همه دل سوختگان عاشورا گفته اند حسین علیه السلام برای دین به شهادت رسید، دینی که می رفت در حکومت اموی و یزیدی به ابزاری جهت خودکامگی عده ای بی دین بدل شود، حکومتی که در آن هر علف هرزه ای دعوی خلیفه الهی در روی زمین را داشت، کفر به لباس ایمان درآمده بود و ایمان نفس های آخرین خود را می کشید و نفاق یکه تازی میکرد.
فریادی که امام در کربلا بر آورد به این معنی نبود که بخواهد کسی در جنگ به یاری او بشتابد، اگر چنین می خواست که گروههای زیادی را شب عاشورا مرخص نمی کرد، بلکه در خواستش ناظر بر آینده بود و کسی را طلب می کرد که صدای او را به گوش مظلومان دنیا برساند و امام را در هدفی که از قیام خود داشت یاری نماید.
امام حسین برخلاف فرماندهان جنگ، چراغ ها را خاموش کرد
امام حسین برخلاف فرماندهان جنگ، چراغ ها را خاموش کرد و فرمود من بیعت خود را از سر شما برداشتم هر کسی میخواهد برود و حتی اسلحه خود را با خود ببرد، ایشان قصد این را داشتند که بگوید من قصدم از جنگ با یزیدیان بر سر قدرت نیست که شما بخواهید با اسلحه و پیکار مرا یاری کنید بلکه هدف این پیکار نابرابر، نجات امت از غرق شدن است و این فریاد را کسی جز اهل اخلاص نمی شنوند و صدای او جز گوش اهل ایمان را نمی نوازد.
امام حسین تسلیم نشد و با خروش خود، سکوت را برای همیشه شکست و آیین گذشتگان خود را حیاتی تازه بخشید. پرچم سرخی افراشت که تا ظهور حجت خدا در اهتزاز خواهد بود، او با قیام خود، عاشورایی خلق کرد که تا قیامت خواب به چشم ظالمین نخواهد افتاد. عاشورا نمایشی از تقابل جهل و علم و همچنین آوردگاه حق و باطل بود که حسین و یزید در دو سوی آن ایستاده بودند. پشت سر حسین عاشوراییان بودند که حق را با تمام توان با گلوی خشک و تشنه خود فریاد زدند و پشت سر یزدید بدبختانی بودند که بخاطر مال و مقام رسوا شدند.
قیام عاشورا قیامی بود که با عزت آغاز شد
او با شهادت خود در سال ۶۱ هجری قمری ندایی سرداد که در همه عصرها تا ظهور منتقمش طنین انداز است. قیام عاشورا قیامی بود که با عزت آغاز شد، با عزت به انجام رسید و با عزت باقی ماند.
۴۶