در ادامه این مطلب آمده است: هم چنان که اکنون زبان رسانههای جمعی کشور اعم از رادیو، تلویزیون، مطبوعات، پایگاههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی فارسی است؛ زبان نوشتاری صفحات استانی رسانههای جمعی و نیز مطبوعات و نشریات محلی هم فارسی میباشد؛ اگر هم در برخی صفحات یا بخشهایی از نشریات محلی از زبانها و گویشهای محلی استفاده شده و یا میشود، به ابتکار و ذوق گردانندگان این نشریات است که البته با توجه اینکه اکثر مخاطبان با دستور زبان و آیین نگارش این زبان ها و گویش ها آشنایی کافی ندارند، در بیشتر مواقع آن طور که باید با استقبال خوانندگان مواجه نمی شود.
در این میان مسئولان وقت رسانه ملی برای رفع این نقص و با هدف پاسداشت و حفظ آداب و رسوم استانها و نیز تقویت خرده فرهنگها در کشور، شبکههای استانی صداوسیما را تأسیس کردند؛ به همین منظور در همان ابتدای تشکیل این رسانههای استانی، مراکز استانها مکلف شدند که بخشهایی از برنامههای خود را به تولیدات بومی و محلی اختصاص دهند.
از مهرماه 1381 که شبکه استانی افلاک با حضور علی لاریجانی رئیس وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بهصورت رسمی افتتاح شد، تاکنون رویه این شبکه تقریباً به همین منوال بوده و بخشهایی از برنامههای تولیدی این مرکز با بنمایه بومی و محلی استان تهیه و پخششده و میشود.
در این برهه از زمان ذهن و فکر مخاطبان با توجه به ایجاد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، در شبانهروز آماج مطالب و محتواهای بیشماری قرار میگیرد؛ با توجه به اینکه بخش عظیمی از کاربران این فضا در دسته مخاطبان «غیرفعال»(مخاطبانی که تمام یا بیشتر محتواهای ارسالی را باور و قبول دارند و تمام تحلیلها، اظهارنظرها و قضاوتهای آنان درخصوص پدیدههای اجتماعی و مسائل روز جامعه بر مبنای همین محتواهایی است که بیشتر توسط معاندان و بدخواهان تولیدشده و میشود) قرار میگیرند، به همین دلیل تحت تأثیر بنگاههای خبرپراکنی و رسانههای معاند، ندانسته وارد گروه منتقدان و بعضاً مخالفان میشوند و به همهچیز و همهکس بدوبیراه میگویند.
با توجه به تأثیرپذیری زیاد این دسته از مخاطبان و نیز پردازش نشدن این دادهها توسط آنها، رسانهها خیلی راحت نهتنها دیدگاه، نظر و ذائقه سیاسی و اجتماعی آنها را تغییرمی دهند، بلکه ذهن و افکار آنها را از مطالبات اصلی به سمت مطالبات کاذب و یا درجه چندم جهتدهی میکنند؛ کما اینکه در دو سه سال گذشته میبینیم که جوان لرستانیِ تحصیلکرده بیکار بهجای شغل، رفاه، رونق اقتصادی و مطالبه از مسئولان برای راهاندازی کارخانههای راکد و...دغدغهاش بحثهای قومیتی و طایفهای شده است.
درمقابل این دسته، مخاطبان، شهروندان و کاربران فعال قرار دارند؛ این افراد نیز مطالب رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری، مکتوب و فضای مجازی را مطالعه میکنند و ضمن دریافت پیام محتواهای متنوع، البته تحلیل خاص خود را دارند و بدون چون و چرا مطالب رسانهها به ویژه رسانه های منتقد را قبول نکرده و خط مشی، سیاست ها و اهداف صاحبان رسانه و تولیدکنندگان محتوا را می شناسند و به آسانی توسط رسانه های معاند و مغرض اقناع نمیشوند و به اصطلاح در زمینی که آنها طراحی کردهاند بازی نمیکنند؛ در حقیقت ذهن و فکر آنها همانند یک فیلتر کار کرده و سره را از ناسره جدا میکند.
با توجه به اینکه تعداد مخاطبان و کاربران غیرفعال از مخاطبان فعال بیشتر است، به همین خاطر افراد فعال و به اصطلاح دارای سواد رسانه ای تأثیر کمتری دارند و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی همچنان عرصه تاخت و تاز کاربرانی است که بدون فیلتر کردن اخبار و محتواهای بی شمار در این فضا، خیلی سریع اقدام به «باز ارسال» و انتقال این داده ها به سایر کاربران می کنند.
تحت تأثیر همین القائات رسانه ای، گروه هایی در فضای مجازی شکل گرفته که به همه چیز و همه کس انتقاد کرده و به شدت منتقد وضع موجود جامعه، ادارات و نهادها و...هستند، وضعیتی که برون رفت از آن نیازمند وحدت و تلاش همگانی است و شایسته است که خود این افراد هم در این خصوص و بهنوبه خود سهم و نقش خویش را ایفا کنند.
یکی از ارگانهای مورد انتقاد این دسته، صداوسیمای مرکز لرستان است که همواره در فضای مجازی و واقعی آماج انتقاد آنهاست؛ برخی از این انتقادها به حق و سازنده بوده و بعضی دیگر نیز از سر احساس و هیجان و غیرمنطقی است.
یکی از این انتقادها این است که شبکه افلاک سهم همه شهرستان ها را در برنامه سازی رعایت نمی کند و عملاً بخش هایی از جمعیت استان در این رسانه استانی نادیده گرفته می شود.
در پاسخ به این هم استانی ها و هم تباران ذکر این نکته ضروری است و آن اینکه هم اکنون 50 درصد برنامه های رادیو لرستان با زبان و گویش های محلی تهیه و پخش می شود و در این برنامه ها مجری، گزارشگر، مهمانان و کارشناسان با گویش محلی تکلم می کنند؛ مصاحبه شوندهها هم معمولاً با گویش همان روستا و یا شهرستان خود حرف می زنند.
«سلام لرسو»،«ایواره تو وخیر»، «شوتو و خیر»، «ماهور»، «جُنگ ادب وهنر»، «کیچه باغ جوونی»، «باغ خاطرات»، «باهنرمندان»، «هوم ولاتی» و «هفت شمه» از جمله این برنامههاست.
در حوزه سیما نیز 20 درصد برنامه های تولیدی شبکه افلاک با زبان و گویشهای محلی تهیه میشود؛ از مهمترین این برنامهها میتوان به برنامه صبحگاهی «روز ازنو»، زنده شبانه «وایک»، عصرگاهی «چهارراه فرهنگ» و «روستا گرد» اشاره کرد.
زبان معیار در رسانه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران همچون سایر رسانههای رسمی کشور زبان فارسی است؛ در استان ها زبان و گویش معیار، زبان و گویش مراکز استان ها می باشد؛ برهمین اساس زبان و گویش محور در شبکه افلاک، گویش خرم آبادی است.
همان طور که در بالا اشاره شد برخی از هم استانی ها معتقدند که سهم بیشتری از برنامه های شبکه افلاک می بایست با گویش و زبان آنها تهیه و پخش شود؛ این عقیده اخیراً کم و بیش در بین هم تباران بالا گریوه ای، لک و بختیاری رواج پیدا کرده و بیشتر انتقادها به صدا و سیمای مرکز لرستان هم از همین ناحیه است.
در این خصوص باید این موضوع را در نظر گرفت که مبنا و محور را هر کدام از این زبان و گویش ها در نظر بگیریم بخش هایی از مردم استان متوجه نمی شوند، ضمن اینکه خود این موضوع باعث سهم خواهی و اختلاف خواهد شد و وحدت رویه و نظم موردنظر در رسانه دچار اشکال خواهد شد؛ در اکثر رسانه ها اعم از محلی، ملی و بین المللی نیز همین گونه است و زبان و گویش مراکز جمعیتی، پایتخت ها، مراکز استانی و ایالتی معیار فعالیت این رسانه هاست.
در این بین گویش لری خرم آبادی در عین اینکه گویش جمعیت زیادی از مردم استان است، برای تمام نقاط استان قابل فهم بوده و گویش اول یا دوم اکثر قریب به اتفاق لرستانی هاست و هم اکنون بیشتر مردم استان از شاخه های زبانی مختلف در ارتباط های خود با این گویش با هم مراوده دارند.
البته هم مجریان و هم مهمانان و کارشناسان باید سعی کنند که گویش خرم آبادی را نه به شکل فارسلری که به صورت اصیل آن صحبت کنند.
و اما این بدان معنا نیست که دیگر شاخه های زبانی و جمعیتی استان نادیده گرفته شود؛ راهکار این قضیه، تولید برنامههای تلفیقی در قالبهای مختلف میباشد که در آنهمه زبان و گویش های محلی استان در آن لحاظ شود؛ هم چنان که تقریباً هم اکنون رویه کلی شبکه استانی افلاک همین گونه است.
گزارشگران این شبکه به هرکدام از شهرستان ها و روستاهای استان سر می زنند، تلاش می کنند که با زبان و گویش مردم همان مناطق با مردم مصاحبه کنند و گزارش بگیرند. به عنوان مثال بهمن نجفی گزارشگر برنامه روستاگرد شبکه افلاک در عین اینکه لک زبان نیست در تهیه گزارشهای خود از شهرستانهای سلسله و دلفان با زبان لکی با مخاطبان صحبت می کند و یا خانم حسن زاده مجری رادیو لرستان در اکثر برنامه ها لکی اجرا می کند.
خوشبختانه هم برنامه های رادیو لرستان و هم شبکه افلاک 24 ساعته شده و در طول شبانه روز برنامه های مختلفی از این رسانه استانی تهیه و پخش می شود که از این ظرفیت عظیم می توان در ارتقای همه جانبه استان بهره برد.
اما این نکته مهم نباید فراموش شود که در علوم و مباحث اجتماعی و تربیتی، رسانه در عین تأثیر مهمی که در جامعه دارد، در رتبههای بعدی قرارمی گیرد؛ در این رده بندی ابتدا نهاد خانواده بعد مدرسه، سپس گروه همسالان، گروه های مرجع و... و درنهایت رسانه قرار دارد.
دوستانی که به هر دلیلی توپ انتقادات خود را به زمین صداوسیما می اندازند مرد و مردانه بگویند که آیا با فرزندان خود با زبان مادری صحبت می کنند؟ نهاد مهمی مثل آموزش و پرورش کجای این معادله است؟ این دوستان که برخی از آنها در رسانهها نیز قلم می زنند آیا اساساً در این رابطه نقشی برای آموزش و پرورش که نسل آینده ساز جامعه را تربیت می کند قائل هستند؟ و دیگر اینکه این هم استانی های گرامی آیا صفحه 57 کتاب «استان شناسی لرستان» پایه دوم دوره متوسطه را مطالعه کردهاند؟
کاش این دوستان کمی هم سیل انتقادات خود را به سمت گروه تألیف کتب درسی آموزش وپرورش استان روانه می کردند تا شاید این گروه بیش از این وحدت قوم لر در لرستان را خدشه دار نکند.
نگارنده اعتقاد دارد که زبان و گویشهای مردم لرستان میراث فرهنگی همه ما هستند و باید تلاش کنیم که این میراث مشترک حفظ شود؛ همان طور که توضیح داده شد حفظ این میراث گذشتگان نیازمند تلاش همگانی است؛ اگر صداوسیمای مرکز لرستان 100 درصد برنامههایش را به صورت 24 ساعته با زبان و گویش های محلی پخش کند تا خانوادهها، آموزشوپرورش و سایر نهادهای همسو در این زمینه تلاش نکنند، حفظ زبان و گویشهای محلی مقدور نخواهد بود و متأسفانه رفتهرفته از بین خواهند رفت.
برای حفظ آداب، رسوم و نیز زبان و گویشهای محلی همه باید تلاش کنیم، صداوسیمای مرکز لرستان هم یک قطعه از این پازل است.
منبع: پایگاه خبری یافته به قلم مصطفی رباطی
3210/3022
در این میان مسئولان وقت رسانه ملی برای رفع این نقص و با هدف پاسداشت و حفظ آداب و رسوم استانها و نیز تقویت خرده فرهنگها در کشور، شبکههای استانی صداوسیما را تأسیس کردند؛ به همین منظور در همان ابتدای تشکیل این رسانههای استانی، مراکز استانها مکلف شدند که بخشهایی از برنامههای خود را به تولیدات بومی و محلی اختصاص دهند.
از مهرماه 1381 که شبکه استانی افلاک با حضور علی لاریجانی رئیس وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بهصورت رسمی افتتاح شد، تاکنون رویه این شبکه تقریباً به همین منوال بوده و بخشهایی از برنامههای تولیدی این مرکز با بنمایه بومی و محلی استان تهیه و پخششده و میشود.
در این برهه از زمان ذهن و فکر مخاطبان با توجه به ایجاد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، در شبانهروز آماج مطالب و محتواهای بیشماری قرار میگیرد؛ با توجه به اینکه بخش عظیمی از کاربران این فضا در دسته مخاطبان «غیرفعال»(مخاطبانی که تمام یا بیشتر محتواهای ارسالی را باور و قبول دارند و تمام تحلیلها، اظهارنظرها و قضاوتهای آنان درخصوص پدیدههای اجتماعی و مسائل روز جامعه بر مبنای همین محتواهایی است که بیشتر توسط معاندان و بدخواهان تولیدشده و میشود) قرار میگیرند، به همین دلیل تحت تأثیر بنگاههای خبرپراکنی و رسانههای معاند، ندانسته وارد گروه منتقدان و بعضاً مخالفان میشوند و به همهچیز و همهکس بدوبیراه میگویند.
با توجه به تأثیرپذیری زیاد این دسته از مخاطبان و نیز پردازش نشدن این دادهها توسط آنها، رسانهها خیلی راحت نهتنها دیدگاه، نظر و ذائقه سیاسی و اجتماعی آنها را تغییرمی دهند، بلکه ذهن و افکار آنها را از مطالبات اصلی به سمت مطالبات کاذب و یا درجه چندم جهتدهی میکنند؛ کما اینکه در دو سه سال گذشته میبینیم که جوان لرستانیِ تحصیلکرده بیکار بهجای شغل، رفاه، رونق اقتصادی و مطالبه از مسئولان برای راهاندازی کارخانههای راکد و...دغدغهاش بحثهای قومیتی و طایفهای شده است.
درمقابل این دسته، مخاطبان، شهروندان و کاربران فعال قرار دارند؛ این افراد نیز مطالب رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری، مکتوب و فضای مجازی را مطالعه میکنند و ضمن دریافت پیام محتواهای متنوع، البته تحلیل خاص خود را دارند و بدون چون و چرا مطالب رسانهها به ویژه رسانه های منتقد را قبول نکرده و خط مشی، سیاست ها و اهداف صاحبان رسانه و تولیدکنندگان محتوا را می شناسند و به آسانی توسط رسانه های معاند و مغرض اقناع نمیشوند و به اصطلاح در زمینی که آنها طراحی کردهاند بازی نمیکنند؛ در حقیقت ذهن و فکر آنها همانند یک فیلتر کار کرده و سره را از ناسره جدا میکند.
با توجه به اینکه تعداد مخاطبان و کاربران غیرفعال از مخاطبان فعال بیشتر است، به همین خاطر افراد فعال و به اصطلاح دارای سواد رسانه ای تأثیر کمتری دارند و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی همچنان عرصه تاخت و تاز کاربرانی است که بدون فیلتر کردن اخبار و محتواهای بی شمار در این فضا، خیلی سریع اقدام به «باز ارسال» و انتقال این داده ها به سایر کاربران می کنند.
تحت تأثیر همین القائات رسانه ای، گروه هایی در فضای مجازی شکل گرفته که به همه چیز و همه کس انتقاد کرده و به شدت منتقد وضع موجود جامعه، ادارات و نهادها و...هستند، وضعیتی که برون رفت از آن نیازمند وحدت و تلاش همگانی است و شایسته است که خود این افراد هم در این خصوص و بهنوبه خود سهم و نقش خویش را ایفا کنند.
یکی از ارگانهای مورد انتقاد این دسته، صداوسیمای مرکز لرستان است که همواره در فضای مجازی و واقعی آماج انتقاد آنهاست؛ برخی از این انتقادها به حق و سازنده بوده و بعضی دیگر نیز از سر احساس و هیجان و غیرمنطقی است.
یکی از این انتقادها این است که شبکه افلاک سهم همه شهرستان ها را در برنامه سازی رعایت نمی کند و عملاً بخش هایی از جمعیت استان در این رسانه استانی نادیده گرفته می شود.
در پاسخ به این هم استانی ها و هم تباران ذکر این نکته ضروری است و آن اینکه هم اکنون 50 درصد برنامه های رادیو لرستان با زبان و گویش های محلی تهیه و پخش می شود و در این برنامه ها مجری، گزارشگر، مهمانان و کارشناسان با گویش محلی تکلم می کنند؛ مصاحبه شوندهها هم معمولاً با گویش همان روستا و یا شهرستان خود حرف می زنند.
«سلام لرسو»،«ایواره تو وخیر»، «شوتو و خیر»، «ماهور»، «جُنگ ادب وهنر»، «کیچه باغ جوونی»، «باغ خاطرات»، «باهنرمندان»، «هوم ولاتی» و «هفت شمه» از جمله این برنامههاست.
در حوزه سیما نیز 20 درصد برنامه های تولیدی شبکه افلاک با زبان و گویشهای محلی تهیه میشود؛ از مهمترین این برنامهها میتوان به برنامه صبحگاهی «روز ازنو»، زنده شبانه «وایک»، عصرگاهی «چهارراه فرهنگ» و «روستا گرد» اشاره کرد.
زبان معیار در رسانه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران همچون سایر رسانههای رسمی کشور زبان فارسی است؛ در استان ها زبان و گویش معیار، زبان و گویش مراکز استان ها می باشد؛ برهمین اساس زبان و گویش محور در شبکه افلاک، گویش خرم آبادی است.
همان طور که در بالا اشاره شد برخی از هم استانی ها معتقدند که سهم بیشتری از برنامه های شبکه افلاک می بایست با گویش و زبان آنها تهیه و پخش شود؛ این عقیده اخیراً کم و بیش در بین هم تباران بالا گریوه ای، لک و بختیاری رواج پیدا کرده و بیشتر انتقادها به صدا و سیمای مرکز لرستان هم از همین ناحیه است.
در این خصوص باید این موضوع را در نظر گرفت که مبنا و محور را هر کدام از این زبان و گویش ها در نظر بگیریم بخش هایی از مردم استان متوجه نمی شوند، ضمن اینکه خود این موضوع باعث سهم خواهی و اختلاف خواهد شد و وحدت رویه و نظم موردنظر در رسانه دچار اشکال خواهد شد؛ در اکثر رسانه ها اعم از محلی، ملی و بین المللی نیز همین گونه است و زبان و گویش مراکز جمعیتی، پایتخت ها، مراکز استانی و ایالتی معیار فعالیت این رسانه هاست.
در این بین گویش لری خرم آبادی در عین اینکه گویش جمعیت زیادی از مردم استان است، برای تمام نقاط استان قابل فهم بوده و گویش اول یا دوم اکثر قریب به اتفاق لرستانی هاست و هم اکنون بیشتر مردم استان از شاخه های زبانی مختلف در ارتباط های خود با این گویش با هم مراوده دارند.
البته هم مجریان و هم مهمانان و کارشناسان باید سعی کنند که گویش خرم آبادی را نه به شکل فارسلری که به صورت اصیل آن صحبت کنند.
و اما این بدان معنا نیست که دیگر شاخه های زبانی و جمعیتی استان نادیده گرفته شود؛ راهکار این قضیه، تولید برنامههای تلفیقی در قالبهای مختلف میباشد که در آنهمه زبان و گویش های محلی استان در آن لحاظ شود؛ هم چنان که تقریباً هم اکنون رویه کلی شبکه استانی افلاک همین گونه است.
گزارشگران این شبکه به هرکدام از شهرستان ها و روستاهای استان سر می زنند، تلاش می کنند که با زبان و گویش مردم همان مناطق با مردم مصاحبه کنند و گزارش بگیرند. به عنوان مثال بهمن نجفی گزارشگر برنامه روستاگرد شبکه افلاک در عین اینکه لک زبان نیست در تهیه گزارشهای خود از شهرستانهای سلسله و دلفان با زبان لکی با مخاطبان صحبت می کند و یا خانم حسن زاده مجری رادیو لرستان در اکثر برنامه ها لکی اجرا می کند.
خوشبختانه هم برنامه های رادیو لرستان و هم شبکه افلاک 24 ساعته شده و در طول شبانه روز برنامه های مختلفی از این رسانه استانی تهیه و پخش می شود که از این ظرفیت عظیم می توان در ارتقای همه جانبه استان بهره برد.
اما این نکته مهم نباید فراموش شود که در علوم و مباحث اجتماعی و تربیتی، رسانه در عین تأثیر مهمی که در جامعه دارد، در رتبههای بعدی قرارمی گیرد؛ در این رده بندی ابتدا نهاد خانواده بعد مدرسه، سپس گروه همسالان، گروه های مرجع و... و درنهایت رسانه قرار دارد.
دوستانی که به هر دلیلی توپ انتقادات خود را به زمین صداوسیما می اندازند مرد و مردانه بگویند که آیا با فرزندان خود با زبان مادری صحبت می کنند؟ نهاد مهمی مثل آموزش و پرورش کجای این معادله است؟ این دوستان که برخی از آنها در رسانهها نیز قلم می زنند آیا اساساً در این رابطه نقشی برای آموزش و پرورش که نسل آینده ساز جامعه را تربیت می کند قائل هستند؟ و دیگر اینکه این هم استانی های گرامی آیا صفحه 57 کتاب «استان شناسی لرستان» پایه دوم دوره متوسطه را مطالعه کردهاند؟
کاش این دوستان کمی هم سیل انتقادات خود را به سمت گروه تألیف کتب درسی آموزش وپرورش استان روانه می کردند تا شاید این گروه بیش از این وحدت قوم لر در لرستان را خدشه دار نکند.
نگارنده اعتقاد دارد که زبان و گویشهای مردم لرستان میراث فرهنگی همه ما هستند و باید تلاش کنیم که این میراث مشترک حفظ شود؛ همان طور که توضیح داده شد حفظ این میراث گذشتگان نیازمند تلاش همگانی است؛ اگر صداوسیمای مرکز لرستان 100 درصد برنامههایش را به صورت 24 ساعته با زبان و گویش های محلی پخش کند تا خانوادهها، آموزشوپرورش و سایر نهادهای همسو در این زمینه تلاش نکنند، حفظ زبان و گویشهای محلی مقدور نخواهد بود و متأسفانه رفتهرفته از بین خواهند رفت.
برای حفظ آداب، رسوم و نیز زبان و گویشهای محلی همه باید تلاش کنیم، صداوسیمای مرکز لرستان هم یک قطعه از این پازل است.
منبع: پایگاه خبری یافته به قلم مصطفی رباطی
3210/3022
کپی شد