نوشتن برایت سخت می شود وقتی بخواهی از بغض های در گلوی ۸۰ میلیون ایرانی سیاه پوش سخن بگویی ایرانیانی که به واسطه قدر شناسی از علمدارش حسین، خالصانه فرزندش قاسم را در آغوش کشیدند و بر جنازه سوخته اش نماز عشق خواندند و با لباسهای سیاه برتن با او و آرمانهایش میثاقی دوباره بستند.

ایران غرق در عزا و ماتم شد، اینجا همه صاحب عزا هستند کوچک و بزرگ ندارد عمق این اندوه به قدری زیاد است که کرد، لر، بلوچ، ترک، فارس و گیلکی نمی شناسد.

ایران امروز یکصدا صدای مقاومت و ایثار سرداری را فریاد می زند، که می خواهد فقط سرباز باشد شخصیتی بزرگ و سدی سترگ در برابر خون آشامان داعش و تکفیرها، او که در مهلتی سه ماهه بساط داعش و ناامنی را برچید و مرزهای کشور را از نکبت حضور آنان ایمن داشت.

امروز پیکر مطهر این شهید والامقام درحالی شهر به شهر در میان اشک و آه میلیونها ایرانی تشییع می شود، که او را از نزدیک ندیده و هم صحبتش نشده اند تنها دیدند و شنیدند که هرجا نام حاج قاسم باشد، آنجا از ظلم پاک می شود.

پر کشیدنت گوارای وجود امروز بر دستان ملتی تشییع می شوی که به رفتنت بی پا، به بال گشودنت بی‌دست، به سینه سوخته و شرحه شرحه ات حسرت می خورند، شکر که در باغ شهادت به رویت باز شد و ناله ها و دعاهای شبانه ات جواب داد و خداوند شهادت را بهای ایثار، مقاومت، خاکی بودن و ایمانت نمود.

قاسم جان، امروز چهره پر از لبخندت بر روی دستان مردمی تشییع می شود، که عملیات به عملیات، میدان به میدان، از بیت المقدس و فتح المبین، از کربلا تا کربلا چهار و پنچ، هشت، خیبر و پاکسازی تکفیری ها و ایجاد رعب در تن دشمنان علی گونه برایشان امنیت به ارمغان آوردی و از فاو، تا قطع‌نامه، تا مرصاد، پای عهدی که با پیر و قائد این راه پر حماسه داشتیم ماندی و این راه بی پایان و ابدی را تا لبنان، فلسطین، عراق، سوریه، یمن و افغانستان طی کردی تا نهایت دستت به آسمان رسید و پرکشیدی.

قاسم جان، تو بردی! و باب شهادت هرگز بسته نخواهد شد و همین ملت عزادار که لشگر سلیمانی ها را تشکیل داده اند، طومار دشمن کورت را در هم خواهند پیچید.

قاسم جان، امروز ایران کربلا است و عاشورایی دیگر پدیدار شده است امروز تشییع  پیکر پاره پاره حسین، دست قطع شده عباس  است و باید فریاد زد وای از دل ملت 
سرباز وطن سردارمن، ایستاده رفتی تا ما کمر خم نکنیم، عاشقانه رفتی و  با خدا معامله کردی زیرا هدف و نیت خدایی بود.
رفتن به میدون نبرد و جنگ، عشق میخواهد و دلدادگی و تو هر دو را داشتی، ای تاریخ فقراموش نکن و فریاد بزن قصه آزاد مردانی که با عشق و انگیزه و شجاعانه برای امنیت و استقلال این مرز و بوم رفتن.
ای قلم با خون  بنویس از این همه مردانگی و وفاداری و عشق بازی با خدا، بنویس مردانی از جنس نور و وفاداری چه ها که نکردن.
و ما هم بنویسم ای علمدار شرمنده ایم...
(ای مالک زمان، ای سردار تاریخ ایران، ای که هنر جنگ و صلح را خوب می دانستی  و چپ و راست، اصولگرا و اصلاح طلب را همه ملت واحد می دیدی اگرچه در جنگی نابرابر و در اوج نامردی به شهادت رسیدی اما همیشه جاودانه و پر آوازه خواهی ماند و راهت ادامه دارد.

 سردار عزیز بدون شک ترامپ پشیمان می‌شود که حریفش را ناجوانمردانه حذف کرده است.

مردم قدرشناس ایران روزی کربلا، روزی دیگر در جنوب و روز دیگر در مشهد و تهران به استقبال سردار دل‌ها می روند ، تا وداع کنند با مردی که فرزند خلف این انقلاب بود، هست و خواهد بود.

پرچم ها و پلاکاردهایی با شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لبیک یا حسین (ع) و تصاویری از مقام معظم رهبری و سردار سلیمانی در دست این مردم عزادار، ترکیبی است که نشان می‌دهد این فقط یک شور و هیجان معمولی نیست؛ در کنار این همه شور، شعوری است مثال‌زدنی و این مردم حسین(ع) و یزید زمانشان را خوب شناخته‌اند و  تنور عاشقی و قدرشناسی‌ها داغ داغ است.

امروز کودکان با آن دستان کوچکشان تصاویر سردار سلیمانی را حمل می‌کنند و از ته دل شعار مرگ بر آمریکا را فریاد می‌زنند.

تمام زندگی این سردار سراسر برکت برای این نظام و این ملت بود و حالا عجیب نیست که شهادتش هم باعث وحدت بیشتر نسل‌ها، افکار، قومیت‌ها و مذاهب شود.

سردار حاج قاسم سلیمانی، سردار سپاه اسلام، بامداد روز جمعه درپی حمله بالگردهای آمریکایی به کاروان الحشد الشعبی در نزدیکی فرودگاه بغداد، به فیض شهادت نائل آمد. در این حمله، ابومهدی المهندس، معاون الحشد الشعبی و چند نفر از اعضای این سازمان به شهادت رسیدند.

گزارش: آمنه صارمی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.