آنچه آشکار است و بی هیچ تلاشی رخ نمایی می کند این است که با گذر چند روز از سیلاب سهمگینی که بیشترین حجم گل را بر سر شهر آوار کرده است همچنان افراد و خانه هایشان گرفتار آن هستند ؛ هر کسی به فراخور توان تجهیزاتی که دارد درتلاش برای پاکسازی خانه و کوچه و خبایان است اما با تجهیزات موجود فعلا نمی توان به حالت عادی بازگشت.
به علت تخریب بخش وسیعی از راه دسترسی خرم آباد به پلدختر حالا راه کوهستانی کوه دهلیج تنها مسیر ارتباطی از سمت خرم آباد است ؛ جاده ای صعب العبور باریک و البته خطرناک، بطول 70 کیلومتر انحرافی از کیلومتر 60 آزادراه خرم آباد- پل زال بعد از سه ساعت به شهر پلدختر می رسی.
از دور گستردگی خرابی ها در غرب و آنسوی رودخانه که حالا پهنایش چند برابر شده معلوم است قسمت جنوب و شرق کاملا آرام و بی صدا گویی اتفاقی نیفتاده است!؟
در مسیر خیابان اصلی شهر، ترافیک سنیگن، تردد افراد پیاده، دسته های امدادی،نیروهای داوطلب،گروه های جهادی، ماشین آلات سبک و سنگین، پرواز بالگردها، نیروهای نظامی یک هارمونی برای کمک و برای هر غریبه بی خبری نشان از اتفاقی بی سابقه در شهر پلدختر است.
خیابان منتهی به تنها پل ارتباطی شرق و غرب پلدختر کانون تردد است در اینجا آدم های سرتا پا گلی و ماشین های گل آلود فراوان است، هرچه به سمت پل شهدای دولت نزدیک می شوی عمق تخریب ها را بهتر می توان دید.
حالا رود کشکان پس از سرکشی ویرانگرش آرام و بیصدا از کنار خرابی ها می گذرد.
بلافاصله بعد از پل شهدای دولت به کانون سیل می رسیم منطقه ساحلی، دیواره ساحلی تا منطقه بعد از هفتم تیر و میدان جهاد از پل قدیم تا مجموعه ورزشی شهید سرمالیان که حالا فقط سردر و بخشی از ساختمان استخر از آن به جا مانده و منطقه غرب کلا آسیب دیده و حالا پس از فرو کش شدن آب پلدختر به گل نشسته است.
آنسوی پل از طرف غرب گل و لای در خانه ها تا ارتفاع یک متر و نیم بالا آمده و برای ورود به کانون سیل باید تن به گل داد.
ماشین آلات مشغول پاک سازی معابر هستند اما حجم گل و لای بالاست ساکنان مناطق سیل زده در خانه ها حضور دارند ، جوانان مشغول گل روبی در منازل هستند و یا اینکه اثاث منزل را خارج می کنند.
وسایل نقلیه باری مثل تراکتور، نیسان و وانت ها از وسایل منزل گل مالیده شده پر شده اند؛ ساکنانی که نیروی جوان دارند وسایل را به حاشیه جنوبی شهر نهر جاری تخت واشیان منتقل و در آنجا شستشو می دهند.
حسین حسنوند جوان 35 ساله در کنار منزل سوار بر موتور سه چرخ نظاره گر خانه به گل نشسته در کوچه رسالت یکم است او از شب حادثه سیل می گوید که همسر و 2 فرزندش را به قسمت شرقی منتقل می کند و فقط خانه اش آسیب دیده از سیل ویرانگر 12 فروردین است.
او می گوید که در روز حادثه، مردم بر روی پشت بام ها زیر باران گرفتار بودند و آب اجازه امداد را نمی داد تا ساعت 3 بعد از ظهر قدری آب فروکش کرد.
این جوان پلدختری از همت و همدلی جوانانی می گوید که دل به سیل زدند و با ماشین های سنگین شخصی و تراکتور به کمک مردم رفتند و در غیاب نیرو های امدادی صدها نفر را با نردبان به وسایل نقلیه سنگین منتقل کردند.
کمی آنطرف تر سربازان ارتش در گروه های 20 تا 30 نفره پشت سرهم به جای تفنگ ، بیل به دست و کلنگ بدوش در حرکت هستند حسین یکی از سرباز ها می گوید از گروه توپخانه اصفهان برای کمک آمده،برخی گرو های جهادی و مردم داوطلب نیز از اصفهان و تهران با حداقل تجهیزات در محل بحران هستند و به پاک سازی مشغولند.
حسین عالیپور 40 ساله در حال توزیع خواربار است خودش ساکن رسالت و می گوید منزلش دچار حادثه شده و الان بیش از یک متر گل در منزل است و حتی لباسش را از اقوام گرفته اما می گوید اولویت اول به کمک به افراد ناتوان و سالمند زنان بی سرپرست است فعلا خانواده من در محل امن آنطرف شهر هستند و افراد ناتوان مهمتراست.
او از قطع آب و شرایط بد بهداشتی و فراهم نبودن شرایط استحمام می گوید که باید مورد رسیدگی قرار گیرد.
در ادامه مسیر رسالت ، بانویی میانسال ، مضطرب با چشمانی اشک آلود جلوی نیروهای امدادی را گرفته و می گوید از همه زندگی برایم فقط چهار دخترم را نجات دادم و آثاری از خانه و اثاث منزل برایم باقی نمانده چند روزی است نزد اقوام سکونت داریم اما این نمی تواند مدوام باشد.
او که گل بس خادمی ساکن کوچه 3 رسالت است ، می گوید؛ یک چادر می خواهم تا حد اقل مزاحم اقوام نباشم اما گریه های او بیانگر نگرانی او برای آینده ای نامشخص است که چگونه بر زندگی که اکنون به تلی از خاک و گل تبدیل شده است می خواهد چهار دخترش را خوشبخت کند.
پیرمردی 80ساله بیل به دست در حیاط منزلش که در زیر انبوهی از گل گم شده است ایستاده است پیداست سیل روحیه مهمان نوازی او را با خود نبرده است که اینگونه گرم و صمیمی دعوت می کند تا به منزلش بروی.
محمد جافر نوایی ساکن خانه ای قدیمی با نمای آجری است که حالا دیگر تمام وسایل زندگی او زیر گل است؛ یخچال، تلویزیون و حتی دوک ریسندگی همسرش که سیل غارتگر پشم و نخش را برده و چوبش را به گل نشانده تا شاید دوباره این دوک بچرخد!
در مسیر برگشت سوار برنیسان در کنار وسایل گل آلود یکی از خانوارهای سیل زده می شویم، ولی اله باقری به همراه همسر ، فرزندان وچند نفر جوان گل مالی شده وسایل را بیرون کشیده تا شستشو دهند نه در قالی شویی! و نه با شلنگ آب منزل!بلکه مقصد آنها نهر واشیان در 10 کیلومتری جنوب شهر به سمت دهلیج است.
این معلم بازنشسته از سیل می گوید و در پاسخ به اینکه چرا هشدارها را جدی نگرفتید؟! ناراحت می شود و می گوید از زبان من معلم ایثارگر بنویسید که هشدار ها فقط برای منطقه ساحلی و رسالت بود، هیچ هشداری به کوی سازمانی ، هفت تیر و بقیه مناطق داده نشد.
او ادامه می دهد؛ دستور تخلیه ای هم صادر نشد شاهد من هم تخریب منازل و گیر افتادن تعدادی از مسئولین اصلی شهرستان در این منطقه است که هم ادارات و هم خود مسئولین آن دچار آسیب شدند.!
بعد از طی مسافت به نهر واشیان میرسیم، تعداد ماشین های حامل وسایل برای شستشو زیاد شده است ؛ این روزها ؛ زن و مرد،پیر وجوان و حتی کودکان بر تخته سنگ های واشیان قالی می شویند تا گل های به گل نشسته قالی هایشان را به زندگی هایشان بازگردانند.
نیسان حامل وسایل ولی اله باقری در کنار نهر می ایستد و فرش ها را به آب میزند دربین فرش ها سه فرش بازنشده در پلاستیک بیشتر از همه جلب توجه می کند که معلم بازنشسته می گوید ؛ این فرش ها جهیزیه عروسم است که قرار شد ماه آینده بعد از عروسی در منزلش پهن شود حالا در نهر واشیان شستشویش می دهیم.
پلدختر را ترک می کنیم ودر حاشیه نهر واشیان به سمت دهلیج روح امید و زندگی را پس از سیل در لباس های شسته، پشتی های شناوردر نهر،قالی های الوان پهن شده در کنار نهر این نوید را می دهد که زندگی پس از سیل ادامه دارد.
1920/6060
گزارش:مهری میردریکوند
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.