به گزارش ایرنا در ادامه این مطلب آمده است: ریشه درختان خاک حاصلخیز را حفاظت نموده و مانع فرسایش آن می‌گردند، هر اصله درخت سالیانه صدها لیتر اکسیژن حیات‌بخش تولید می‌کند و با جذب ده‌ها کیلوگرم گردوغبار موجب پاکیزگی هوا می‌شود. درختان همچنین موجب کاهش دمای هوا شده و از خشک‌سالی‌های خانمان‌سوز ممانعت به عمل می‌آورند.
بنابراین، درختان و عرصه‌های جنگلی به‌طور مستقیم با اکسیژن، آب، هوا و خاک سر و کار دارند، حیات را بر روی کره زمین تداوم می‌بخشند و تمدن‌های بشری را پایدار می‌سازند. بی‌تردید، درختان پایه و اساس طبیعت‌اند و ارزش واقعی آن‌ها فراتر از مبالغ ریالی می‌باشند.
با توجه به اهمیت فوق‌العاده و ارزش‌های حیاتی و غیرقابل‌انکار درختان و عرصه‌های جنگلی و نقش محوری و اساسی آن‌ها در تداوم حیات بشری، آیا حفاظت و احیاء این مخلوقات زنده و زیبا نباید در اولویت نخست دولت و مردم قرار بگیرند؟ به‌راستی حفاظت از این ثروت‌های اقتصادی و بسیار ارزشمند کار سخت، دشوار و پیچیده‌ای است؟
متأسفانه، به دلیل قصور و بی‌تدبیری بعضی متولیان امور و عدم آگاهی‌رسانی در خصوص ارزش‌های غیرقابل‌انکار عرصه‌های جنگلی، قتل‌عام و کشتار درختان زاگرس کماکان ادامه دارد و بیم آن می‌رود این روند دهشتناک تا نابودی کامل جنگل‌های زاگرس و کویری شدن منطقه غرب کشور ادامه یابد. در حالی که با کمی تفکّر، برنامه‌ریزی اصولی و حداقل اعتبارات می‌توان از این ثروت‌های عظیم اقتصادی که متعلق به آحاد مردم، نسل‌های آتی و حاکمیت می‌باشند با درایت و به‌راحتی حفاظت و حراست نمود.
همان‌طوری که بانک‌ها با استفاده از سیستم‌های پیشرفته الکترونیکی و گماشتن مأمورین زبده حفاظتی از سرمایه ها و داشته‌های خود آن‌هم در داخل ساختمان‌های محکم و بتونی حفاظت و حراست به عمل می‌آورند، برای حفاظت از عرصه‌های جنگلی که از ارزش اقتصادی فراتر و حیاتی تر برخوردارند و در فضاهای باز و گسترده‌ای پراکنده شده‌اند، قطعاً باید نگهبانان یا «جنگلبانان» به کار گرفته شوند. در حقیقت برای جنگل‌های زاگرس، هیرکانی، حرا و ارسبارانی دو روش اصلی و اساسی وجود دارد:
1- حفاظت فیزیکی و میدانی: همچون حفاظت از بانک‌ها، نیروهای «جنگل بان» یا «محیط بان» می‌بایست بر اساس برنامه‌های مشخص و زمان‌بندی‌شده در مسیرهای مشخص در قالب اکیپ‌های «گشت و کنترل» در عرصه‌های جنگلی و مرتعی تردد کنند و با هرگونه تخلف و آسیب رساندن به درختان جنگلی برخورد نمایند. تردد منظم اکیپ‌های گشت و کنترل (یگان‌های حفاظت منابع طبیعی و محیط‌زیست) در وهله اول پیام بسیار مهمّی را به متخلفین و متجاوزین به انفال می‌رساند که: «صاحب اصلی جنگل‌ها مردم و حاکمیت می‌باشند.» بنابراین، حاکمیت مسئول اصلی حفاظت از ثروت‌های اقتصادی مردم است. بی‌تردید، عرصه‌های جنگلی و مرتعی املاک شخصی نیستند و در حقیقت یگان‌های حفاظت منابع طبیعی و محیط‌زیست نماینده حاکمیت و مردم هستند و وظیفه اصلی‌شان حفاظت و حراست از عرصه‌های جنگلی و منابع طبیعی برای نسل‌های آتی می‌باشد.
اگر عرصه‌های جنگلی به حال خود رها شوند و عده‌ای جاهل و سودجو مطمئن شوند که مالک و صاحب عرصه‌های جنگلی کاری به کار حفاظت از عرصه‌ها ندارد، آن‌ها با طمع‌ورزی بی‌حدوحصر به جان جنگل‌ها می‌افتند و با کشتار وحشیانه درختان، تنه آن‌ها را سوزانیده و به زغال تبدیل می‌کنند و بدتر از آن با غصب ناجوانمردانه زمین‌های جنگلی کشور را با مصیبت محیط زیستی مواجه می‌سازند. نتیجه این بی‌مبالاتی و غفلت متولیان امور بحران آب، خشک‌سالی‌های مستمر، گرمایش شدید هوا، وجود پدیده گردوغبار، فرسایش شدید خاک، نابودی حیات‌وحش و ... که آثار و علائم مهلک آن را به‌وضوح و روشنی می‌بینیم و عوارض دهشتناک آن را احساس می‌کنیم.
البته یگان‌های حفاظت مستقر در سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و سازمان حفاظت محیط‌زیست متولیان اصلی حفاظت از عرصه‌های جنگلی می‌باشند و دقیقاً برای همین مسئولیت حقوق و دستمزد دریافت می‌کنند. نباید فراموش کنیم بر اساس استانداردهای جهانی برای حفاظت هر 400 هکتار جنگل یک نفر جنگلبان به کار گرفته می‌شود. این استاندارد در بعضی کشورهای آسیایی پایین‌تر و برای هر 2000 هکتار جنگل یک نفر جنگلبان استخدام می‌کنند.
2- آموزش، اطلاع‌رسانی و فرهنگ‌سازی: در صورتی که مردم و به‌ویژه ساکنین حاشیه جنگل‌ها به‌درستی ارزش‌های بسیار حیاتی جنگل‌ها را بشناسند و به ویژگی خارق‌العاده درختان پی ببرند، بی‌تردید به خود اجازه نخواهند داد حتی شاخه‌ای را بشکنند. البته دولت‌ها موظف‌اند سوخت موردنیاز ساکنین حاشیه جنگل‌ها را تأمین نمایند تا کمبود سوخت بهانه‌ای برای قلع‌وقمع درختان به دست جوامع محلی ندهد.
نکته مهم اینکه علاوه بر حفاظت و حراست فیزیکی و گشت زنی مداوم در عرصه‌های جنگلی، سازمان‌های متولی وظیفه خطیر آموزش و اطلاع‌رسانی در خصوص ویژگی های حیاتی درختان و عرصه‌های جنگلی را نیز به عهده دارند. در این میان، سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی می‌توانند همکاری‌های مؤثر داشته و سازمان‌های دولتی را یاری دهند.
اشک تمساح و طناب پوسیده ترامپدر راستای حفاظت و احیاء ثروت‌های طبیعی (انفال)، مدیرانی که تنها به حفاظت فیزیکی و میدانی معتقدند و تکیه‌بر نیروی قهریه را تنها را نجات و حفاظت جنگل‌ها می‌دانند نگرش یک بُعدی داشته و در بعضی شرایط چنین نگرشی موجب تشدید کشتار درختان توسط جوامع محلی می‌گردد. از طرف دیگر، عدم تکیه بر حفاظت فیزیکی و میدانی و تعطیلی اکیپ‌های گشت و تأکید بر آموزش و اطلاع‌رسانی نیز نگرشی ساده‌لوحانه یا روشنفکر مأبانه محسوب شده و کار ساز نخواهد بود.
بنابراین، حفاظت اصولی و واقعی از ثروت‌های اقتصادی و عرصه‌های جنگلی (انفال) بر حفاظت فیزیکی و اکیپ های گشت و کنترل استوار است. بی‌تردید، برنامه‌های آموزشی و فرهنگ‌سازی در کنار آن و به صورت مکمل اثربخشی حفاظت و حراست از ثروت‌های اقتصادی را بسیار افزایش می‌دهد.
منبع پایگاه خبری یافته
1920/6060
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.