در ادامه این مطلب آمده است: برابر اطلاعات اولیه، وضعیت این بنگاه اقتصادی چندان تعریفی نداشت و حقوق معوقه چند ماهه کارگران، گواه این موضوع بود.
فرسودگی خط تولید، مشکلات بازاریابی و قیمتِ تمام‌شدهِ بالا، مهم‌ترین عوامل بحران در این شرکت بود.
به‌قصد جمع‌آوری اطلاعات بیشتر، با کارگران وارد مذاکره شدم. در جریان صحبت و گفتگو با کارگران، یک نکته بسیار مهم، توجهم را جلب کرد، این که هیچ‌کدام از کارگران از حقوق معوقه سخنی نگفتند و همه تلاش داشتند تا راهکاری برای توسعه و راه‌اندازی این شرکت ارائه دهند. بسیاری از آن‌ها اعتقاد داشتند هر چند این شرکت بحران مالی دارد، اما اگر تدبیری اندیشه نشود، بی‌شک با مرگ این بنگاه اقتصادی مواجه خواهیم شد.
بسیاری از آن‌ها حاضر بودند، آستین بالا بزنند و خط تولید را به همت خودشان سروسامان دهند.
ختم کلام را هم یکی از کارگران مطرح کرد و گفت: اگر این شرکت منحل شود، بی‌شک جریان زندگی برای حداقل 200 نفر با مخاطره همراه خواهد شد، لذا هر اقدامی لازم باشد، چون سرباز، آماده جان‌فشانی هست.
دیدگاه تحسین‌برانگیز این کارگر یزدی، نشان از فرهنگ بالای کار در این استان داشت، استانی که مشکل بیکاری حاد ندارد و از نظر شاخص اقتصادی نیز جایگاه مناسبی در کشور دارد.
مرور دیدگاه این کارگر یزدی، خاطرات حضور در شرکت پرس ایران در خرم‌آباد در دهه 70 را برایم تداعی می‌کرد. البته نه خاطرات خوب، بلکه خاطراتی که کاملاً با افکار این هم‌وطن یزدی در تضاد بود.
آن سال‌ها در شرکت پرس ایران مسئولیتی داشتم، به یاد دارم که برخی کارگران بومی خودمان فقط یک شعار را در محیط کار، ملاک عملشان قرار می‌دادند و اعتقاد داشتند «اگر مویی از خرسی بکنی، غنیمت است»!
این شعار، ملاک عمل بسیاری بود، توجه به این شعار باعث شده بود که موضوعاتی چون تعویق حقوق چند روزه یا چند ماهه، کیفیت غذا، سرویس ایاب و ذهاب، حضور نیروی غیربومی و موضوعات گاه پیش‌پاافتاده، عاملی شد برای اعتصاب، تحصن و پیاده گَز کردن محل شرکت تا درب استانداری!
نتیجه چنین رفتاری در کنار عواملی چون عدم‌حمایت متولیان وقت استان، مدیران پروازی، عوامل مدیریتی و سهام‌داری و ... خیلی زود این صنعت را جوان‌مرگ کرد و باعث شد تا این شرکت به‌رغم سرمایه‌گذاری ده‌ها میلیاردی در اوایل دهه 80 ورشکست شود و تلاش مدیران استانی و کشوری طی یک دهه اخیر هم نتوانست این کشتی به گِل نشسته را نجات دهد.
مراد از این نوشته، محدود کردن توسعه‌نیافتگی استان فقط به عامل «کارگری» نیست!
بی‌توجهی اغلب دولت‌ها به لرستان، در کنار عواملی چون نداشتن زیرساخت‌ها، تبلیغات منفی نسبت به استان، نبود مدیران متخصص و ده‌ها عامل دیگر، نتیجه‌اش آن شده که در حال حاضر شاهد اوضاع اسفناک اقتصادی در استان و بیکاری مزمن در منطقه هستیم.
در کنار این عوامل نباید از نقش مهم و اساسی «نیروی انسانی» غافل شد.
بی‌شک مثلث توسعه هر صنعت را سه عامل «دولت»، «سرمایه‌گذار» و «نیروی انسانی» تشکیل می‌دهد که عدم کارایی و وظیفه‌شناسی در هر حوزه، آثار مخربی بر صنعت و توسعه آن منطقه خواهد داشت که این آثار مخرب را در شرایط فعلی و به‌راحتی می‌شود در اقتصاد لرستان حس کرد.
÷آمار بالای نرخ بیکاری در کنار یاس و ناامیدی در نیروی جوان، واقعیت انکارناپذیر استان ما است.
برای برون‌رفت از این وضع باید در سایه تلاش سه عامل (دولت، سرمایه‌گذار و نیروی انسانی)، تعالی اقتصادی را هدف قرار داد.
دولت با حمایت مالی و زیرساختی در کنار تنظیم روابط سرمایه‌گذار و نیروی کار نقش مهمی را در راه رسیدن به این تعالی دارد و ایجاد امنیت شغلی مهم‌ترین وظیفه دولت در این حوزه است.
اما ضلع مهم دیگر این مثلث، «نیروی کار» است. کارگران باید متوجه باشند که بقاء اقتصادی هر خانواده در گروه بقاء آن بنگاه اقتصادی است و نباید فراموش کنند که هر گاه چرخه اقتصادی یک بنگاه اقتصادی از فعالیت باز ایستد، لاجرم معاش کارکنان آن نیز به مخاطره خواهد افتاد.
توسعه فرهنگ کار در سایه عواملی چون نظم‌پذیری فردی و جمعی، کارِ دلسوزانه و باور عملی به کار انجام شده و ده‌ها عامل دیگر، بی‌شک توسعه اقتصادی را به همراه خواهد داشت.
پیشنهاد مشخص نگارنده، حرکت در جهت توسعه فرهنگ کار در کارگران لرستانی است.
این مهم اگر اتفاق بیفتد، بی‌شک تأثیرش را در جذب سرمایه‌گذاران و حمایت دولت‌ها خواهیم دید و آن موقع است که مطالبه‌گری در این حوزه عینیت یافته و تأثیراتش مشهود می‌شود.
منبع :سایت یافته
6060/7274
خبرنگار:مریم نریمانی **انتشاردهنده:محمد علیدوستی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.