چندی است که در استان لرستان، شاهد کوچ ابدی مفاخر خود هستیم. گوهرهای گرانبهایی که به با اندکی دگرگونی در فرموده سعدی علیه الرحمه، صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را، تا دگر مادر گیتی چو این بزرگان فرزند بزاید. بزرگانی که از دهه 30 و 40 و 50 خورشیدی تا همین حوالی، هر آنچه منبع و مرجع و ماخذ بود برای ما به ارمغان آوردند و به یادگار گذاشتند و بی‌صدا رفتند.

آنانی که با امکانات ناچیز، تنها با اتکا به لطف خداوندی و عشق الهی، پای در عرصه تحقیق و تعالی فرهنگ و هنر لرستان نهادند تا ما امروز بخوانیم و فهم کنیم و بنگاریم لرستان را ! البته هستند مفاخری که هم‌اکنون، دوران پیری و رنجبری را سپری می‌کنند و با بغضی شکسته در گلو، در کنجی نشسته‌اند و با خود زمزمه می‌کنند «رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس / گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت».

و صد وای بر من و ما که ساده از کنارشان گذر می‌کنیم، بی‌آنکه قدرشان را بدانیم، و از دور برایشان دست تکان می‌دهیم به خیال ارادت و به حکم بی‌خیالی. بزرگانی که نه با تحسین ما بزرگ‌تر می‌شوند و نه در بی‌خیالی و قدرناشناسی‌مان تحقیر !، اما، از قدیم آورده‌اند: « هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی» پس وای بر من و ما و شما، که قدر بزرگان و مفاخر بی‌تکرار را ندانسته و نمی‌دانیم، مگر به وقت حضور ملک‌الموت بر بالینشان. و اما در این مجال اندک، روی سخنم با مدیران استان، به‌ویژه مدیران و متولیان فرهنگ و هنر لرستان است. آقایان مسوول، چرا در زمان حیات مفاخر لرستان، از این بی‌نظیران عالم هستی تجلیل نمی‌کنید ؟! چرا پس از ممات، تقدیر از مقام این بی‌مانندان را در بوق و سُرنا و دهل و کمانچه می‌کنید ؟! تا به کی باید نشست و سوگ مفاخر را دید و در آئینسوگواری‌شان عکس یادگاری گرفت ؟! چرایی تکریم و تجلیل از مفاخر لرستان پس از مرگشان چیست؟! چرایی عدم برگزاری چنین مراسماتی در زمات حیات اینان در کجاست؟! تا به کی حسرت خوریم که چرا قدر حمید ایزدپناه را ندانستیم ؟!

چرا قدر حمید عیدی را ندانستیم ؟! قدر اوستا را، قدر زرینکوب را، قدر حسین شیدایی را، قدر محمد رایگان را، قدر هزاران تن چون اینان را و قدر ایرج کاظمی را که ناباورانه رفت !. دقایقی دیگر در آئین بزرگداشت مقام استاد فقید ایرج کاظمی حاضر خواهیم شد. درست چند روز پس از مرگ نابهنگامش و درست آن زمان که گمان می‌کردیم کاظمی نامیراست. پرسش من نگارنده از آقایان مسوول این است، نتیجه و ماحصل چنین مراسمی چیست؟! جز آه و اندوه و افسوس چه حاصل دارد ؟!. ای کاش این مراسم با حضور استاد فقید ایرج کاظمی برگزار می‌شد.

ای کاش سخنران اصلی این مراسم، ایرج کاظمی بود. ای کاش میرجلال‌الدین کزازی در حضور ایرج کاظمی، از او سخن به میان می‌آورد. ای کاش و هزاران ای کاش دیگر که در این مجال نمی‌گنجد. آقایان متولی، مدیران محترم صدا و سیمای مرکز لرستان، فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری استان، بیایید بدون حب و بغض، قدر داشته‌هایمان را پیش از آنکه عجل مهلت ندهد، بدانیم. بیایید تا نفس در سینه صادق سیف، نصرت‌اله مسعودی، علی اکبر شکارچی، عبدالکریم جربزه‌دار، ناصر غلامرضایی، فرج علیپور، عبدالرحیم ساکی، مهران جمشیدی، غلامحسین لطفی، عزت‌اله چنگایی، هوشنگ رئوف و بزرگانی از این دست هست را بدانیم که فردا دیر است. بیایید قدر این سرمایه‌های جهانی و ملی را، پیش از آنکه سرگشته و حیران در سوگشان مویه‌سرایی کنیم بدانیم، که لحظه‌ای درنگ جایز نیست!

علی ایحال اطاله کلام نکرده، فاتحه‌ای نثار روح بلند همه مفاخر درگذشته لرستان می‌کنم و طول عمر با عزت بزرگانی که هستند را از خدایمان می‌خواهم و به متولیان فرهنگ و هنر لرستان تلنگری می‌زنم که « در خانه اگر کَس است، یک حرف بس است». امید که به برگزاری مراسم بزرگداشت مقام مشاهیر لرستان پس از مرگشان پایان داده و از امروز، قدر این بی‌مثالان استان را بدانیم و بدانید، که به قول حضرت مولانا: «چو بر گورم بخواهی بوسه دادن / رخم را بوسه ده که اکنون همانیم».

امین ساکی

 

46

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 862180
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.