به گزارش ایرنا در ادامه مطلب این مطلب آمده است: در کمک به مجلس عزای حضرت ارباب هیچ اجباری وجود ندارد هر چه هست عشق است، شور است و عزادارانی سراسر اشتیاق که می خواهند در این خوان که همه ریزه خور آن هستیم سهم داشته باشند.
عاشورای حضرت سیدالشهدا(ع) در سال 61 هجری روی داد اما با گذشت حدود 1400 سال از آن واقعه عشق حضرت مانند مغناطیس هنوز هم همه را به سمت خود می کشاند از مردی با موهای سپید که عمرش را در این راه گذاشته و لقب پیرغلام گرفته تا کودکی که با هر کمکی می خواهد در مجلس عزای اباعبدالله(ع) قدم بردارد و همه برای حضرت سنگ تمام می گذارند.
همه دوست دارند برای امام حسین علیه السلام کاری بکنند حتی به اندازه شستن چند استکان در هیات عزاداری یا جفت کردن کفش عزاداران یا جارو کشیدن زیر پای عزاداران حضرت سیدالشهدا(ع).
اما گویی این عاشقی به مذاق عده ای خوش نمی آید، با نگاهی از بلندای کوه های غرور به این عشق مردمی دهن کجی می کنند و می گویند: 'این همه فقیر در این کشور داریم، این همه کسانی که نان شب ندارند، چرا این هزینه های هیات و عزادارای را خرج این نیازمندان نمی کنید؟'
و این ژست ها در شبکه های اجتماعی بیداد کرده و لحظه به لحظه منتشر می شود که ای فغان به جای نذری برای امام حسین(ع) به زلزله زده ها کمک کنیم؛ به جای هیات محرم، به فقرا کمک کنیم؛ به جای صرف پول برای ساخت ضریح امامان (ع) به بیماران سرطانی کمک کنیم!
در پاسخ به این سخنان باید گفت که خوان اباعبدلله(ع) برای همه پهن است و فقرای بسیاری با همین نذری ها سیر شده و لااقل در این مدت سر آسوده بر بالین می گذارند و باید گفت که قشر حزب اللهی در طول سال با زکات و اردوهای جهادی و امثالهم بارها و بارها به فقرا کمک می کنند، شما چه می کنید؟
راستی چرا فقط برای هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات مردمی و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشید که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا کمد لباس هایمان باید از زور لباس های مختلف منفجر شود ولی ککمان هم نگزد که عده ای در حسرت داشتن یکی از آن ها می سوزند، چرا این تب و لرزهای مداوم فقرا برایمان مهم نیست؟ چرا حاضر به بخشش یکی از آن لباس های مارک دارمان نیستیم که مایه مباهاتمان است؟
چرا وقتی نگاه پر از حسرت کودکان کار به دنبال ما تا ته سالن گرم آن رستوران های گران قیمت و آن غذاهای لذیذ سرگردان می ماند، از هزینه این شام ها و ناهارهای آن چنانی مان نمی گذریم تا این ها هم شبی با شکم سیر سر بر بالین بگذارند؟
چرا وقتی پول یکی از خودروهای بی استفاده ما مخارج ازدواج چند جوان را فراهم می کند حاضر نیستیم حتی فکر اهدایش را هم بکنیم؟
چرا به آنان که بلیط کنسرت های خواننده های لس آنجلسی را تهیه کرده و با هزینه های گزاف برای حضور در این کنسرت ها به دبی و اروپا و... سفر می کنند اعتراض نمی کنیم؟
اصلا می دانید اتحادیه هتل داران ترکیه اعلام کرده سال گذشته حدود 2 میلیون ایرانی به ترکیه سفر کرده است؟ چرا این هزینه های نجومی وجدان ها را برای اعتراض قلقلک نمی دهد و فقط غذای نذری وجدان خفته همه را بیدار می کند که تزهای روشنفکری از چپ و راست ارائه می دهند؟
اگر راست می گوییم بیاییم: هزینه یک ماه لوازم آرایشمان را خرج زلزله زده ها کنیم، هزینه چالوس رفتن و ویلا گرفتن را، هزینه کافی شاپ رفتن ها را؛ هزینه ی اسکی و اسب سواری را؛ یا سفرهای دبی و آنتالیا و ... را خرج فقرایمان کنیم.
اگر مشکل ما فقر و بیکاری و نداری مردم است، این مردم معجزه ها از دست توانای حضرت اباعبدلله الحسین(ع) دیده اند و اگر همه دنیا را به اینان ببخشیم باز دست از عشق ابا عبدالله برنمی دارند.
اگر صدای نوحه و یادآوری مصائب کربلا برای زندگی مرفه و بی فلسفه ما آهنگی ناخوشایند است بهتر است فکری به حال ناپاکی خودمان کنیم، این صداها و نواها تا ابد در جریان است و برای یزیدیان این زمان آهنگ بیدار باشی است برای خروج از سپاهیان شامی و بیداری وجدان هایی که اسیر هجمه شبهه ها و سم پاشی های ضد دین هستند.
عشق حضرت سیدالشهدا(ع) مغناطیس است و کلیمی و زرتشتی و مسیحی را هم جذب می کند تا جایی که مهاتما گاندی بودایی می گوید: 'الگوی من در استقلال هند، امام حسین(ع) بود!'
یادمان باشد اکسیر حسینی هر فلزی را گوهر می کند...
منبع: پایگاه خبری سفیر افلاک
3210/3022
خبرنگار: محمد یاراحمدی ** انتشاردهنده: احسان کردی
عاشورای حضرت سیدالشهدا(ع) در سال 61 هجری روی داد اما با گذشت حدود 1400 سال از آن واقعه عشق حضرت مانند مغناطیس هنوز هم همه را به سمت خود می کشاند از مردی با موهای سپید که عمرش را در این راه گذاشته و لقب پیرغلام گرفته تا کودکی که با هر کمکی می خواهد در مجلس عزای اباعبدالله(ع) قدم بردارد و همه برای حضرت سنگ تمام می گذارند.
همه دوست دارند برای امام حسین علیه السلام کاری بکنند حتی به اندازه شستن چند استکان در هیات عزاداری یا جفت کردن کفش عزاداران یا جارو کشیدن زیر پای عزاداران حضرت سیدالشهدا(ع).
اما گویی این عاشقی به مذاق عده ای خوش نمی آید، با نگاهی از بلندای کوه های غرور به این عشق مردمی دهن کجی می کنند و می گویند: 'این همه فقیر در این کشور داریم، این همه کسانی که نان شب ندارند، چرا این هزینه های هیات و عزادارای را خرج این نیازمندان نمی کنید؟'
و این ژست ها در شبکه های اجتماعی بیداد کرده و لحظه به لحظه منتشر می شود که ای فغان به جای نذری برای امام حسین(ع) به زلزله زده ها کمک کنیم؛ به جای هیات محرم، به فقرا کمک کنیم؛ به جای صرف پول برای ساخت ضریح امامان (ع) به بیماران سرطانی کمک کنیم!
در پاسخ به این سخنان باید گفت که خوان اباعبدلله(ع) برای همه پهن است و فقرای بسیاری با همین نذری ها سیر شده و لااقل در این مدت سر آسوده بر بالین می گذارند و باید گفت که قشر حزب اللهی در طول سال با زکات و اردوهای جهادی و امثالهم بارها و بارها به فقرا کمک می کنند، شما چه می کنید؟
راستی چرا فقط برای هزینه عزاداری ها که کوچکترین باری بر شانه دولت ندارد و نذورات مردمی و هدایای افراد خیّر است این قدر برایش نقشه می کشید که چنین کنیم و چنان کنیم؟
چرا کمد لباس هایمان باید از زور لباس های مختلف منفجر شود ولی ککمان هم نگزد که عده ای در حسرت داشتن یکی از آن ها می سوزند، چرا این تب و لرزهای مداوم فقرا برایمان مهم نیست؟ چرا حاضر به بخشش یکی از آن لباس های مارک دارمان نیستیم که مایه مباهاتمان است؟
چرا وقتی نگاه پر از حسرت کودکان کار به دنبال ما تا ته سالن گرم آن رستوران های گران قیمت و آن غذاهای لذیذ سرگردان می ماند، از هزینه این شام ها و ناهارهای آن چنانی مان نمی گذریم تا این ها هم شبی با شکم سیر سر بر بالین بگذارند؟
چرا وقتی پول یکی از خودروهای بی استفاده ما مخارج ازدواج چند جوان را فراهم می کند حاضر نیستیم حتی فکر اهدایش را هم بکنیم؟
چرا به آنان که بلیط کنسرت های خواننده های لس آنجلسی را تهیه کرده و با هزینه های گزاف برای حضور در این کنسرت ها به دبی و اروپا و... سفر می کنند اعتراض نمی کنیم؟
اصلا می دانید اتحادیه هتل داران ترکیه اعلام کرده سال گذشته حدود 2 میلیون ایرانی به ترکیه سفر کرده است؟ چرا این هزینه های نجومی وجدان ها را برای اعتراض قلقلک نمی دهد و فقط غذای نذری وجدان خفته همه را بیدار می کند که تزهای روشنفکری از چپ و راست ارائه می دهند؟
اگر راست می گوییم بیاییم: هزینه یک ماه لوازم آرایشمان را خرج زلزله زده ها کنیم، هزینه چالوس رفتن و ویلا گرفتن را، هزینه کافی شاپ رفتن ها را؛ هزینه ی اسکی و اسب سواری را؛ یا سفرهای دبی و آنتالیا و ... را خرج فقرایمان کنیم.
اگر مشکل ما فقر و بیکاری و نداری مردم است، این مردم معجزه ها از دست توانای حضرت اباعبدلله الحسین(ع) دیده اند و اگر همه دنیا را به اینان ببخشیم باز دست از عشق ابا عبدالله برنمی دارند.
اگر صدای نوحه و یادآوری مصائب کربلا برای زندگی مرفه و بی فلسفه ما آهنگی ناخوشایند است بهتر است فکری به حال ناپاکی خودمان کنیم، این صداها و نواها تا ابد در جریان است و برای یزیدیان این زمان آهنگ بیدار باشی است برای خروج از سپاهیان شامی و بیداری وجدان هایی که اسیر هجمه شبهه ها و سم پاشی های ضد دین هستند.
عشق حضرت سیدالشهدا(ع) مغناطیس است و کلیمی و زرتشتی و مسیحی را هم جذب می کند تا جایی که مهاتما گاندی بودایی می گوید: 'الگوی من در استقلال هند، امام حسین(ع) بود!'
یادمان باشد اکسیر حسینی هر فلزی را گوهر می کند...
منبع: پایگاه خبری سفیر افلاک
3210/3022
خبرنگار: محمد یاراحمدی ** انتشاردهنده: احسان کردی
کپی شد