روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خرم‌آباد در استان لرستان، جایی در 7 کیلومتری خرم آباد که جاذبه‌های تاریخی مهمی دارد.
در اتوبوس با مربی نوجوانان وحدت تهران آشنا شد. حسین فیض به او گفت که اگر 150 هزار تومان بدهد او را به تیم وحدت می‌برد و تست می‌گیرد. اما پسرک که پولی نداشت! به فیض گفت؛ من برای آمدن به تهران پول قرض گرفته‌ام. او قبول می‌کند از پسرک لاغر اندام تست بگیرد، او در تست وحدت قبول می‌شود و به تمرین می‌پردازد. شب‌ها را در کارگاه خیاطی پدر هم تیمی‌اش می‌خوابید و کار می‌کرد. تا اینکه آقای کمپانی او را در تمرین دید و برای تیم نوجوانان نفت انتخاب کرد. باشگاه نفت هم خوابگاه نداشت. پسرک عمه‌ای داشت که در قلعه حسن‌خان زندگی می‌کرد، ولی دید رفت و آمد به آنجا واقعاً باعث زحمت آنها می‌شود، پس تصمیم گرفت دیگر به خانه آنها نرود.

** خوابیدن در میدان آزادی
چندماهی را در چمن‌های دور میدان آزادی ‌خوابید. تا جایی‌که دستفروش‌های آنجا او را شناخته بودند. ناچار شد در یک فست‌فود کار کند و هر روز از 6 صبح تا 12 ظهر، ظرف‌های پیتزا را چرب می‌کرد و ساعت 12 به سر تمرین تیم نفت می‌رفت و دوباره برمی‌گشت همانجا، مشغول به کار می‌شد. شرایط آنجا برای پسرک چندان مساعد نبود و به همین دلیل به دنبال کار دیگری گشت و در کارواش ارم مشغول به کار شد که شرایط بهتری نسبت به کار قبلی او داشت و به علت قد بلندش مسئول شستن ماشین‌های شاسی بلند شد!

** وعده‌ای که عملی نشد!
یک روز مدیرعامل باشگاه نفت برای اولین بار برای بازدید آمد. پسرک در آن بازی عملکرد خوبی داشت آنقدر که برای مدیرعامل جالب بود که از او سوال کرد: بچه کجا هستی؟ او در جواب مدیرعامل گفت: لرستان! مدیرعامل پرسید: شب‌ها کجا می‌مانی؟ پسرک گفت؛ دور میدان آزادی و در کارواش! این را که شنید مربی تیم را صدا کرد و پرسید که چرا نگفته‌اید که بچه‌ها خوابگاه ندارند؟ و قول داد خوابگاه فراهم شود، اما خبری نشد که نشد! بعد از آن یک نفر به او پیشنهاد داد که یک جا به تو خانه می‌دهیم ولی باید کاری انجام بدهی. پسرک پرسید؛ چه کاری؟! گفت: رفتگری. بله. پسرک قصه ما آنقدر به فوتبال علاقه داشت که برایش مهم نبود. یعنی هیچ کاری را هم عار نمی‌دانست.

** وقتی در خیابان خوابید!
حتی یک شب نگهبان باشگاه پسرک را به داخل باشگاه راه نداد. هوا هم واقعاً سرد بود و او لباس زیادی نداشت. جوراب‌هایش را روی دست‌هایش کشید و شب را تا صبح در خیابان خوابید. صبح که بیدار شد، دید مردم دور و برش حدود 2000 تومان پول خرد ریخته‌اند! البته او پول نداشت و با همان پول‌ها صبحانه خرید و نوش جان کرد. پسرک قصه ما کسی نیست جز علیرضا بیرانوند با نام کامل علیرضا صفر بیرانوند. کسی که با کشیدن سختی‌های زیاد اکنون به یکی از دروازه‌بانان بزرگ کشور تبدیل شده است. حتی نام خود را جهانی کرده و هیچ‌وقت فراموش نکرده چگونه به اینجا رسیده است.

** پس لرزه‌های بازی با فولاد

اما ظاهراً ماجراهای بازی فولاد خوزستان و پرسپولیس پایانی ندارد و پس لرزه‌های آن هم‌چنان ادامه دارد. در تازه‌ترین واکنش به این ماجرا، علیرضا بیرانوند مدعی شده که رضا کرمانشاهی سهم بسزایی در جنجال ورزشگاه غدیر داشته است. بیرانوند یکی از بازیکنانی بود که در دیدار مقابل فولاد با عصبانیت شدیدی بازی را دنبال کرد و بارها نسبت به تصمیم داور و ناظر بازی معترض شد. او که انتظار باخت را نداشت و آن را به اتفاقات پیش از بازی مرتبط می‌داند در باره این بازی و حواشی آن صحبت‌هایی را مطرح کرده و مدعی است که فولاد در شرایط برابر نمی‌توانست حریف پرسپولیس شود.

** علت عصبانیت
بیرانوند در باره علت عصبانیت خود در این دیدار و حتی بحث کردن با داور در بین دو نیمه چنین می‌گوید: شما نگاه کنید چه اتفاقاتی افتاد و بعد بگویید بازیکنان عصبانی بودند. از همان ابتدای بازی، ذهن تمام بازیکنان را درگیر کردند. چه کسی یک ساعت مانده به بازی می‌تواند با این هجمه از نظر روانی خود را مهیای بازی کند. بچه نیستیم که و قبل از بازی ما را در اتوبوس نگه داشتند و هیچ‌کس هم جواب درستی به ما نمی‌داد. به آقای فتاحی می‌گویم، گفته‌اند بازی را لغو می‌کنیم و می‌گوید نه برق رفته و باید منتظر بمانید. رفتن برق چه ربطی به نگاه داشتن ما در اتوبوس دارد؟ چطور برق ورزشگاه فقط رفته است؟

** متلک به داورهای پشت دروازه
دروازه‌بان پرسپولیس این رفتارها را خجالت‌آور می‌داند، در ادامه می‌گوید: به داور پشت دروازه گفتم آقا مگر شما نباید کمک کنید. خودتان دیدید که برخورد نشده و پنالتی نبود و پس حضورتان در اینجا برای چیست؟ به آنها گفتم اینجا پس سردتان می‌شود و بروید داخل رختکن لباس بپوشید و سردتان نشود! آقای کرمانشاهی می‌گوید بروید برای‌تان آفساید بودیمیر را نگرفتم و حالش را ببرید! این چه حرفی است آقای کرمانشاهی؟ ما لطف شما را نمی‌خواهیم. عدالت را برای ما رعایت کنید. ما لطف هیچ‌کس را نمی‌خواهیم و اینقدر قوی هستیم که بتوانیم در شرایط برابر کارمان را به بهترین شکل نشان دهیم.

** متهم کردن داور
علیرضا بیرانوند در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: در همین بازی که می‌گویید عصبی بودیم و شرایط پیش از بازی و داوری در آن نقش داشت ما برتر از حریف کار کردیم و موقعیت‌های زیادی هم شکل دادیم. ما کارمان را بلدیم و نیاز به لطف نداریم. رضا میرزایی بازیکن فولاد هم گفت پنالتی نبود و بعد آقایان پنالتی می‌گیرند و کارشناسان عزیز هم می‌گویند بله. خدا را شکر اینقدر قدرتمند هستیم که در شرایط فوتبالی تیمی نمی‌تواند برابر ما پیروز شود. کل ستاره‌های لیگ را کنار هم بگذارند یک الدحیل و السد از آن در نمی‌آید و ما این دو تیم را بردیم و مطمئن باشید باز هم قهرمان می‌شویم.

** قابل ستایش
هنر و استعداد ناب علیرضا بیرانوند شایسته بالاترین ستایش‌ها به‌ نظر می‌رسد و آنچه ارزش کار او را دو چندان می‌کند، پیشینه این پسر است؛ آنجا که او با مرارت و خودباوری از سخت‌ترین شرایط، خود را بالا کشید و سر به آسمان می‌ساید. سر و شکل زندگی او به گونه‌ای بود که اولین‌ بار به‌ جای خوابیدن در کانون گرم خانواده، در شب‌های سرد تهران، دور میدان آزادی ‌خوابید و برای سیر کردن شکم خود، از کارگری در کارواش هم ابایی نداشت. ما از این بابت به بیرانوند افتخار می‌کنم و او را شاسته تقدیر می‌دانیم، اما از زمان پیوستن به پرسپولیس او ناخواسته و شاید خواسته اسیر بازی‌ای به نام حاشیه شده است. این همان چیزی است که پیش از او خیلی از بازیکنان پرآوازه کشورمان و حتی جهان با آن مواجه شده و در دام آن گرفتار شده‌اند. برخی‌ با دوری از آن خود را نجات دادند و برخی نیز در نهایت غرق شده‌اند.

** از حاشیه دوری کن پسر!
این یادداشت را برای کسی می‌نویسم که به خاطر یک باخت! زمین و زمان را مقصر می‌داند و پس از گذشت چند روز هم‌چنان برای کم ارزش کردن حریف، با غرور کاذب خود و هم تیمی‌هایش در این شکست را بی تقصیر می‌داند و در آخرین مصاحبه خود هر چه که دوست دارد را به زبان می‌آورد تا به گونه‌ای این باخت را به گردن دیگران بیندازد. از حاشیه دوری کن پسر! ببین آن روزها برای رسیدن به این جایگاه چقدر سختی کشیدی و چگونه به موفقیت رسیدی. چند سال زجر را تحمل کردی تا به این منزلت برسی. مراقب باش که یک شبه آن را از دست ندهی! بیرانوند در مصاحبه آخر خود به باشگاه‌های حاضر در رقابت‌های این فصل لیگ هجدهم تعریض کرده که می‌تواند عواقب بدی برای او در پی داشته باشد. گفتن اینکه «کل ستاره‌های لیگ را کنار هم بگذارند یک الدحیل و السد از آن در نمی‌آید و ما این دو تیم را بردیم و مطمئن باشید باز هم قهرمان می‌شویم»، چندان خوشایند نیست!

** رسیدن به رویای بازی در لیورپول
یک بار در یکی از مصاحبه‌های خود گفتی؛ یکی از دلایل موفقیت من زود ازدواج کردنم بود. چون وقتی کسی از شهرستان بیاید و تنها در تهران باشد، حاشیه اطرافش زیاد می‌شود. شاید مجردها بعد از تمرین با دوستان به تفریح بپردازند، اما من همیشه می‌دانم بعد از تمرین همسر و فرزندانم منتظرم هستند و مستقیم به خانه می‌روم. این‌طوری زود هم پیشرفت می‌کنم و به امید خدا لژیونر می‌شوم. پس تلاش کن از حاشیه پردازی دوری کنی تا بتوانی به رویای بازی در دروازه لیورپول برسی.

** باشگاه مراقب رفتار بازیکنان خود باشد
باشگاه پرسپولیس باید این روزها خیلی مراقب رفتار بازیکنان خود باشد تا وارد مسائل حاشیه‌ای نشوند. بازیکنان ما باید یاد بگیرند که وظیفه آنها تنها بازی کردن و نتیجه گرفتن تیم‌شان در مسابقات است. بزرگان باشگاه پرسپولیس باید با بازیکنان این تیم صحبت کنند تا وارد بازی‌ای به نام حاشیه نشوند. باید باشگاه‌های ما در قراردادهای جدید خود شرح وظایف یک بازیکن را اضافه کنند تا آنها به این مهم برسند که قوانینی وجود دارد و می‌توان از راه قانونی احقاق حق کرد، نه با به راه انداختن جار و جنجال. در ضمن وظیفه بازیکن نیست که به این مهم ورود کند، زیرا هر باشگاهی برای پی‌گیری این موضوع مسئول دارد و می‌تواند بدون آنکه آن را رسانه‌ای کند تا موجب عواقب بعدی شود، موضوع حل و فصل نماید.
یادداشت از مجید روان‌ستان
7269/6060
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.