به گزارش ایرنا ، این کتاب روایت "محمد صادق باقرزاده نیم‌چاهی" از فرماندهان جهاد سازندگی در دفاع مقدس است که "حدیثه صالحی" در قالب گفت و گو ، آن را تدوین کرده و بخشی از تاریخ شفاهی است.

محمد صادق باقرزاده در نهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ در روستای " نیم‌چاه " از توابع شهرستان نکاء در شرق مازندران و در خانواه‌ای کشاورز به دنیا آمد. باقرزاده در محضر آیت‌الله کوهستانی از علمای بنام مازندران بزرگ شد و پدرش هم با رجبعلی خیاط، آشنایی داشت.

وی تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند و سپس برای کمک به پدر در زمین‌های کشاورزی، ترک تحصیل کرد. ۹ سال پس از ترک تحصیل، در ۲۰ سالگی دوباره به درس و مدرسه و در سال ۵۴ وقتی با بیماری پدر مواجه شد به پیشنهاد پزشک پدرش، ازدواج کرد تا ادامه سرپرستی خانواده را برعهده گیرد، مرداد ماه آن سال پدرش در سن ۴۷ سالگی دار فانی را وداع گفت.

نویسنده در فصل نخست کتاب، به تولد محمد صادق باقرزاده تا فوت پدرش پرداخته و فصل دوم را به مبارزات دوران انقلاب این رزمنده اختصاص داده است.

از پیروزی انقلاب تا درگیری در کردستان، عملیات بیت‌المقدس و عملیات رمضان، عملیات محرم، عملیات والفجر مقدماتی و عملیات والفجر۶، علمیات خیبر و عملیات بدر، عملیات والفجر۸، طرح‌های جهاد در فاو، عملیات کربلای ۴ وکربلای ۵ ، علمیات نصر ۴ و عملیات والفجر۱۰ وهمچنین ماه‌های پایانی جنگ، عنوان ۱۱ فصل دیگر این کتاب است .

باقرزاه در سال ۵۸ با شنیدن اخبار درگیری‌های کردستان، به عنوان نیروی داوطلب راهی آنجا شد و در پادگان سنندج استقرار یافت و از آنجا به سقز رفت.

پس از شروع جنگ تحمیلی از چالوس به خوزستان اعزام شد، از اهواز به پایگاه شکاری امیدیه رفت، آن زمان مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس شروع شده بود و به عنوان نیروی تیپ ۳۷ نور، به عنوان نیروی تک‌تیر انداز در عملیات شرکت کرد.

باقرزاه در بیان خاطره‌ای از عملیات محرم می‌گوید: بچه‌های اطلاعات عملیات، پیشقراول بودند، نخستین نفراتی که سنگرهای تصرف شده دشمن را جست و جو می‌کردند تا نقشه و نشانه‌ای پیدا کنند که به ادامه عملیات کمک کند. آقا مرتضی، برادر سردار کمیل، به بچه‌ها گفته بود غنائم را به برادر باقرزاده تحویل دهید. در میان غنائم، نقشه‌ای دیدم که در آن، استان خوزستان ما را ضمیمه کشور خودشان کرده و اسم آن را عربستان عراق گذاشته بودند. نقشه را به سردار انصاری جانشین منطقه سه گیلان و مازندران دادم و او گفت نقشه را به شورای عالی دفاع می‌برد.

راوی خاطراتی از فتح خرمشهر تعریف می‌کند، اینکه در تهران و در زمان فتح خرمشهر، مقام معظم رهبری را دیده است که وارد حسینیه جماران شدند.همچنین خاطراتی از زنگنه وزیر وقت جهاد در طلائیه بیان می‌کند.

نویسنده در بیان علت انتخاب عنوان "در آرزوی سنگر" برای این کتاب گفت: این کتاب، روایتگری یکی از فرماندهان جهاد سازندگی است و از آنجا که جهادگران به سنگرسازان بی‌سنگر معروف بودند، چنین عنوانی برای کتاب انتخاب کردم.

این کتاب در ۲۷۰ صفحه توسط انتشارات سرو سرخ منتشر شده است.

۹۹۲۷/۱۶۵۴

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.