در ادامه این مطلب آمده است: متاسفانه در مناطقی که انتصاب مدیران براساس شایسته سالاری نباشد، افراد ناکارآمد با صدها ترفند سعی در منزوی کردن مدیران شایسته، حاشیه نشینی و عزل آنان دارند.
در نهایت مدیر توانمند سه گزینه پیش روی دارد: 1- تسلیم سیستم ناکارآمد شود و مطابق خواسته ها و اولویت های آنان رفتار کند که شاهد رکود و دور باطل و عدم توسعه یافتگی در آن سازمان خواهیم بود و حاصل آن مدیریتی منفعل و ایستاست که فاقد هرگونه کارآمدی و خلاقیت می باشد.
2- در مقابل خواسته های غیراصولی از خود مقاومت نشان داده و براساس موازین علمی و استاندارد عمل کند که با رقابت منفی همترازان و برخورد مسئولان ناکارآمد مواجه خواهد شد و نتیجه آن لغو ابلاغ، تبعید و یا تنزل پست خواهد بود و با پایان مدیریت دچار فاصله از نقش و انزوای اجتماعی شده و توانایی ها و استعدادهایش ابتر می ماند.
3- درعین مقاومت درمقابل زیاده خواهان، سیستم تحت اداره خود را براساس موازین استاندارد بر روی ریل موفقیت قرار می دهد و با ارائه کارنامه موفقیت آمیز توان رایزنی و ارتباط خود با مسئولان مرکزی را بالا برده و درصورت لغو ابلاغ مورد حمایت رسانه ها و مقامات بالاتر قرار می گیرد و با کسب پستی بالاتر و اثرگذارتر به فعالیت خود ادامه می دهد و با استفاده از دستاوردها و آموخته های پیشین در جهت رشد و اعتلای سازمان محل خدمت قدم برمی دارد.
اما مسئولان ستادی با شناسایی مدیران توانمند که در معرض رقابت منفی هم ترازان و عدم حمایت مدیران میانی قرار دارند با استفاده از ظرفیتها و تجارب موفق با ارتقای شغلی آنان می توانند بهترین حامیان مدیران توانمند باشند و موثرترین برخورد جهت الگوپذیری را ارائه دهند.
براساس نظریه فاصله از نقش در صورتی که افراد توانمند و نخبه در جایگاه شایسته خود قرار نگیرند و دچار طرد و انزوای اجتماعی شوند و به اجبار در نقشی پایین تر از منزلت اجتماعی خود قرار گیرند، از ایفای نقش خود برحسب شایستگی و استعداد خودداری می کنند و روز به روز از کارآمدی شخص کاسته می شود و این امر می تواند عامل مهمی در کاهش بهره وری و راندمان کاری باشد.
بنابراین توصیه میشود مسئولان آگاه و توانمند در انتصابات اصل شایسته سالاری را به عنوان اصولی ترین گزینه مد نظر قرار دهند.
فراموش نکنیم عزل مدیران توانمند نتیجه ای جز انزوای اجتماعی افراد مستعد و کاهش سرمایه اجتماعی نخواهد داشت.
ناگفته پیداست در فضای شفاف کنونی که به همت رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی ایجاد شده است عملکرد مدیران زیر ذره بین و ارزیابی افکار عمومی قرار خواهد گرفت و در معرض دقیق ترین و شفاف ترین قضاوتها خواهند بود.
** مریم کرمی جامعه شناس
3022
در نهایت مدیر توانمند سه گزینه پیش روی دارد: 1- تسلیم سیستم ناکارآمد شود و مطابق خواسته ها و اولویت های آنان رفتار کند که شاهد رکود و دور باطل و عدم توسعه یافتگی در آن سازمان خواهیم بود و حاصل آن مدیریتی منفعل و ایستاست که فاقد هرگونه کارآمدی و خلاقیت می باشد.
2- در مقابل خواسته های غیراصولی از خود مقاومت نشان داده و براساس موازین علمی و استاندارد عمل کند که با رقابت منفی همترازان و برخورد مسئولان ناکارآمد مواجه خواهد شد و نتیجه آن لغو ابلاغ، تبعید و یا تنزل پست خواهد بود و با پایان مدیریت دچار فاصله از نقش و انزوای اجتماعی شده و توانایی ها و استعدادهایش ابتر می ماند.
3- درعین مقاومت درمقابل زیاده خواهان، سیستم تحت اداره خود را براساس موازین استاندارد بر روی ریل موفقیت قرار می دهد و با ارائه کارنامه موفقیت آمیز توان رایزنی و ارتباط خود با مسئولان مرکزی را بالا برده و درصورت لغو ابلاغ مورد حمایت رسانه ها و مقامات بالاتر قرار می گیرد و با کسب پستی بالاتر و اثرگذارتر به فعالیت خود ادامه می دهد و با استفاده از دستاوردها و آموخته های پیشین در جهت رشد و اعتلای سازمان محل خدمت قدم برمی دارد.
اما مسئولان ستادی با شناسایی مدیران توانمند که در معرض رقابت منفی هم ترازان و عدم حمایت مدیران میانی قرار دارند با استفاده از ظرفیتها و تجارب موفق با ارتقای شغلی آنان می توانند بهترین حامیان مدیران توانمند باشند و موثرترین برخورد جهت الگوپذیری را ارائه دهند.
براساس نظریه فاصله از نقش در صورتی که افراد توانمند و نخبه در جایگاه شایسته خود قرار نگیرند و دچار طرد و انزوای اجتماعی شوند و به اجبار در نقشی پایین تر از منزلت اجتماعی خود قرار گیرند، از ایفای نقش خود برحسب شایستگی و استعداد خودداری می کنند و روز به روز از کارآمدی شخص کاسته می شود و این امر می تواند عامل مهمی در کاهش بهره وری و راندمان کاری باشد.
بنابراین توصیه میشود مسئولان آگاه و توانمند در انتصابات اصل شایسته سالاری را به عنوان اصولی ترین گزینه مد نظر قرار دهند.
فراموش نکنیم عزل مدیران توانمند نتیجه ای جز انزوای اجتماعی افراد مستعد و کاهش سرمایه اجتماعی نخواهد داشت.
ناگفته پیداست در فضای شفاف کنونی که به همت رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی ایجاد شده است عملکرد مدیران زیر ذره بین و ارزیابی افکار عمومی قرار خواهد گرفت و در معرض دقیق ترین و شفاف ترین قضاوتها خواهند بود.
** مریم کرمی جامعه شناس
3022
کپی شد