بچه که بودیم از نیمه دوم بهمن به بعد را چهارشنبه شماری می کردیم تا به آخرین چهارشنبه سال برسیم و شجاعتمان را در پریدن از بوته آتشی که پدر به پا میکرد بسنجیم، و خود روشن کردن آتش در سردی و نمناکی زمستان های گذشته داستانی وقت گیر بود که نیمی از آن شب را می گرفت و البته پر از خنده و هیجان های ساده و پر از صمیمیت بود.
صمیمیت های زیبایی که باعث می شد آتش به هم قرض دهند و یا خانواده دیگر را هم به دورهمی آتش خود مهمان کنند و حس رفاقت و همدلی، انگار آن شب را جدا و خاص می کرد.
آتش بهانه ای بود تا گرمای باهم بودن به شعله های آن بچربد و مهم صدای قهقهه های دلخوشانه ای بود که وقتی با رسوم خاص دیگر جای جای این سرزمین مثل قاشق زنی و فال گوش و بخت گشایی و فالگیری و بقیه که برخی به تاریخ پیوسته و برخی هنوز دست و پاشکسته دنبال می شوند، در هم می آمیخت چهارشنبه سوری انتظارکشیدنی را خلق می کرد.
امروز اما چهارشنبه سوری به موازات بلندشدن قامت آتش و قدکشیدن بی حکمت آن از هویت و زیبایی های جشن واره شناسنامه ای اش دور شده، امروز با تاخت و تاز تازه های غریبانه ای که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی ندارد چهارشنبه سوری تبدیل به شب وحشت و ترس شده که مردم بخصوص پدر و مادرها پایانش را لحظه شماری می کنند.
امروز چهارشنبه سوری با غریبه های دوست نداشتنی چون ترقه و نارنجک و مواد انفجاری و آلات خشونت بیشتر شبیه میدان رزم و خشم است تا یک آیین سنتی اصیل و فرهنگی برای نزدیک کردن دل ها و خلق شادی و تفریح و خاطره .
امروز چهارشنبه سوری دل ها را نه تنها به هم نزدیک نمی کند بلکه با سودجویی عده ای که تنها به پرکردن جیب خود از فروش مواد انفجاری می اندیشند و جوانانی که ناآگانه با استفاده از این مواد موجبات ترس و آسیب دیگران را فراهم می کنند، تنفر و انزجاری ناخوشایند می آفریند.
صدای ترقه و انفجار، خبرهای ناگوار، صدای آژیر آمبولانس و اورژانس و پلیس، پرشدن بخش سوانح سوختگی بیمارستان ها و صدای گریه و ناله خانواده ها پیوست های چهارشنبه سوری های امروز است و هزینه های انبوهی که به همه جامعه تحمیل می شود، فرهنگی که هیچ جذابیتی ندارد.
برای بازگشت چهارشنبه سوری غریب امروزی به خانه واقعی خود او را با گذشته اش آشتی دهیم، با احیای رسوم زیبا و بی دردسر گذشته دورهمی و آجیل و فال چهارشنبه سوری واقعی را در دفتر خاطراتمان حک کنیم.
*خبرنگار ایرنا
صمیمیت های زیبایی که باعث می شد آتش به هم قرض دهند و یا خانواده دیگر را هم به دورهمی آتش خود مهمان کنند و حس رفاقت و همدلی، انگار آن شب را جدا و خاص می کرد.
آتش بهانه ای بود تا گرمای باهم بودن به شعله های آن بچربد و مهم صدای قهقهه های دلخوشانه ای بود که وقتی با رسوم خاص دیگر جای جای این سرزمین مثل قاشق زنی و فال گوش و بخت گشایی و فالگیری و بقیه که برخی به تاریخ پیوسته و برخی هنوز دست و پاشکسته دنبال می شوند، در هم می آمیخت چهارشنبه سوری انتظارکشیدنی را خلق می کرد.
امروز اما چهارشنبه سوری به موازات بلندشدن قامت آتش و قدکشیدن بی حکمت آن از هویت و زیبایی های جشن واره شناسنامه ای اش دور شده، امروز با تاخت و تاز تازه های غریبانه ای که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی ندارد چهارشنبه سوری تبدیل به شب وحشت و ترس شده که مردم بخصوص پدر و مادرها پایانش را لحظه شماری می کنند.
امروز چهارشنبه سوری با غریبه های دوست نداشتنی چون ترقه و نارنجک و مواد انفجاری و آلات خشونت بیشتر شبیه میدان رزم و خشم است تا یک آیین سنتی اصیل و فرهنگی برای نزدیک کردن دل ها و خلق شادی و تفریح و خاطره .
امروز چهارشنبه سوری دل ها را نه تنها به هم نزدیک نمی کند بلکه با سودجویی عده ای که تنها به پرکردن جیب خود از فروش مواد انفجاری می اندیشند و جوانانی که ناآگانه با استفاده از این مواد موجبات ترس و آسیب دیگران را فراهم می کنند، تنفر و انزجاری ناخوشایند می آفریند.
صدای ترقه و انفجار، خبرهای ناگوار، صدای آژیر آمبولانس و اورژانس و پلیس، پرشدن بخش سوانح سوختگی بیمارستان ها و صدای گریه و ناله خانواده ها پیوست های چهارشنبه سوری های امروز است و هزینه های انبوهی که به همه جامعه تحمیل می شود، فرهنگی که هیچ جذابیتی ندارد.
برای بازگشت چهارشنبه سوری غریب امروزی به خانه واقعی خود او را با گذشته اش آشتی دهیم، با احیای رسوم زیبا و بی دردسر گذشته دورهمی و آجیل و فال چهارشنبه سوری واقعی را در دفتر خاطراتمان حک کنیم.
*خبرنگار ایرنا
کپی شد