که که میتواند بر بحرانها غلبه و آنها را مدیریت کند.
وی افزود: در خصلت جامعه ایرانی به طور عام و خانواده ایرانی به طور خاص، از لحاظ عرف و شرع سخن گفتن از چیزی که عمل قبیح و غیرمجاز محسوب شود مجاز نبوده و در نظر آنها هیچ چیز شرمانگیزتر از دروغ گفتن نیست. اما سبک زندگی و شرایط حاکم بر زندگی خانوارها و برخی از مشکلات و نارساییها و تنگناها سبب شده که اعضای این خانواده از دروغ و ریا و اعمال بزهکارانه هم برای رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: در عین حال در این سریال دیدیم که برخی هنجارگریزیها توسط بعضی از شخصیتها با مقاومت پذیرفته میشود یا با انجام آن مخالفت جدی صورت میگیرد. در جامعه حقیقتجو و نیکخواه، دروغ و ریا به غایت زشت و مکروه است و برای این زشتی علتی که بیان میکنند، گریزِ ناگزیر است. نزد بخشهایی از جامعه ایرانی غم و شادی و ناامیدی وجود دارد و پارهای از جنبههای اخلاقی جامعه ایران و به ویژه این بیاعتنایی کامل آنها به راستگویی و حقیقتگویی در سریال تبلور مییابد. به همین دلیل معتقدم که میتوان سریال «پایتخت ۶» را نماد و برآیند خلقیات برخی از گروههای جامعه ایرانی دانست.