دانشیار مرکز ملی مطالعات علمی فرانسه با اعلام خبر کشف استخوان و دستسازههای دوره پارینه سنگی در میرک مازندران گفت: بر اساس یافتههای موجود میتوان گفت، بین البرزنشینان و زاگرس نشینان دوره پارینهسنگی ارتباط وجود داشته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در حوزه همکاری موزهها و باستانشناسی، فرانسه گذشتهای طولانی در تحقیقات باستانشناسی در ایران دارد از حضور ژاک دو مورگان و بنیانگذاری هیات باستانشناسی در ایران گرفته تا آندره گودار و ژان پرو و... اکنون نیز سه ماموریت باستانشناسی فرانسوی-ایرانی در مرحله اجراست که از آن جمله میتوان به برنامه دیرین مردمشناسی فرانسوی-ایرانی تحت مدیریت ژیل بریون، حامد وحدتی نسب و اصغر عسگری خانقاه و ماموریت باستانشناسی شیراز (پاسارگاد) تحت مدیریت سباستین گنده و کورش محمدخانی اشاره کرد. همچنین ماموریت سومی در سال ۲۰۱۶ در بم زیر نظر بنیامین موتن شکل گرفت.
ژیل بریون (دانشیار مرکز ملی مطالعات علمی فرانسه) بیش از ۱۸ سال است که در همکاریهای پروژههای ایران و فرانسه در قالب هیئتهای مشترک باستانشناسی به ایران میآید. او، کار خود را در یزد شروع کرد و بعد به مازندران رفت تا درخصوص دوره پارینهسنگی در این منطقه تحقیق کند. البته ۴ سال پیش پروژه جدیدی را نیز در استان سمنان شروع کرد.
بریون از جمله باستانشناسانی است که بیشتر تمرکز خود را در محوطههای باستانی ایران و فرانسه قرار داده است و به گفته خودش، بیشتر کارهای میدانیاش در فرانسه بوده است. البته در شرق آفریقا نیز مطالعاتی انجام داده که در قالب کار میدانی باستانشناسی نبوده و بیشتر به صورت مطالعات موزهای شکل گرفته؛ بنابراین میتوان گفت بیشتر کارهای میدانی او در فرانسه و ایران رقم خورده است. او ۳ هفتهای نیز در ترکیه و در منطقه پارینهسنگی این کشور کار کردهاست.
ازجمله مقالات او میتوان به جمعیت پیش از تاریخ ایران (نتایج مقدماتی پژوهشهای دیرین انسانشناسی ایران در منطقه یزد، دماوند و آمل) اشاره داشت. در ادامه گفتگوی ایلنا را با ژیل بریون میخوانید.
سالهاست در قالب هیاتهای باستانشناسان فرانسوی بهصورت مشترک با باستانشناسان ایرانی در محوطههای باستانی ایران کاوش میکنید. مهمترین محوطه باستانی که در ایران کاوش کردید، کدام بود؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است. بهتر از من میدانید، ایران مناطق منحصر به فرد زیادی دارد اما در رابطه با مناطق پارینه سنگی (پالئولیتیک[۱] (Paleolithic) قدیمیترین دوران ماقبل تاریخ انسان و فرهنگ مادی انسانی و دورانی است که در آن انسان برای نخستین بار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد. پارینهسنگی از حدود ۳٫۳ میلیون سال پیش تا زمان عقبنشینی یخچالها از نیمکرهٔ شمالی در فاصلهٔ سالهای ۱۰ هزار تا۸۵۰۰ ق.م. ادامه داشتهاست. به پارینهسنگی، عصر سنگ کهن و دیرینهسنگی هم گفته شدهاست) که زمینه تخصصی فعالیت من است. میتوانم بگویم مناطق فوقالعاده زیادی در ایران در حوزه پارینه سنگی وجود دارد، از یافتههای بیستون گرفته تا گرمرود همگی گواهی بر زندگی پارینهسنگی در این مناطق است.
همچنین، منطقه منحصر به فردی از دوره پارینهسنگی در شمال ایران و در استان مازندران قرار دارد که نام آن میرک است و هم اکنون با همکاری و مشارکت یکی از هیاتهای باستانشناس ایرانی در این منطقه کار میکنیم.
بنابراین برای من بسیار سخت است که بگویم کدام محوطه باستانی ایران برایم مهمتر است اما میتوانم بگویم طی ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته در پروژههای زیادی حضور داشتم که به مطالعه و بررسی دوره پارینهسنگی در ایران میپرداخت و به این حوزه بسیار علاقهمند شدم. از زاگرس گرفته تا البرز و حتی جنوب ایران همه این مناطق مملو از محوطههای باستانی فوقالعاده مهمی هستند. در این میان نباید فراموش کرد که بررسی دوره پارینه سنگی در ایران بسیار اهمیت دارد.
به مازندران و خاص بودن کاوش در محوطههای پارینهسنگی آن اشاره داشتید. چه چیزی در این محوطه وجود دارد که مازندران را خاص میکند؟
مازندران یک استان بسیار سرسبز و از جمله مناطقی است که کاوش باستانشناسی در آن بسیار کم انجام شده و میتوان گفت یکی از نقاط ناشناخته ایران باستان به حساب میآید؛ چراکه همه نقاط آن با جنگل و درختان پوشیده شده است؛ از این رو انجام کاوشهای باستانی دوره پارینهسنگی در مازندران بسیار دشوار است. سالهاست در این منطقه کار میکنیم اما هنوز به نتایج واضح و روشنی در خصوص تاریخ و دوره پارینهسنگی این منطقه نرسیدهایم.
مازندران مانند منطقه البرز مرکزی منطقه بسیار مهمی است چراکه در مناطق غربی ایران مانند زاگرس، سایتهای باستانی بسیار مهمی پیدا کردهایم، در عین حال با فرهنگ و تمدنی که در البرز مرکزی شکل گرفته است روبرو هستیم و سایتهای زیادی در آن منطقه شناسایی شدهاند با این وجود همچنان نقاط مبهم و نامشخصی در حوزه باستانشناسی البرز مرکزی وجود دارد و ما باید دانش خود را در رابطه با دوره پارینهسنگی افزایش دهیم اما همچنان تحقیقات ما دقیق نیست.
ما این شانس را داشتیم که در طول بررسیهایمان سایتهای باستانی را پیدا کنیم که لایههای باستانی در آن بدست آمد. حتا استخوان و مواد باستانی دیگری نیز برای نخستین بار پیدا کردیم که تاریخ آنها به ۳۰ هزار سال پیش بازمیگردد. بنابراین درخواست مجوز کاوش را به پژوهشکده میراث فرهنگی و گردشگری دادیم تا بتوانیم در آنها کاوشهای باستانشناسی داشته باشیم.
حدود سه سال است که حفاریها را آغاز کردهایم و تعداد زیادی استخوان و دستسازههای دوره پارینه سنگی را در محوطه میرک به دست آوردهایم. در واقع میتوانیم بگوییم با انجام کاوشهای باستانی در این محوطه اولین نشانههای دوره پارینه سنگی را در این محوطه باستانی پیدا کردیم همچنین مورفولوژی پستانداران بزرگ جثه را که به صورت منظم در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند در این بخش پیدا کردیم. تمام این کشفیات در حوزه مطالعات باستانشناسی بسیار اهمیت دارند. از آنجا که این سایت بسیار کوچک است با وجود آن که تقریباً حدود ۲۰ متر مربع حفاری انجام دادهایم اما یافتههای باستانشناسی ما در مساحتی به اندازه ۶ متر مربع پیدا شد که ابعاد بسیار کوچکی است از این رو با مشکلات بسیار بزرگی در حوزه یافتههای محوطه میرک روبرو هستیم که با منطقه گرمرود متفاوت است. در واقع در این محوطه با ۱۰ لایه باستانی روبهرو هستیم.
با توجه به محدود بودن فضایی که در آن توانستیم آثار باستانی پیدا کنیم و کمبودهای موجود، اطلاعات ما در خصوص دوره پارینهسنگی بسیار اندک است و نمیتوانیم چیز خاصی بگوییم. ضمن آنکه محوطههای باستانی استان مازندران بسیار اهمیت دارند. از این رو مسیر طولانی برای کشف آنچه که در دوران پارینهسنگی گذشته است، در پیش خواهیم داشت.
استانهای شمالی ایران ازجمله مناطقی هستند که فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود را دارند، البته این تنوع فرهنگی در تمام مناطق ایران از شمال گرفته تا جنوب مشهود است. آیا طی کاوشهایی که در استان مازندران و ایران داشتید به فرهنگ، آداب و رسوم و آیین خاصی که در ایران باستان اجرا میشد، پی بردهاید؟ آیا کشفیاتی که از فرهنگ یا دین و آیین ایرانیان باستان سخن بگوید، داشتهاید؟
با توجه به یافتههای اندکی که از دوره پارینهسنگی داریم بسیار دشوار است که بخواهیم درباره مذهب آنها صحبت کنیم درخصوص فرهنگ آنها نیز فقط ابزارهای سنگی و کارهایی که با سنگ انجام میدادند را توانستیم پیدا کنیم. درواقع موادی که اکنون برای پی بردن به فرهنگ مردمان دوران پارینهسنگی در اختیار داریم، همین ابزارهای سنگی است. سپس با مقایسه آنها میتوانیم به نتایجی دست پیدا کنیم. با توجه به آن چیزهایی که در زاگرس و البرز پیدا کردیم بر اساس صنعتی که در گرمرود جریان داشت، میتوانیم بگوییم که رابطهای بین البرز مرکزی و زاگرس وجود دارد.
البته یافتههای ما در دو بخش ایران متفاوت است و دقیقا چیزهای مشابه به هم را پیدا نکردیم. جالب است که معمولاً تصور میکنیم که برخی چیزهای مشابه در دوره پارینهسنگی در این مناطق وجود داشت ولی با نگاه دقیق به این سایتهای جدید مانند گرمرود میتوانیم به این نتیجه برسیم که این دستسازهها پیچیدهتر از آن هستند که قبلاً فکرش را میکردیم.
این تفاوتها از تنوع فرهنگی نشات میگیرد که در جای جای ایران شاهد هستیم. درواقع با وجود آنکه تمام این سایتهای باستانی در ایران قرار دارند اما هر منطقه، فرهنگ خاص خود را دارد. هدف ما آن است که به دلیل چرایی وجود این تنوع فرهنگی در مناطق مختلف ایران پی ببریم.
باتوجه به تنوع فرهنگی که در ایران شاهد هستیم قطعا هر فرهنگ با توجه به نیازهای خاص خود، درصدد ساخت اشیا و ادواتی خاص برمیآمد. طی کاوشهایی که در دوره پارینهسنگی داشتید، شیء خاصی پیدا کردید که دریچهای جدید پیش روی حوزه باستانشناسی باز کند؟
کاوش در دوره پارینهسنگی با سختیهای خاصی همراه است. ضمن آنکه زیرورآلات یا شیء خاصی از آن دوران بدست نیامده. تنها یافتههای ما ازدوران پارینهسنگی، استخوانها و دستسازههای کوچک هستند. هرچند دوست دارم بگویم که یافتههای جدیدی درخصوص مراسم تدفین پیدا کردهایم اما چنین چیزی اتفاق نیافته است. باید کاوش در سایتهای باستانی مازندران ادامه یابد و این بررسیها در قالب هیاتهای مشترک به اشتراک گذاشته شود.
با توجه به حضور هیاتهای باستانشناسان خارجی در ایران و فعالیت آنها در قالب هیاتهای مشترک با باستانشناسان ایرانی، آیا در حوزه باستانشناسی، تبادل دانش و اطلاعات بین ایرانیها و خارجیها انجام میشود؟
درواقع کار ما تبادل برنامههاست. محققها و دانشجویان فرانسوی زیادی هستند که در سایتهای باستانی ایران فعالیت میکنند. همچنین تعداد زیادی از دانشجویان ایرانی در دانشگاههای فرانسه تحصیل میکنند. مادوست داریم هرچه بیشتر شاهد تبادل اطلاعات و دانش بین ایران و فرانسه باشیم.
این روزها شاهد حضور باستانشناسان فرانسوی هستیم که در قالب هیاتهای مشترک به کاوش در سایتهای باستانی ایرانی میپردازند، آیا آیا باستانشناسان ایرانی نیز این امکان را دارند که در قالب هیاتهای مشترک در سایتهای باستانی فرانسه کاوش کنند؟
واضح است که چنین امکانی وجود دارد. هرکس غیر از این را بگوید، دروغ گفتهاست.
سایتهای باستانی و تاریخی ایران و البته حوزه باستانشناسی ایران تا چه اندازه در عرصه بینالمللی شناخته شده است؟ آیا باستانشناسی ایران جایگاهی در عرصه بینالمللی دارد؟
بله؛ بسیاری از افرادی که در حوزه باستانشناسی فعال هستند درخصوص ایران و سایتهای باستانی ایران میدانند. حتا فعالیت باستانشناسان ایرانی و انتشار یافتههای آنها در قالب مجلات بینالمللی سبب شده تا این حوزه بیش از گذشته در عرصه بینالمللی مطرح و شناخته شود.
گفتگو: معصومه دیودار