نخستین تلاش برای دو قطبی کردن مشکل کرونا در مازندران با تقابل دادن تصمیم استانی و کشوری در ایجاد محدودیت برای ورود مسافران به مازندران خودنمایی کرد ، تلاشی که از صبح امروز با تشکیل کمپین حمایت از تصمیم استانی وارد مرحله تازه ای شده است.
واقعیت این است که مازندران از اول اسفند به صورت رسمی به استان های آلوده به ویروس کرونا پیوست. شهرستان بابل دروازه ورودی کرونا از قم به مازندران بود و ۲ فردی که گفته می شود سفری به قم داشتند و بیمار شدند ، پس از بیمار شدن به شهرشان بازگشتند و خود را به به عنوان بیمار مشکوک به مرکز درمانی معرفی کردند و پاسخ مثبت ابتلا به کرونا دریافت کردند. از آن زمان تاکنون کرونا در مازندران طبق گزارش دانشگاه علوم پزشکی ۲۱ قربانی گرفت ، ابتلای بیش از ۶۰۰ نفر پس از انجام تست قطعی شد و بیش از یکهزار بیمار مشکوک هم در مراکز درمانی و بیمارستان ها بستری هستند.
شیوع کرونا با سرعت نسبتا زیاد در مازندران سبب شد تا محدودیت های مختلفی به مرور به اجرا گذاشته شود. تعطیلی مدارس از فردای روز انتخابات یعنی سوم اسفند نخستین محدودیتی بود که اعمال شد و بعدها به دانشگاهها و مراکز آموزشی دیگر رسید و بعدا به هرگونه اماکن اجتماع مردمی اعم از مراکز فرهنگی و عروسی و عزا رسید تا جایی که برپایی هرگونه مراسم تشییع جنازه به صورت عمومی ممنوع شد و تالارهای عروسی هم ملزم به رعایت مصوبات بهداشتی و عدم رزو برگزاری مراسم شدند.
پس از آن که نگرانی از سرعت گرفتن بیشتر شیوع کرونا با تعطیلی مدارس و دانشگاهها بویژه در ماه پایانی سال و پیوند خوردن با تعطیلات نوروزی افزایش یافت ، محدودیت های جدید در استان به اجرا درآمد که می توان به ممنوعیت مدرسه خوابی ، چادرخوابی ، کمپ زنی ، اجاره ویلا و آپارتمان و هرگونه مکان و دیگر محدودیت های مرتبط اشاره کرد.
با وجود همه این محدودیت های استانی ، اما گرایش سفر به مازندران کم نشد و با اعلام تعطیلی مدارس و دانشگاهها تا پایان سال در سراسر کشور ، سیل سفرهای زودهنگام نوروزی به استان چنان اوج گرفت که سبب نگرانی مسئولان استانی از شیوع بیشتر بیماری و کمبود امکانات بیمارستانی و درمانی شد. اینجا بود که مصوبه استانی ایجاد محدودیت در مبادی ورودی استان با استقرار ایستگاههای تب سنجی به اجرا درآمد و ۲ روز بعد هم این محدودیت با اعلام ممنوعیت ورود غیرمازندرانی ها به استان از مبادی ورودی استان تشدید شد.
عمیق شدن اختلافات در اوج نیاز به همدلی
داستان سفر به مازندران از این پس که با جلوگیری از ورود خودروهای دیگر مناطق کشور به استان در مبادی ورودی و تشکیل صف های طولانی و درگیری های لفظی همراه بود ، برای تمامی ایرانیان داستان کهنه شده ای است ، چون به اندازه کافی در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و رسانه های رسمی و فضای واقعی به آن پرداخته شده است و در واقع ریشه دواندن همین اختلافات ناشی از دوقطبی مازندرانی - غیرمازندرانی سبب شد تا در سطح ملی تصمیم به بازگشایی مبادی ورودی استان گرفته شده و تاکید شود که محدودیت در سطح تب سنجی و محدودیت های اندیشیده شده در داخل استان که دارای ضمانت اجرایی است ، متوقف بماند.
این تصمیم ملی که با مراجع رسمی استان را هم با خود همراه دارد ، ظاهرا به جای پایان دادن به دو قطبی سازی ، محملی برای تشدید آن شده است ، در حالی که تداوم محدودیت در سطح بستن مبادی ورودی استان به معنای سوزاندن خشک و تر با یکدیگر بوده است و حتی اگر در سطح ملی هم چنین تصمیمی اتخاذ نمی شد ، فکت هایی که در طول زمان رنگ واقعیت به خود گرفت ، اجازه تداوم آن را نمی داد. گریز عده ای از هموطنان برای رسیدن به داخل خاک استان مازندران از بیراهه ها ، نخستین ضربه برای بازگویی یکی از واقعیت ها بود که وارد شد. از یاد نبریم آن پست های تصویری را که برخی از هموطنان در صفحات شخصی خود در شبکه های اجتماعی منتشر و فاتحانه اعلام کردند که محدودیت های ورود به مازندران را با رساندن خود از بیراهه به داخل استان و اسکان گرفتن در خوش آب و هواترین نقطه دور زده اند.
تکلیف مالایطاق
شاید بتوان با مسامحه ، بستن مبادی ورودی مازندران برای مدت نامعین را به منزله " تکلیف مالایطاق " برای همگان تشبیه کرد. نه نیروی انتظامی و دیگر ارکان اقتدار ، نه دانشگاه علوم پزشکی و مجموعه نیروهای بشدت درگیر آن ، نه بخش زیادی از مازندرانی هایی که شاخ و برگهایشان در استان های مختلف گسترانده شده ، نه کسب و کار بخشی از هم استانی ها نه حتی بخشی از مسافران ورودی حتی اگر می خواستند هم نمی توانستند به بسته ماندن جاده مازندران برای مدت نامعین تن دهند.
صورت مساله این است که بسیاری از مازندرانی ها در نقاط مختلف کشور ساکن هستنند و لاجرم تعطیلاتشان را به زادگاهشان بر می گردند و بخشی از هموطنان دیگر استان ها در مازندران دارای خانه دوم اعم ویلا ، آپارتمان و دیگر اماکن هستند و این جاها را هم برای روز مبادا مانند همین روزهای کرونایی خریداری کردند و نیاز دارند تا به خانه دومشان نقل مکان کنند. اینها از حق طبیعی ورود به مازندران برخوردارند و اگر قرار است منعی صورت گیرد حتما باید مصوبه ملی دارای ضمانت اجرایی پشت سرش باشد. سایر هموطنانی که خارج از این چارچوب قصد سفر به مازندران را دارند ، برابر مصوبات استانی حتی اگر وارد خاک استان هم شوند دیگر نه می توانند خانه ای اجاره کنند و نه چادر بزنند و نه کمپی وجود دارد که به آنجا پناه ببرند. در تمامی درها به رویشان بسته است و در این حالت عملا بسته نگه داشتن مبادی ورودی ، هزینه کردن برای هیچ است.
شاید برخی از مازندرانی ها نگران اجاره دادن خانه و ویلا و دیگر مکان ها به همین دسته از مسافران باشند ، ولی راهش اجرای سفت و سخت مصوبات استانی و تنبیه هم استانی هایی است که با وجود اطلاع داشتن از خطر و کمبود امکانات ، سودجویی را بر سلامت خودشان و دیگر هم استانی ها ترجیح می دهند. مصوبات استانی راه را برای تنبیه این دسته از خاطیان باز گذاشته است . قوانین موجود هم قابل سرایت به اینگونه تخلفات است . همان گونه که اگر کسی با پخش کردن زباله یا هر اقدام دیگری سلامت عمومی را به خطر بیندازد ، در قوانین موجود برایش طیف گسترده ای از تنبیه و جریمه در نظر گرفته شده است ، برای اجاره دهندگان خانه و ویلا هم در شرایط کرونایی موجود قابل سرایت است.
درست است که مازندران در این شرایط سخت حتی امکانات لازم بهداشتی و درمانی برای جمعیت موجودش ندارد و جمعیت شناور می تواند مشکلات را دوچندان کند ، ولی راهکارش توجه در سطح ملی به این استان در دادن امکانات از یک سو و لزوم مرور عملکرد مازندرانی ها توسط خودشان در سال های گذشته است ، سال هایی که بی محابا و بدون در نظر گرفتن نفع عامه ، زمین فروشی کردند تا به جای شالیزارها و باغ های مرکبات و مزارع سرسبز ، امروز جای جای استان تبدیل به سازه های آهنی و آجری رنگ و وارنگ برای خوش نشینانی شود که دیگر بهره برداری از این سازه ها به عنوان اقامتگاه تبدیل به حق طبیعی اشان شده است.
خودکرده را چاره نیست
طی سال های گذشته هشدارها و فریادهای بسیاری از رسانه ها بابت فروش بی وقفه و خارج از عرف و بی امان زمین های استان و ویلاسازی نزد مردم و مسئولان گوش شنوایی نیافت . امروز مردم استان چوب همان نشنیدن هشدارهای دلسوزانه کارشناسان را می خورند و به اصطلاح "خود کرده را تدبیر نیست " ، چون بسیاری از مسافران ورودی را صاحبان همان ویلاهایی تشکیل می دهند که طی سالیان گذشته خریدار زمین های کشاورزی و باغی استان بودند و فروشندگان زمین هم سرمست از کسب پول و مال فراوان از محل فروش زمین ، سری میان سرها پیدا کردند و خود خوش نشین شهرها شدند.
نکته جالب در این دو قطبی سازی ها اما برای ما اهالی رسانه ، داعیه دلسوز تر از مادر شدن افرادی است که در گذشته در اوج تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی ، خود مسئولیت اجرایی یا تقنینی داشتند و مانور اشرافیت روستاییان استان را که پولش از محل فروش زمین های کشاورزی و باغیشان تامین شده بود ، به حساب پیشرفت و توسعه استان می گذاشتند تا بتوانند سرمایه اجتماعی برای خودشان انباشته کنند. این عده طی چند روز گذشته برای این که نشان بدهند دلسوز مردم هستند ، نامه هایشان را مستقیم به رییس جمهوری و وزرایشان می نویسند تا ثابت کنند که در این دو قطبی سازی نیز به جای همدلی و در پیش گرفتن راه میانه ، همچتنان به دنبال کلاهی از این نمد اختلافات هستند.
جلوگیری از مسدود نگه داشتن مبادی ورودی مازندران با تصمیم ملی می تواند محکی بر درستی مصوبات محدودیت ساز استانی باشد ، چون اگر همین محدودیت های اعلام شده از سوی قرارگاه پدافند زیستی استان با ضمانت اجرایی و درست اجرا شود ، قاطعانه می توان امیدوار بود که هیچ مسافری به معنای مسافر حتی اگر وارد مازندران شود ، در اینجا ماندگار نخواهد بود. این دسته از مسافران حتی اگر قرار باشد در داخل خودرویشان در حاشیه خیابان ها و جاده ها هم تعطیلاتشان را سپری کنند ، دوام نخواهند آورد چون مردم به سراغشان می روند ولی دمیدن بر دو قطبی مازندرانی - غیر مازندرانی به طور قطع دارای پیامدهای سنگین و ماندگاری برای گردشگری این استان به عنوان مهم ترین بخش اقتصادی استان خواهد بود.
یک کارشناس گردشگری در این باره وضعیت موجود دو قطبی سازی به خبرنگار ایرنا گفت : بسیاری از مسافرانی که طی چند روز گذشته در جاده ها مازندران متوقف شدند ، مالک و دارندگان مسکن دوم در این استان هستند و اتفاق اخیر نتیجه سال ها مصلحت اندیشی و سکوت مسئولان در برابر حراج اراضی مازندران است که مردم مازندران را به مستاجر استان و خدمات رسان تبدیل کرده است.
زینب اسدی افزود : چندین دهه مسئولان اجرایی ، نمایندگان مجلس و مدیران گردشگری استان مازندران بدون توجه به فریادهای کارشناسان و عالمان گردشگری و جهانگردی قطعه به قطعه مازندران را واگذار کردند و امروز دیگر جلوگیری از ورود افرادی که خانه دوم در استان دارند ، غیرمنطقی است.
وی ادامه داد: در حال و روز ناخوش مازندران که مسافران بدون توجه به هیچ اخطاری و با هر تلنگری به این استان سرازیر می شوند ، نباید فقط مسئولان را مقسر دانست و مردم نیز باید خو را شریک این حال ناخوش بدانند.
این کارشناس گردشگری و جهانگردی گفت: نباید فراموش کرد که چندین دهه مردم مازندران به خصوص در مناطق غرب و مرکز استان زندگی لاکچری با پول زمین های فروخته شده به پایتخت نشینان بر هم زدند بدون اینکه به عواقب این خانه فروشی توجهی داشته باشند.
به گفته او ،امروز بخش قابل توجهی از مسافرانی که به مازندران سفر می کنند مسافر نبوده بلکه تنها مهاجرانی هستند که ییلاق و قشلاق می کنند و پایان هفته خود را در خانه دوم خود یعنی مازندران سر می کنند.
وی اظهار داشت : امروز چه مردم مازندران خوششان بیاید و چه خوششان نیاید مالکان زمین های پدری و اجدادیشان ، هموطنانی از دیگر مناطق کشور هستند و خودشان به دست خودشان این میراث را به بهای خرید خودروهای لوکس، زندگی لاکچری و سفرهای خارجی به حراج گذاشته بودند.
گردشگری تهی از فرهنگ
این کارشناس گردشگری با اشاره به اینکه فروش زمین و خانه به غیر بومی ها یکی از دلایل اتفاق این روزهای مازندران است ، گفت : علت دیگر اینکه مسافران توجهی به هشدارها ندارند ، عدم پیوست فرهنگی در گردشگری است. اینکه برخی در حادترین شرایط بهداشتی و سلامت و همچنین هشدارهای پی در پی اصرار بر سفر دارند نشان می دهد گردشگری ما کاملا از فرهنگ تهی بوده و با هرج و مرج به اندازه موی باریکی فاصله دارد.
وی افزود : گردشگری یک بخشی از فرهنگ اجتماعی است که مسافر یا گردشگر باید به مقصد و شرایط آن احترام بگذارد در حالی که ما هیچگاه از سوی مسافران مازندران شاهد احترام نبودیم ؛ از زباله ریزی تا ناهنجاری در سواحل و تا عدم توجه به سلامت مردم مازندرا نشان می دهد که مسافران به اصطلاح گردشگران هیچ ارزشی برای مقصد قائل نبوده و فقط به دنبال برطرف کردن غریضه خود هستند.
وی گفت: مسئولان فرهنگی و گردشگری نیز در چند دهه گذشته فقط به آمارهای بی پایه و اساس کمی تکیه کرده و قدمی در مسیر فرهنگ سازی و اشاعه فرهنگ احترام به مقصد برنداشتند.
فرار به سمت بزرگ ترین پارک کشور
محمد حسن پور از دیگر کارشناسان گردشگری و فعال حوزه تورگردانی نیز به خبرنگار ایرنا گفت: باید پذیرفت هیچگاه سفر به معنای " گردشگری " در مازندارران شکل نگرفته است و تقریبا تمامی مسافرت ها به مازندران جنبه خوش نشینی دارد.
وی افزود : استان مازندران در چند دهه گذشته به عنوان تفریحگاه و به نوعی پارک تفریحی برای مردم استان های دیگر استفاده شده است و مسئولان استان نیز به دلیل ترس از جایگاه خود برای تغییر این مسئله قدمی بر نداشتند.
این فعال گردشگری اظهار داشت : شرایط کنونی که مشابه آن را می توان در پایان هفته ها دید نشان می دهد مازندران نه تنها مقصد گردشگری نیست ، بلکه استراحتگاهی موقتی برای فعالیت های غیر اقتصادی مسافران به خصوص پایتخت نشینان است.
حسین پور با اشاره به اینکه مازندران بر گردشگری خود اختیاری ندارد ، افزود: سال هاست که مازندران حتی نتوانسته بر روی ورودی های خود یک عوارضی نصب کند و از انبوهی مسافرانی که خدمات رایگان دریافت می کنند موجبات درآمدزایی را فراهم کند.
وی به شیوع ویورس کرونا در تهران اشاره کرد و گفت: فرار از کرونا همانند فراز از آلودگی پایتخت است که هر پایان هفته تهرانی ها را به سمت مازندران روانه می کند.
خطر بقا و فراموشی
به گفته این کارشناس گردشگری شاید به صورت رسمی مجموعه های گردشگری استان تعطیل اعلا شده است ، اما ترس از به خطر افتادن بقا منجر به مقابله مردم مازندران با مسافران شده است.
حسن پور رفتار روزهای اخیر مردم مازندران در درگیری با مسافران و بستن جاده ها و اعتراض به تردد غیر بومیان به مازندران را خطرناک اما مقطعی عنوان کرد و افزود : اتفاق رخ داده می تواند به کینه و درگیری طولانی مدت قومی تبدیل شود.
وی ادامه داد : خطرناک بودن این مساله علاوه بر احتمال گسترش ویروس کرونا می تواند به ریشه ای شدن درگیری های استانی بینجامد.
البته این کارشناس گردشگری اتفاق رخ داده را مقطعی عنوان کرد و گفت: مطمئنا پس از فروکش کردن ویروس کرونا تب خرید و فروش املاک مازندارنی ها داغ شده و روز از نو و روزی از نو خواهد بود.