خبرنگار ایرنا یکی از روزهای پاییزی ماه آبان با حضور در دفتر کار این جامعه شناس سیاسی در دانشگاه مازندران واقع در بابلسر با وی در باره مسایل مختلف انتخابات مجلس یادهم از سردی فضای انتخاباتی گرفته تا ادعای مرگ اصلاحات به گفت و گو نشست.
این دیدار زمانی صورت گرفت که دکتر کریمی مله کتاب جدیدش با عنوان " درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی رفتار رای دهی " را منتشر کرده بود، کتابی که برخلاف کتب تاریخی و تمثیلی کاملا ریشه آموزشی و نظری دارد و مباحث مطرح شده در آن برای دانشجویان دکتری و ارشد تدریس می شود.
مصاحبه با کریمی مله با این مقدمه آغاز شد که با وجود زمان کم حدود سه ماهه باقی مانده تا آغاز تبلیغات انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سیاسی و اجتماعی فضای سردی بر انتخابات پیش رو حاکم است و عدم اعلام حضور روشن نامزدها بر خلاف دوره های گذشته ، کم رنگ بودن برگزاری میتینگ های محلی و همچنین و خاموشی گفتمان انتخابات در میان مردم خود به نوعی گویای فضای سرد حاکم بر انتخابات مجلس یازدهم است. در طول مصاحبه مسایل دیگری هم در باره انتخابات به پرسش گذاشته شده است که حاصل آن در قالب پرسش و پاسخ در زیر آمده است:
س : آیا این گزاره را که تب انتخابات مجلس یازدهم سرد است، قبول دارید و فکر می کنید چه عواملی سبب ایجاد چنین فضایی شده است؟
با توجه به این که هنوز چند ماه دیگر به آغاز تبلغات انتخاباتی زمان باقی مانده، نمی توان بر سرد بودن فضای انتخابات مانور داد، اما با فرض اینکه چنین گزاره ای را بپذیریم چند عامل می تواند به عنوان عوامل تاثیر گزار مطرح شود.
در حوزه های محلی پیش از این در انتخابات گوناگون نامزدها با مراجعه حضوری در مجالس و محافل و دادن سور و پذیرایی های مختلف اقدام به معرفی خود می کردند، اما امروز تحت تاثیر مشکلات اقتصادی هم خودشان و هم حامیانشان با تنگنای مالی مواجه شده و یا تحت فشار تنگنای مالی حاکم بر جامعه برای بروز چنین رفتارهایی هستند. از آنجایی که نگاه جامعه به هزینه های سنگین انتخاباتی بسیار منفی است، در نتیجه دیگر کسی گشاده دستانه در زمینه پولی و مال در انتخابات برخورد نمی کند.
علت دیگر وضعیت حاکم بر فضای انتخاباتی خود نهاد انتخابات است. نهاد انتخابات اعم از این که چه کسی مجری باشد و چه کسی ناظر باشد برخوردهای خیلی جدی و سخت گیرانه تری را در پیش گرفته است و این موضوع را که نامزدهای انتخاباتی احتمالی چه مواضعی را در طول مدت فعالیت انتخاباتی غیررسمی ابراز می کنند و چه رفتارهایی را بروز می دهند، در کانون توجه خود قرار داده است و رصد می کند. این عامل سبب شده است که نامزدها یک مقدار با احتیاط بیشتری برخورد کنند و تلاش دارند یا فعالیت و اظهار نظری نداشته باشند و یا این که با اظهار نظرهای دو پهلو و چند پهلو خودشان را زیر تیغ نظارت استصوابی قرار ندهند. در عین حال این ایده هم اخیرا مطرح شده که سلامت مالی نامزدهای انتخاباتی نیز مد نظر شورای نگهبان قرار می گیرد. طبیعی است که این مسایل بر دمای فضای انتخاباتی اثرگذار است.
یک علت دیگر فضای کم جوش و خروش کنونی البته در مقایسه با گذشته به نظر می رسد برآمده از فضای سیاسی کلی جامعه باشد. این گونه می شود بیان کرد که در انتخابات قبلی یعنی انتخابات سال ۱۳۹۴ و مجلس دهم ، نسبتا یک انتخابات پر شوری داشتیم و طیف های مختلف با خواسته های مختلف وارد فضای انتخاباتی شدند و توقعاتی از نمایندگان مجلس و قوه قانون گذاری داشتند که به نظر می رسد تا حدود زیادی این توقعات تامین و برآورده نشده است که موجب احساس شکست و ناکامی و محرومیت شد.
طبیعی است که طیف وسیعی از رای دهندگان با همان منطق و استدلال های پیشین بازگشت به صحنه انتخابات نمی کنند و طرحی نو و ایده نو با انسان های نو نیازمند است که برای رای دهندگان انگیزشگری و ذهنیت مشارکت مردم را تقویت کنند تا بسیج انتخاباتی شکل بگیرد. در واقع شرایط سیاسی حاکم بر کشور و تجربه مجلس دهم که به نظر مجلس موفق و کارآمدی برای حل مسائل و معضلات کشور نبوده، بی سردی فضای حاکم انتخاباتی تاثیرگذار بوده است.
سمت رای هندگان هم در این مدت دچار تحول شده است به این معنا که هرچه که زمان می گذرد و تجربه انتخابات و رای دهی در جوامع طولانی تر می شود، این تجربه طولانی خاطرات طولانی از انتخابات می سازد و جامعه به مقداری حسابگرانه تر با مقوله انتخابات برخورد می کند. به این معنا که در یک یا دو دهه پیش ما دائما در فضای انتخابات بودیم ولی الان جامعه حسابگرانه فکر می کند.رای دهندگان دیگر زندگی خود را معطل انتخابات نکرده و بهتر می دانند که انتخابات یک روز و نهایت دو هفته تبلیغ انتخاباتی است و زندگی خودشان را فقط در همان مدت تبلیغاتی انتخاباتی صرف فضای سیاسی می کنند و بقیه روزها به زندگی عادی و روزمره خود می پردازند. ورود جامعه به این رفتار عقلایی تر و حسابگرانه تر و اقتصادی تر باعث می شود که ما دیگر آن شورمندی های سیاسی گذشته را شاهد نباشیم و می توان انتظار داشت که این شورمندی ها نهایت به همان روزهای انتخابات که پرترافیک می شود نمایان می شود.
تحلیل فضای عمومی جامعه و تگناهایی که زندگی مردم جامعه با آن دست به گریبان هستند و عدم توانایی مجلس برای ارائه طرحهایی که موجب برون رفت مردم از این مشکلات بشود نیز بی تاثیر نبوده و می توان این انتظار را نیز داشت که در پس این عوامل افت مشارکت را نیز شاهد باشیم. البته الان در شرایطی داریم صحبت می کنیم که هنوز به صورت رسمی وارد فضای انتخابات نشدیم و طبیعتا نوع برخورد شورای نگهبان و نوع افرادی که وارد فضای انتخابات می شوند و شور سیاسی که در بحبوحه فضای انتخابات ممکن است شکل بگیرد ، بر میزان مشارکت در انتخابات اثرگذار است و با فرضمان در کاهش مشارکت بر ثابت ماندن متغیرهای کنونی است.
س : عده ای معتقدند تغییر فضای رسانه ای و پررنگ شدن نقش شبکه های اجتماعی و فضای مجازی کلا شرایط انتخابات را متحول کرده است و بویژه امکان افشاگری در این فضا مانع ظهور و بروز بسیاری برای نامزدی انتخابات هم شده است ، آیا شما هم بر همین باورید؟
یک سری بحث هایی در حوزه اعتماد عمومی و اعتماد سیاسی مطرح شده است که اتفاقا به مقوله افشاگری هم توجه دارد، به این معنا که واقعا افشاگری باعث تضمین اعتماد مردم می شود یا به تخریب اندک اعتماد باقیمانده می انجامد؟ مردم با افشاگریها فکر می کنند می توانند سره را از ناسره تشخیص بدهند یا آدم های نابکار را از آدم های درست کار تفکیک کنند یا این تصویر را به وجود می آورد که همه سرو ته یک کرباس هستند و اساسا باید دست از همه آنها شست؟
تحلیل ها جهت و قالب یک بعدی ندارد. عده ای معتقدند که افشاگری ها میتواند باعث بازگشت اعتماد در حوزه سیاست شود و برخی دیگر معتقدند که افشاگری ممکن است فاکتوری باشد تا تیشه به ریشه اعتماد بزند. منتها آن چیزی که عیان است، چون فرایند پاسخگویی، شفافیت و آزادی اطلاع رسانی آنگونه که در جامعه مورد انتظار بوده تحقق پیدا نکرده و تجربه نشده است، بنا بر این جامعه یک نوعی احساس عطش و تشنگی برای داشتن اطلاعات از حوزه های خصوصی ، زندگی شخصی از وقایع پنهان و غیر قابل دسترس نامزدهای انتخاباتی دارد .
وقتی بستر احساس عطش برای کسب اطلاعات خصوصی بیشتر در جامعه فراهم یا تحریک شود و وقتی که ما اخلاق انتخاباتی دموکراتیک نداشته باشیم که بتوانیم سلامت رقابت را تضمین کنیم ، طبیعی است میدان را برای افرادی هموار می سازیم که تمایل دارند از اخبار تقلبی یا فیک نیوز برای تخریب رقبا استفاده کنند تا بتوانند میدان وسیعی برای نقش آفرینی در دست داشته باشند.
به هر حال در کوتاه مدت این پدیده ها جز مسائل انکار ناپذیر جامعه ایران امروز است، ولی اگر به سمتی برویم که آزادی رسانه ای عمق بیشتری پیدا بکند و درجه شفافیت بیشتر بشود و سلامت صداقت در جامعه ارتقا پیدا کند، طبیعی است در دوره های آینده اثر گذاری این افشاگری ها که بعضا آمیخته به افکار و اخبار تقلبی و با جهت گیری غرض ورزانه است تا حدود زیادی کاهش پیدا کند.
ولی الان در کوتاه مدت همچنان با پمپاژ این افشاگری و افکار منفی مواجه هستیم و نامزدهایی را به میدان انتخابات می طلبد که از سلامت کامل اخلاقی و اقتصادی و غیره داشته و فاقد هرگونه نقطه ابهام در زندگی گذشته اشان باشند تا از زیر این موج افشاگریها جان سالم به در ببرند.
س: شرایط دو جناح سنتی اصلاح طلب و اصولگرا را در انتخابات پیش رو چگونه ارزیابی می کنید؟ انتخابات مجلس یازدهم برای کدام جناح ساسی هموارتر است؟
اصلاح طلبان درحال حاضر تنگناها و مضایق بیشتری نسبت به رقبا دارند. چون اینها حامل بار عملکرد مجلس دهم نیز هستند که پیش از این گفتیم که عملکرد چندان مثبتی از خود بر جای نگذاشته است و تا حدودی دلسردی رای دهندگان را باعث شده است. اصلاح طلبان چه خوششان بیاید و چه نه ، آنها در مجلس دهم با همراهی اعتدالگرها یک اکثریت پارلمانی داشتند و از آنجایی که جامعه بخشی از شرایط نابسامان خودش را ناشی از عملکرد مجلس می بیند، اصلاحطلبان را در ورطه پاسخگویی قرار می دهد که چگونه نتوانستند با وجود در دست داشتن اکثریت کرسی مطالبات مردم را عملی کنند.
بنا بر این برای اصلاح طلبان بسیار کار دشواری در پیش است تا بتوانند افکار عمومی را مجاب کنند بار دیگر به آنها رای دهند. از آنجا که رفتار رای گیری و رای دهی همیشه و در تمامی جوامع از جنس پاداش و تنبیه است و اگر شما از عملکرد یک فرد یا تیمی راضی بودید بار دیگر با رای دادن به آنها پاداش می دهید ولی اگر به هردلیلی از عملکرد آن گروه یا فرد ناراضی بودید، با کشیدن رای و رای ندادن به آنها روش تنبیهی را در پیش می گیرید، اعتقاد من این است که در انتخابات مجلس یازدهم روش تنبیه بیشتر در انتظار اصلاح طلبان است تا اصولگرایان .
اصولگرایان این بار اگر چه نانجا و نادرست ، ژست اپوزیسیونی دارند و می توانند با جامعه اینطوری سخن بگویند که اکثریت مجلس در اختیارشان نبوده و بنا بر این اصلاح طلبان را پاسخگوی وضعیت کنونی جامعه و کج کارآمدی ها و ناکارامدی ها معرفی کنند ، ضمن اینکه اگر یک مقدار روندپژوهی انتخاباتی در ایران را در نظر بگیریم به هر حال تجربه این چهار دهه ایران نشان می دهد که مردم در ادوار مختلف این چرخش قدرت بین جناح های سیاسی را در پارلمان تجربه کردند و نشان دادند از مجلس چهارم، پنجم تا دهم به همین ترتیب جابه جایی صاحبان اکثریت کرسی های مجلس مدام اتفاق افتاد.
علی الی قاعده به نظر می رسد که در شرایط امروزی کسب نتیجه برای اصلاح طلبان به مراتب دشوار تر از اصولگرایان است. البته با توجه به انشقاق های درونی که هر دو جناح از آن برخوردار هستند این معنا را در پی خواهد داشت که نمی توان به راحتی از همین الان گفت کدام جناح اکثریت مطلق را در اختیار خواهد گرفت. ممکن است اصولگرایان هم بین جناح های مختلف با توجه عقاید سیاسی که وجود دارد طیف بندی سیاسی خودشان را داشته باشند، اما فعلا اجماع پیش بینی ها بر این است که اکثریت نمایندگان مجلس اصولگرا هستند.
با این حال جامعه و بویژه نسل جوان به دنبال آدم های جدید و افکار تازه هستند و گفتمان نویی را می طلبد. به طور مثال در انتخابات پیش رو چنانچه اصولگرایان بخواهند از مردم رای دریافت کنند ، باید هم چهرهها و هم حرفهای خود را تغییر بدهند، زیرا ذائقه جامعه تغییر کرده و سلیقه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه دستخوش تحول شده است و دیگر با حرف های دهه ۶۰ و ۷۰ نمی شود از این جامعه حتی از جامعه اصولگرا رای گرفت.
بنابراین اگرچه اصلاحطلبان برای تغییر گفتار و گفتمان خود و انتخاب موضوعاتی که بتواند جذاب باشد مسیر دشواری دارند ، ولی اصولگرایان هم کار ساده ای در پیش ندارند، زیرا اصولگرایان نیز باید ایده جدیدی خلق کنند و مفاهیم و موضوعاتی را بیابند که هم برای جامعه حرکت میانه باشد و هم جذاب باشد.با توجه به اتفاقات اقتصادی سال های اخیر طبیعی است که اصولگرایان روی مقوله فساد به عنوان محوری ترین و کلیدی ترین عنصر رقابت سیاسی دست بگذارند و با همین هم به سراغ نامزدهای مختلف می روند تا ببینند لکههای فسادآلود زندگیشان کجا بوده است. در واقع اصولگرایان با برجسته سازی مقوله فساد که از مدتی پیش آغاز شده در پی این هستند که گفتمان رقابت انتخاباتی را طراحی کنند و این باعث می شود اصلاح طلبان از آنها دنباله روی کنند.
س : به نظر می رسد شما همچنان معتقد به نقش آفرینی اصلاح طلبان هستید در حالی که عده ای معتقدند اصلاحات مرده است و کارایی ندارد؟
این ادعا را که گفته می شود اصلاح مرده است ، قبول ندارم . اصلاح طلبان بنا به دلایلی در حال حاضر دچار شکاف درونی شده اند و مهم ترین مساله برایشان این است که آیا با نگاه معطوف به قدرت، یعنی نگاه معطوف به بالا باید اصلاحات را دنبال کنند یا باید فرمانشان را به سمت دیگری تغییر دهند. اعتقاد من این است که "اصلاحات جامعه محور" که لزوما هم از دل صندوق های رای بیرون نمی آید و از درون صندوق و یا کرسی مجلس خواسته هایش را دنبال نمی کند، در ساختار کنونی جامعه ایران آورده های بهتری برای اصلاح طلبان داشته باشد.
البته این به معنای خروج از صندوق رای و خالی کردن رقابت برای رقیب نیست. بلکه بدان معنا است که همواره مطالبه گری از طریق صندوق رای اثر گذاری بیشتری داشته و فاصله تحقق آرمان ها را کمتر می کند، اما چنانچه اصلاحا طلبان نتوانستند از دل صندوق مطالبات خود را پیگیر شوند ، مسولیت مدنی و اجتماعی برای پیش برد آرمان های اصلاحی و بهبود شرایط جامعه از آنها صلب نمی شود و آنها در هر حال در صحنه سیاسی و اجتماعی باید حضور داشته باشند و اساسا اصلاحات فقط معطوف به حوزه صندوق و تنگه قدرت نیست.
اصلاحات مواضع گسترده اجتماعی ، اخلاقی ، فرهنگی و آموزشی دارد و می شود در آنجا که با توجه به شرایط امروز بیشتر از صندوق رای ضرورت دارد، اصلاحات را دنبال کرد و بعدها به انتظار نشست که اصلاحات این حوزه ها بتواند در صندوق های رای و کرسی های قدرت افزایی خود را نشان دهد. اصلاحات ذاتا و ماهیتا نمی تواند از صندوق فاصله بگیرد و باید با حفظ پذیرش نظام رفرم هایی را دنبال کند .
این اصل را باید پذیرفت که اصلاح طلب ذاتا نمی تواند از صندوق قهر کند، اما تمام اننظارات را در صندوق خلاصه کردن و نسبت به مسئولیت ها در حوزه های دیگر غافل ماندن، فروگذاری ماموریت های اصلاح طلبان است از این جهت باید در تاکتیک های سیاست ورزی آنها تجدید نظر صورت گیرد . در این صورت گزاره ای که می گویند اصلاح طلبی مرده است من به آن اعتقاد ندارم ولی اصلاح طلبانی که کاملا معطوف به قدرت ابزاری اصلاحات را خلاصه می کنند، باید بدانند که این تاکتیک به بن بست رسیده و باید بازنگری اساسی را در مسئولیت اجتماعی سیاسی و روش های اصلاحی جامعه در پیش بگیرند.