به گزارش ایرنا بهمن پرورش غواص و امدادگر کرمانشاهی از 28 سال گذشته تاکنون توانسته است 99 نفر را در سوانح گوناگون از مرگ حتمی نجات دهد که حدود 60 نفر از این نجات یافتگان اهل لرستان بوده اند.
او همچنین توانسته است پیکر تعداد زیادی از جانباختگان حوادث مختلف را در شرایطی بسیار دشوار در سرما و گرما و زمانی که همگان از یافتن اجساد آنها ناامید شده بودند، کشف کند و تحویل خانواده هایشان دهد که از این تعداد نیز 26 نفر اهل لرستان بوده اند.
خبرنگار ایرنا روز چهارشنبه در ارتباط با اهداف این ناجی، نحوه نجات جان انسان ها و اقدامات امداد و نجات وی در استان لرستان گفت وگوی مبسوطی با وی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
** س: نخستین تجربه و سرآغاز نجات انسان ها توسط شما کی بود؟
از سال 68 در یکی از سراب های کرمانشاه شخصی را از غرق شدن نجات دادم که این کار سرآغازی برای نجات 99 نفر در سوانح گوناگون آب، کوه، آتش و تصادفات جاده ای بود.
از سال 79 تاکنون که 18 سال می گذرد بدون حقوق، پاداش و بیمه در اختیار سازمان های امدادی کشور قرار دارم و به مردم امدادرسانی می کنم بطوریکه تاکنون به 22 استان بزرگ و 98 شهر ایران بارها و بارها تا سرحد جان امداد رسانی کرده و بیش از 30 هزار ساعت عملیات سخت، جانفرسا و خطرناک را در کشور با موفقیت انجام داده ام.
تاکنون 32 بار تا چند قدمی مرگ پیش رفته که با دعای خیر مردم و لطف خداوند از مرگ رهایی یافته ام و با پیدا کردن غرق شدگان زیادی توانسته ام موجب رفع نگرانی هزاران خانواده داغدار در کشور شوم.
هر کدام از افرادی را که نجات داده و یا پیکرهای آنها را یافته ام داستان منحصر به فرد خود و گاه داستان های ماورا طبیعه ای دارند که پرداختن به همه آنها به مثنوی هفتاد من کاغذ تعبیر می شود.
** س: نحوه همکاری شما با نیروهای نظامی چگونه بوده است؟
من امدادرسانی به اکثر نیروهای نظامی ایران را در پرونده خود دارم؛ 2 بار با هوانیروز همکاری داشتم که طی آن موفق به یافتن پیکر سه سراستاد خلبان و تمامی قطعات گرانبهای بالگرد کبری و بالگرد 206 در اعماق آبهای کرمانشاه و اصفهان شدم.
30 شبانه روز برای یافتن شهدای انتظامی غرق شده در سیمره تلاش کردم و به گواهی نیروی انتظامی در این راه 2 بار تا سرحد مرگ هم قرار گرفتم.
شهدای ارتش را در خاک عراق در بین میادین مین و رودخانه فصلی کنه کبود در زمستان سرد کشف و به ایران منتقل کردم و در نیروی هوایی، سپاه و بسیج نیز فعالیت های امدادگرانه داشته ام.
**س: در قبال نجات جان انسان ها دستمزد می گیرید؟
همه آنچه انجام داده ام بدون هیچ گونه توقع و چشم داشتی بوده است؛ تنها 2 بار از طرف برخی خانواده ها پاداش گرفتم که آنهم صرف امور خیریه کردم و یکبار که بر اثر انجام یک عملیات، لباس های غواصی ام تخریب و مستهلک شده بودند مبلغی به عنوان هدیه برای خرید لباس غواضی دریافت کردم.
در 28 سال گذشته حدود 500 میلیون ریال از امکانات شخصی ام نیز از بین رفته است؛ هرچقدر وسایل، ابزار و امکاناتم به روز باشند عملیات هنگام حادثه نیز به نحو مطلوبتری انجام می شوند ولی تاکنون از هیچ نهاد و یا سازمانی مورد حمایت قرار نگرفته ام و حتی بیمه نیستم.
هنگامی که شخصی غرق می شود افراد بیگانه و متفرق زیادی در محل تجمع می کنند که هیچ نسبتی با خانواده حادثه دیدگان ندارند لذا در این هنگام بارها وسایلم مفقود شده اند.
** س: میانگین سنی افرادی که نجات داده اید چقدر است؟
بیشتر افراد غرق شده که تاکنون موفق به نجات آنها شده ام و یا پیکرهای افراد غرق شده بین 17 تا 25 سال و عموما مرد بوده اند.
آبهای آزاد کمین گاه مرگ است و اگر خانواده ها بدانند تاکنون پیکر چه جوان های ورزشکار و شناگران قهاری را از قعر آبها بیرون کشیده ام هیچ وقت به فرزندان خود اجازه نخواهند داد در مسیر این آبها شنا کنند.
** س: درخصوص عملیات هایتان در لرستان توضیح دهید؟
در استان لرستان تاکنون بارها عملیات امدادی در شهرهای دورود، نورآباد، کوهدشت، الشتر، خرم آباد و دوره چگنی داشته ام که هر کدام به تفصیل حکایت خاص خود را دارند و استان لرستان از جمله استان هایی است که به دلیل چشمه ها و رودخانه های خروشان عملیات امدادی زیادی را در آن داشته ام.
در تاریخ بیستم تیرماه سال 84 تعداد 2 نفر از طایفه کاکاوند در سیمره غرق شده بودند که جسد نفر اول را پیدا کردم و هنگام جستجو برای نفر دوم تعداد زیادی از زنان در حال شیون و گریه در قسمتی از تپه مشرف به قسمت عمیق رودخانه سیمره منتظر کشف غریق دوم بودند.
با احساس خطر از اینکه ممکن است یکی از این بانوان به داخل آب سقوط کند از ادامه کار دست کشیدم و به بزرگان طایفه گفتم تا زمانی که آن جمعیت کنار نروند کار جستجو را ادامه نمی دهم که به فاصله چند ثانیه بعد از هدایت آن جمعیت به عقب، همان قسمت از تپه سقوط کرد.
فرماندار وقت کوهدشت 55 نفر از زنان نجات یافته در این حادثه را در آمار نجات یافته های پرونده من ثبت کرد و در بعد از ظهر همان روز پیکر غریق دوم نیز پیدا و تحویل خانواده او شد.
البته تعداد نجات یافتگان بر روی آن تپه بیش از 85 نفر بود که به احترام فرماندار وقت کوهدشت همان 55 نفر ثبت شد.
سال گذشته نیز جوانی در رودخانه کشکان غرق شد و بعد از یک هفته عملیات سخت در آب های خروشان کشکان توانستم جسد را پیدا کنم؛ 2 بار احتمال وقوع حادثه در این عملیات برایم وجود داشت.
در همان هفته افراد محلی زیادی برای پیدا کردن این جسد وارد آب شده بودند که برخی از آنها را که مرگ سه نفر از آنها حتمی بود را نیز از غرق شدن نجات دادم.
در یکی دیگر از عملیات هایم در لرستان جوانی سرکانی در آبشار بیشه غرق شده بود و پنج روز طول کشید تا جسد او را پیدا کنم؛ یک روز که در پی یافتن غریق بودم پنج نفر را مشاهده کردم که مشغول شنا در همان نقطه حادثه بودند به آنها هشدار دادم که مراقب باشید ما در همین نقطه به دنبال غریق می گردیم ولی توجه نکردند و در همان روز 2 نفر از آنها غرق شد که یک نفر درگذشت و با نجات فرد دیگر نام او را به عنوان پنجاه و نهمین نجات یافته لرستانی در پرونده ام ثبت کردم.
شصتمین فرد نجات یافته لرستانی مربوط به سال 94 در منطقه تنگ تاریخی سی پله سیمره بود؛ در حادثه ای یک دستگاه موتور آبی بر اثر سیلاب فصل بهار زیر آب رفته و مفقود شده بود که از من برای پیدا کردن آن دعوت شد، همان حین یکی از بستگان صاحب دستگاه که برای کمک به من وارد آب شده بود غرق شد که به سرعت وی را نجات دادم.
تمامی آمار 25 نفرغریقی که در شرایط بسیار سخت در لرستان توانستم پیدا کنم به صورت فهرستی برای ستاد مدیریت بحران لرستان و هلال احمر این استان ارسال شده است.
** س: آیا تاکنون در لرستان موردی بوده که نتوانسته باشید جسد غریق را پیدا کنید؟
در یک مورد که مربوط به شهریور سال 86 در دریاچه گهر بود با اینکه 14 روز به صورت شبانه روز مشغول تجسس و جستجو در شرایط بسیار سخت و سرد منطقه بودم موفق به یافتن جسد نشدم.
در این عملیات در هفته نخست خانواده غریق من را همرانی کردند اما در هفته دوم به تنهایی به تلاشم ادامه دادم و به سختی با پارو زدن قایق را در نقطه حادثه ثابت و غواصی می کردم.
با توجه به اینکه هفته قبل از آن حادثه در مازندان عملیات سختی را انجام داده بودم و با توجه به شرایط بسیار دشوار امکان صرف زمان بیشتر در منطقه نبود و موفق به کشف جسد نشدم البته همان جسد بعد از 9 سال و 2 ماه از عمق آن آبهای سرد بر اثر وزش های تند باد به سطح آب آمد.
با توجه به سردی آب آن منطقه تنها 30 درصد جسد تخریب شده بود که نشان می دهد من در چه شرایط آب و هوایی سخت و سردی به مدت 14 روز در همان نقطه به دنبال پیکر آن غریق بودم.
هفته گذشته نیز به دنبال یک غریق در روستای چم آستان کوهدشت به لرستان دعوت شدم که بعد از چهار روز تلاش جسد او را پیدا کردم.
در زمستان سال 90 تعداد 2 نفر از شناگران بسیار حرفه ای در تنگه کفن اله سیمره غرق شدند، زمانیکه برای یافتن آنها به محل حادثه رفتم نیم متر برف روی زمین بود؛ لازم به ذکر است این دره به دلیل سخت گذر بودن مسیر به کفن اله نامگذاری شده است.
هوا در آن منطقه به قدری سرد بود که گاهی حس می کردم خون در بدنم منجمد شده است، در جریان تند آب و بین سنگ های بزرگ و تاریک عمق آب به دنبال آن 2 غریق بودم که توانستم آنها را در مدت 2 روز از آب بیرون بکشم که بلافاصله بعد از این کار خود را به مجاورت نزدیک آتش بزرگی که با لاستیک های خودرو روشن شده بود، رساندم.
** آیا در حین عملیات نجات با مورد عجیب و شگفت انگیزی برخورد داشته اید؟
برخی عملیات ها حس و حال منحصر به فردی قبل، حیت و بعد از عملیات برایم دارند؛ در یکی از عملیات هایم در سال 80 فردی اهل لرستان را نجات دادم که داستان عجیبی دارد.
از چند روز قبل از انجام آن عملیات نامی خاص مدام در ذهنم تداعی می شد آن نام 'سید جواد نظریان' بود، نامی که تا آن زمان نشنیده بودم.
در آن ایام با برادرم برای شنا به منطقه سراب نیلوفر در 20 کیلومتری کرمانشاه رفتم که یک نفر غرق شد و برای یافتن آن غریق از عمق 6 یا هفت متری وارد عمل شدم؛ بعد از چند ساعت عملیات جستجو غریق را پیدا کردم خیلی عجیب بود پیکر وی خیلی سبک و راحت بالا آمد.
غریق که سربازی لرستانی بود از پادگان شهید رجایی کرمانشاه به همراه 2 نفر از هم خدمتی هایش به آن سراب آمده بود؛ زمانی که بلوز سربازی اش توسط یکی از همخدمتی هایش به روی صورتش انداخته شد، نام سید جواد نظریان نظرم را جلب کرد یعنی همان نامی که روزها قبل ذهن مرا درگیر کرده بود.
در گرم ترین مواقع سال برای کشف پیکرهای غرق شدگان در تنگه های مخوف و رودخانه خروشان سیمره به لرستان آمده ام.
در یک مورد از این عملیات ها در تاریخ سی ام اردیبهشت ماه 1392 پیکر دختر خانمی را از سیمره بعد از چهار روز تلاش کشف کردم و در سال بعد از آن دقیقا در همان روز و در همان نقطه و بعد از چهار روز تلاش پیکر دختر جوان دیگری را پیدا کردم.
جالب است درحالیکه با شما(خبرنگار ایرنا) در حال مصاحبه بودم فردی پشت خط من آمد که مجبور به قطع تماس شما شدم و بعد از پاسخ دادن به وی متوجه شدم نوجوانی 15 ساله اهل لرستان در رودخانه کشکان غرق شده و بعد از 2 روز هنوز جسدش پیدا نشده است لذا باید در اولین فرصت خود را به محل حادثه برسانم.
** س: دلیل انگیزه بالای شما برای نجات جان انسان ها چیست؟ کسی را می شناسید که به اندازه شما جان دیگران را نجات داده باشد؟
در این وانفسایی که هر کسی به فکر خویش و به دنبال شهرت، ثروت و مقام است هدفم اشاعه فرهنگ خدمت به مردم و دولت است؛ اگر به دنبال پست و مقام بودم تا الان به خیلی جاها رسیده بودم اما افتخار می کنم که راه خدمت به مردم را برگزیده ام.
تاکنون کسی به اندازه من در نجات و یافتن جسدهای غرق شدگان اقدام نکرده است و قصد دارم سه رکورد یعنی تعداد پیکرهای کشف شده، تعداد ساعات عملیات امدادی و تعداد شهرهایی که در آنها عملیات امدادی داشته ام را در گینس ثبت جهانی کنم.
من عنوان شهروند نمونه کشور را توسط نیروی انتظامی دریافت کرده ام و معتقدم خداوند این سعادت را نصیب من کرده است که خادم راستین مردم باشم.
هیچ چشمداشتی در ازای انجام کاری که می کنم ندارم ولی تاکنون آنگونه که باید دیده نشده ام و گاه احساس می کنم اقداماتی که من انجام می دهم به اندازه آن فوتبالیستی که سنجاقکی را از زمین فوتبال نجات داد، بازتاب نداشته است.
این جادوگر آبهای ایران از این گلایه می کند که با اینکه از قوم لک است و عملیات زیادی در لرستان انجام داده اما هیچ گاه آنگونه که شایسته خدماتش بوده دیده و یا تجلیل نشده است.
پرورش متولد سال 1346 اهل کرمانشاه داری سه فرزند است که می گوید بیمه نیست و راه گذران زندگی اش مغازه ای اجاره ای است؛ فنون شنا را از مرحوم پدرش محمد پرورش از همان کودکی فرا می گیرد و به طور اتفاقی در سال 1368 فردی را که غرق شده بود نجات می دهد و از آن زمان تاکنون که 28 سال می گذرد این راه را با انگیزه و احساسی منحصر به فرد ادامه داده است.
وی از جانبازان جنگ است و در پایگاه هوایی نوژه یک روز قبل از عملیات مرصاد موجب نجات چند فروند هواپیمای جنگنده شکاری اف 4 شد و به لقب ناجی اف 4 هم معروف است.
1920/3022
خبرنگار: مهری میر دریکوند ** انتشاردهنده: احسان کردی
او همچنین توانسته است پیکر تعداد زیادی از جانباختگان حوادث مختلف را در شرایطی بسیار دشوار در سرما و گرما و زمانی که همگان از یافتن اجساد آنها ناامید شده بودند، کشف کند و تحویل خانواده هایشان دهد که از این تعداد نیز 26 نفر اهل لرستان بوده اند.
خبرنگار ایرنا روز چهارشنبه در ارتباط با اهداف این ناجی، نحوه نجات جان انسان ها و اقدامات امداد و نجات وی در استان لرستان گفت وگوی مبسوطی با وی انجام داده است که در ادامه می خوانید:
** س: نخستین تجربه و سرآغاز نجات انسان ها توسط شما کی بود؟
از سال 68 در یکی از سراب های کرمانشاه شخصی را از غرق شدن نجات دادم که این کار سرآغازی برای نجات 99 نفر در سوانح گوناگون آب، کوه، آتش و تصادفات جاده ای بود.
از سال 79 تاکنون که 18 سال می گذرد بدون حقوق، پاداش و بیمه در اختیار سازمان های امدادی کشور قرار دارم و به مردم امدادرسانی می کنم بطوریکه تاکنون به 22 استان بزرگ و 98 شهر ایران بارها و بارها تا سرحد جان امداد رسانی کرده و بیش از 30 هزار ساعت عملیات سخت، جانفرسا و خطرناک را در کشور با موفقیت انجام داده ام.
تاکنون 32 بار تا چند قدمی مرگ پیش رفته که با دعای خیر مردم و لطف خداوند از مرگ رهایی یافته ام و با پیدا کردن غرق شدگان زیادی توانسته ام موجب رفع نگرانی هزاران خانواده داغدار در کشور شوم.
هر کدام از افرادی را که نجات داده و یا پیکرهای آنها را یافته ام داستان منحصر به فرد خود و گاه داستان های ماورا طبیعه ای دارند که پرداختن به همه آنها به مثنوی هفتاد من کاغذ تعبیر می شود.
** س: نحوه همکاری شما با نیروهای نظامی چگونه بوده است؟
من امدادرسانی به اکثر نیروهای نظامی ایران را در پرونده خود دارم؛ 2 بار با هوانیروز همکاری داشتم که طی آن موفق به یافتن پیکر سه سراستاد خلبان و تمامی قطعات گرانبهای بالگرد کبری و بالگرد 206 در اعماق آبهای کرمانشاه و اصفهان شدم.
30 شبانه روز برای یافتن شهدای انتظامی غرق شده در سیمره تلاش کردم و به گواهی نیروی انتظامی در این راه 2 بار تا سرحد مرگ هم قرار گرفتم.
شهدای ارتش را در خاک عراق در بین میادین مین و رودخانه فصلی کنه کبود در زمستان سرد کشف و به ایران منتقل کردم و در نیروی هوایی، سپاه و بسیج نیز فعالیت های امدادگرانه داشته ام.
**س: در قبال نجات جان انسان ها دستمزد می گیرید؟
همه آنچه انجام داده ام بدون هیچ گونه توقع و چشم داشتی بوده است؛ تنها 2 بار از طرف برخی خانواده ها پاداش گرفتم که آنهم صرف امور خیریه کردم و یکبار که بر اثر انجام یک عملیات، لباس های غواصی ام تخریب و مستهلک شده بودند مبلغی به عنوان هدیه برای خرید لباس غواضی دریافت کردم.
در 28 سال گذشته حدود 500 میلیون ریال از امکانات شخصی ام نیز از بین رفته است؛ هرچقدر وسایل، ابزار و امکاناتم به روز باشند عملیات هنگام حادثه نیز به نحو مطلوبتری انجام می شوند ولی تاکنون از هیچ نهاد و یا سازمانی مورد حمایت قرار نگرفته ام و حتی بیمه نیستم.
هنگامی که شخصی غرق می شود افراد بیگانه و متفرق زیادی در محل تجمع می کنند که هیچ نسبتی با خانواده حادثه دیدگان ندارند لذا در این هنگام بارها وسایلم مفقود شده اند.
** س: میانگین سنی افرادی که نجات داده اید چقدر است؟
بیشتر افراد غرق شده که تاکنون موفق به نجات آنها شده ام و یا پیکرهای افراد غرق شده بین 17 تا 25 سال و عموما مرد بوده اند.
آبهای آزاد کمین گاه مرگ است و اگر خانواده ها بدانند تاکنون پیکر چه جوان های ورزشکار و شناگران قهاری را از قعر آبها بیرون کشیده ام هیچ وقت به فرزندان خود اجازه نخواهند داد در مسیر این آبها شنا کنند.
** س: درخصوص عملیات هایتان در لرستان توضیح دهید؟
در استان لرستان تاکنون بارها عملیات امدادی در شهرهای دورود، نورآباد، کوهدشت، الشتر، خرم آباد و دوره چگنی داشته ام که هر کدام به تفصیل حکایت خاص خود را دارند و استان لرستان از جمله استان هایی است که به دلیل چشمه ها و رودخانه های خروشان عملیات امدادی زیادی را در آن داشته ام.
در تاریخ بیستم تیرماه سال 84 تعداد 2 نفر از طایفه کاکاوند در سیمره غرق شده بودند که جسد نفر اول را پیدا کردم و هنگام جستجو برای نفر دوم تعداد زیادی از زنان در حال شیون و گریه در قسمتی از تپه مشرف به قسمت عمیق رودخانه سیمره منتظر کشف غریق دوم بودند.
با احساس خطر از اینکه ممکن است یکی از این بانوان به داخل آب سقوط کند از ادامه کار دست کشیدم و به بزرگان طایفه گفتم تا زمانی که آن جمعیت کنار نروند کار جستجو را ادامه نمی دهم که به فاصله چند ثانیه بعد از هدایت آن جمعیت به عقب، همان قسمت از تپه سقوط کرد.
فرماندار وقت کوهدشت 55 نفر از زنان نجات یافته در این حادثه را در آمار نجات یافته های پرونده من ثبت کرد و در بعد از ظهر همان روز پیکر غریق دوم نیز پیدا و تحویل خانواده او شد.
البته تعداد نجات یافتگان بر روی آن تپه بیش از 85 نفر بود که به احترام فرماندار وقت کوهدشت همان 55 نفر ثبت شد.
سال گذشته نیز جوانی در رودخانه کشکان غرق شد و بعد از یک هفته عملیات سخت در آب های خروشان کشکان توانستم جسد را پیدا کنم؛ 2 بار احتمال وقوع حادثه در این عملیات برایم وجود داشت.
در همان هفته افراد محلی زیادی برای پیدا کردن این جسد وارد آب شده بودند که برخی از آنها را که مرگ سه نفر از آنها حتمی بود را نیز از غرق شدن نجات دادم.
در یکی دیگر از عملیات هایم در لرستان جوانی سرکانی در آبشار بیشه غرق شده بود و پنج روز طول کشید تا جسد او را پیدا کنم؛ یک روز که در پی یافتن غریق بودم پنج نفر را مشاهده کردم که مشغول شنا در همان نقطه حادثه بودند به آنها هشدار دادم که مراقب باشید ما در همین نقطه به دنبال غریق می گردیم ولی توجه نکردند و در همان روز 2 نفر از آنها غرق شد که یک نفر درگذشت و با نجات فرد دیگر نام او را به عنوان پنجاه و نهمین نجات یافته لرستانی در پرونده ام ثبت کردم.
شصتمین فرد نجات یافته لرستانی مربوط به سال 94 در منطقه تنگ تاریخی سی پله سیمره بود؛ در حادثه ای یک دستگاه موتور آبی بر اثر سیلاب فصل بهار زیر آب رفته و مفقود شده بود که از من برای پیدا کردن آن دعوت شد، همان حین یکی از بستگان صاحب دستگاه که برای کمک به من وارد آب شده بود غرق شد که به سرعت وی را نجات دادم.
تمامی آمار 25 نفرغریقی که در شرایط بسیار سخت در لرستان توانستم پیدا کنم به صورت فهرستی برای ستاد مدیریت بحران لرستان و هلال احمر این استان ارسال شده است.
** س: آیا تاکنون در لرستان موردی بوده که نتوانسته باشید جسد غریق را پیدا کنید؟
در یک مورد که مربوط به شهریور سال 86 در دریاچه گهر بود با اینکه 14 روز به صورت شبانه روز مشغول تجسس و جستجو در شرایط بسیار سخت و سرد منطقه بودم موفق به یافتن جسد نشدم.
در این عملیات در هفته نخست خانواده غریق من را همرانی کردند اما در هفته دوم به تنهایی به تلاشم ادامه دادم و به سختی با پارو زدن قایق را در نقطه حادثه ثابت و غواصی می کردم.
با توجه به اینکه هفته قبل از آن حادثه در مازندان عملیات سختی را انجام داده بودم و با توجه به شرایط بسیار دشوار امکان صرف زمان بیشتر در منطقه نبود و موفق به کشف جسد نشدم البته همان جسد بعد از 9 سال و 2 ماه از عمق آن آبهای سرد بر اثر وزش های تند باد به سطح آب آمد.
با توجه به سردی آب آن منطقه تنها 30 درصد جسد تخریب شده بود که نشان می دهد من در چه شرایط آب و هوایی سخت و سردی به مدت 14 روز در همان نقطه به دنبال پیکر آن غریق بودم.
هفته گذشته نیز به دنبال یک غریق در روستای چم آستان کوهدشت به لرستان دعوت شدم که بعد از چهار روز تلاش جسد او را پیدا کردم.
در زمستان سال 90 تعداد 2 نفر از شناگران بسیار حرفه ای در تنگه کفن اله سیمره غرق شدند، زمانیکه برای یافتن آنها به محل حادثه رفتم نیم متر برف روی زمین بود؛ لازم به ذکر است این دره به دلیل سخت گذر بودن مسیر به کفن اله نامگذاری شده است.
هوا در آن منطقه به قدری سرد بود که گاهی حس می کردم خون در بدنم منجمد شده است، در جریان تند آب و بین سنگ های بزرگ و تاریک عمق آب به دنبال آن 2 غریق بودم که توانستم آنها را در مدت 2 روز از آب بیرون بکشم که بلافاصله بعد از این کار خود را به مجاورت نزدیک آتش بزرگی که با لاستیک های خودرو روشن شده بود، رساندم.
** آیا در حین عملیات نجات با مورد عجیب و شگفت انگیزی برخورد داشته اید؟
برخی عملیات ها حس و حال منحصر به فردی قبل، حیت و بعد از عملیات برایم دارند؛ در یکی از عملیات هایم در سال 80 فردی اهل لرستان را نجات دادم که داستان عجیبی دارد.
از چند روز قبل از انجام آن عملیات نامی خاص مدام در ذهنم تداعی می شد آن نام 'سید جواد نظریان' بود، نامی که تا آن زمان نشنیده بودم.
در آن ایام با برادرم برای شنا به منطقه سراب نیلوفر در 20 کیلومتری کرمانشاه رفتم که یک نفر غرق شد و برای یافتن آن غریق از عمق 6 یا هفت متری وارد عمل شدم؛ بعد از چند ساعت عملیات جستجو غریق را پیدا کردم خیلی عجیب بود پیکر وی خیلی سبک و راحت بالا آمد.
غریق که سربازی لرستانی بود از پادگان شهید رجایی کرمانشاه به همراه 2 نفر از هم خدمتی هایش به آن سراب آمده بود؛ زمانی که بلوز سربازی اش توسط یکی از همخدمتی هایش به روی صورتش انداخته شد، نام سید جواد نظریان نظرم را جلب کرد یعنی همان نامی که روزها قبل ذهن مرا درگیر کرده بود.
در گرم ترین مواقع سال برای کشف پیکرهای غرق شدگان در تنگه های مخوف و رودخانه خروشان سیمره به لرستان آمده ام.
در یک مورد از این عملیات ها در تاریخ سی ام اردیبهشت ماه 1392 پیکر دختر خانمی را از سیمره بعد از چهار روز تلاش کشف کردم و در سال بعد از آن دقیقا در همان روز و در همان نقطه و بعد از چهار روز تلاش پیکر دختر جوان دیگری را پیدا کردم.
جالب است درحالیکه با شما(خبرنگار ایرنا) در حال مصاحبه بودم فردی پشت خط من آمد که مجبور به قطع تماس شما شدم و بعد از پاسخ دادن به وی متوجه شدم نوجوانی 15 ساله اهل لرستان در رودخانه کشکان غرق شده و بعد از 2 روز هنوز جسدش پیدا نشده است لذا باید در اولین فرصت خود را به محل حادثه برسانم.
** س: دلیل انگیزه بالای شما برای نجات جان انسان ها چیست؟ کسی را می شناسید که به اندازه شما جان دیگران را نجات داده باشد؟
در این وانفسایی که هر کسی به فکر خویش و به دنبال شهرت، ثروت و مقام است هدفم اشاعه فرهنگ خدمت به مردم و دولت است؛ اگر به دنبال پست و مقام بودم تا الان به خیلی جاها رسیده بودم اما افتخار می کنم که راه خدمت به مردم را برگزیده ام.
تاکنون کسی به اندازه من در نجات و یافتن جسدهای غرق شدگان اقدام نکرده است و قصد دارم سه رکورد یعنی تعداد پیکرهای کشف شده، تعداد ساعات عملیات امدادی و تعداد شهرهایی که در آنها عملیات امدادی داشته ام را در گینس ثبت جهانی کنم.
من عنوان شهروند نمونه کشور را توسط نیروی انتظامی دریافت کرده ام و معتقدم خداوند این سعادت را نصیب من کرده است که خادم راستین مردم باشم.
هیچ چشمداشتی در ازای انجام کاری که می کنم ندارم ولی تاکنون آنگونه که باید دیده نشده ام و گاه احساس می کنم اقداماتی که من انجام می دهم به اندازه آن فوتبالیستی که سنجاقکی را از زمین فوتبال نجات داد، بازتاب نداشته است.
این جادوگر آبهای ایران از این گلایه می کند که با اینکه از قوم لک است و عملیات زیادی در لرستان انجام داده اما هیچ گاه آنگونه که شایسته خدماتش بوده دیده و یا تجلیل نشده است.
پرورش متولد سال 1346 اهل کرمانشاه داری سه فرزند است که می گوید بیمه نیست و راه گذران زندگی اش مغازه ای اجاره ای است؛ فنون شنا را از مرحوم پدرش محمد پرورش از همان کودکی فرا می گیرد و به طور اتفاقی در سال 1368 فردی را که غرق شده بود نجات می دهد و از آن زمان تاکنون که 28 سال می گذرد این راه را با انگیزه و احساسی منحصر به فرد ادامه داده است.
وی از جانبازان جنگ است و در پایگاه هوایی نوژه یک روز قبل از عملیات مرصاد موجب نجات چند فروند هواپیمای جنگنده شکاری اف 4 شد و به لقب ناجی اف 4 هم معروف است.
1920/3022
خبرنگار: مهری میر دریکوند ** انتشاردهنده: احسان کردی
کپی شد