ولی الله رستمی نژاد دستفروش بازار روز خرم آباد که در پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی این شهر شرکت کرده بود با کسب 40 هزار و 80 رای و اختلاف 27 هزار و 815 رای نسبت به نفر دوم، وارد شورا شد.
این روزها دیگر همه از این دستفروش خرم آبادی سخن می گویند که به مدد رسانه های جمعی و البته فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به چهره روز و پدیده انتخابات معرفی شده است و هر رسانه و هر وسیله ارتباطی به فراخور گرایش و سمت و سویی که دارد می تواند تحلیل و برداشت داشته باشد از این رخداداجتماعی و سیاسی .
آنچه مسلم است رای و دیدگاه و نظر موافق مردم با این شخص به عنوان نامزد پنجمین دور از انتخابات شواهای شهر خرم آباد است همان رای دهندگان که در آستانه انتخابات عزیزند و رای شان خوانده می شود پس این میزان رای برای یک شخص سرمایه ای اجتماعی است .
سرمایه ای اجتماعی که همگان بر آن اتفاق نظر دارند آنگاه که نماینده مجلس را راهی پارلمان می کنند و رئیس جمهوری را به ریاست جمهوری می رسانند .
اما چه اتفاقاتی رخ می دهد که افرادی همچون رستمی نژاد ها از سیستم تعریف شده دولتی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه رانده می شوند و علی رغم توانمندی هایی که داشته اند زمانی اما به حاشیه می روند تا جایی که دستفروشی تنها چاره راه آنهاست ؟! و همین افراد در برهه ای از زمان دوباره توسط مردم پیدا می شوند و مورد اعتماد واقع می شوند.
چرایی و تبیین آن اتفاق دقیقا آنچیزی است که جای تفکر والبته اندکی درنگ و جدا شدن از هیاهوهای یک رویداد صرفا ژورنالیستی دارد ؟! آنجا که شاید جامعه شناسان و تحلیل گران مسائل اجتماعی بیشتر حرف برای گفتن داشته باشند.
هم شخص دستفروشی که با آرای مردم نفر اول شورای شهر می شود و هم مردمی که او را برمی گزینند فارغ از مباحث ارزشی و خوب یا بد بودن این اتفاق و تحلیل سیاه یا سفید از این مساله باید دیده، خوانده و شنیده شوند.
شاید گفت و گو های میدانی قبل از انتخابات شوراها خود همانند یک نظرسنجی بتواند قابل اعتنا باشد ، برای بیشتر مردم شهر خرم آباد پیروزی این شخص دور از انتظار نبود و از همان قبل در گفت و گوهای شخصی و تاکسی و معابر عمومی و مکان هایی که مجال گفتمان های انتخاباتی بود گریزی به رستمی نژاد و پیش بینی پیروزی او هم زده می شد.
شخصی که بدون کمترین تبلیغاتی به گفته خود وی تمام روز را در خیابان های شهر به گفت و گوی مستقیم با مردم می پرداخت و مردم و فضای مجازی و قابلیت هر فرد یک رسانه در شبکه های اجتماعی باعث شد ای دستفروش پنهان از دیده ها باقی نماند و از سوی مردم دیده شود و صداقت در گفتار و کردارش مورد پذیرش واقع شود.
می توان این اتفاق را اینگونه دید که مردم سره از ناسره را خوب تشخیص می دهند ، مرد مطالباتی دارند که تاکنون پاسخ داده نشده است ، مردم تا کنون دکتر و مهندس های زیادی را برگزیده اند و حاصل هیچ ! می توان گفت مردم خود را در این دستفروش می بینند و برمی گزینند.
می توان اینگونه دید در لرستانی که همواره انتخابات و گرایش های طایفه ای در آن مورد نقد بوده است اما این بار حتی فارغ از گرایش های طایفه ای و قومی و قبیله ای انتخاب به شیوه ای دیگر صورت می گیرد که خود می تواند پیش درآمدی و مقدمه ای بر بینش سیاسی و درک واقع بینانه تر مردم از وقایع و اتفاقات داشته باشد.
خبرنگار ایرنا در لرستان
این روزها دیگر همه از این دستفروش خرم آبادی سخن می گویند که به مدد رسانه های جمعی و البته فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به چهره روز و پدیده انتخابات معرفی شده است و هر رسانه و هر وسیله ارتباطی به فراخور گرایش و سمت و سویی که دارد می تواند تحلیل و برداشت داشته باشد از این رخداداجتماعی و سیاسی .
آنچه مسلم است رای و دیدگاه و نظر موافق مردم با این شخص به عنوان نامزد پنجمین دور از انتخابات شواهای شهر خرم آباد است همان رای دهندگان که در آستانه انتخابات عزیزند و رای شان خوانده می شود پس این میزان رای برای یک شخص سرمایه ای اجتماعی است .
سرمایه ای اجتماعی که همگان بر آن اتفاق نظر دارند آنگاه که نماینده مجلس را راهی پارلمان می کنند و رئیس جمهوری را به ریاست جمهوری می رسانند .
اما چه اتفاقاتی رخ می دهد که افرادی همچون رستمی نژاد ها از سیستم تعریف شده دولتی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه رانده می شوند و علی رغم توانمندی هایی که داشته اند زمانی اما به حاشیه می روند تا جایی که دستفروشی تنها چاره راه آنهاست ؟! و همین افراد در برهه ای از زمان دوباره توسط مردم پیدا می شوند و مورد اعتماد واقع می شوند.
چرایی و تبیین آن اتفاق دقیقا آنچیزی است که جای تفکر والبته اندکی درنگ و جدا شدن از هیاهوهای یک رویداد صرفا ژورنالیستی دارد ؟! آنجا که شاید جامعه شناسان و تحلیل گران مسائل اجتماعی بیشتر حرف برای گفتن داشته باشند.
هم شخص دستفروشی که با آرای مردم نفر اول شورای شهر می شود و هم مردمی که او را برمی گزینند فارغ از مباحث ارزشی و خوب یا بد بودن این اتفاق و تحلیل سیاه یا سفید از این مساله باید دیده، خوانده و شنیده شوند.
شاید گفت و گو های میدانی قبل از انتخابات شوراها خود همانند یک نظرسنجی بتواند قابل اعتنا باشد ، برای بیشتر مردم شهر خرم آباد پیروزی این شخص دور از انتظار نبود و از همان قبل در گفت و گوهای شخصی و تاکسی و معابر عمومی و مکان هایی که مجال گفتمان های انتخاباتی بود گریزی به رستمی نژاد و پیش بینی پیروزی او هم زده می شد.
شخصی که بدون کمترین تبلیغاتی به گفته خود وی تمام روز را در خیابان های شهر به گفت و گوی مستقیم با مردم می پرداخت و مردم و فضای مجازی و قابلیت هر فرد یک رسانه در شبکه های اجتماعی باعث شد ای دستفروش پنهان از دیده ها باقی نماند و از سوی مردم دیده شود و صداقت در گفتار و کردارش مورد پذیرش واقع شود.
می توان این اتفاق را اینگونه دید که مردم سره از ناسره را خوب تشخیص می دهند ، مرد مطالباتی دارند که تاکنون پاسخ داده نشده است ، مردم تا کنون دکتر و مهندس های زیادی را برگزیده اند و حاصل هیچ ! می توان گفت مردم خود را در این دستفروش می بینند و برمی گزینند.
می توان اینگونه دید در لرستانی که همواره انتخابات و گرایش های طایفه ای در آن مورد نقد بوده است اما این بار حتی فارغ از گرایش های طایفه ای و قومی و قبیله ای انتخاب به شیوه ای دیگر صورت می گیرد که خود می تواند پیش درآمدی و مقدمه ای بر بینش سیاسی و درک واقع بینانه تر مردم از وقایع و اتفاقات داشته باشد.
خبرنگار ایرنا در لرستان
کپی شد