در ادامه این مطلب آمده است: قیام سراسری پانزده خرداد سال 42 را میتوان به عنوان نقطهی عطف و تاثیرگذار در سنگ بنای انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی(ره) بهرغم سرکوب خونین و وحشیانه آن توسط رژیم پهلوی دانست. روحانیت انقلابی و مترقی در این مقطع همراهی خود را به صورت عملی تحت سیادت امام(ره) با تاسی از حرکت مبارزاتی ایشان علیه نظام شاهنشاهی آغاز نمود.
در این بین بازاریان نیز که از کانونهای مهم و اثرگذار در جامعه بودند با حمایت از رهبری امام خمینی(ره) و روحانیت مبارز روی آوردند. قیامی که بزرگترین موتور محرکه و دینامیزم قوی در تهیج و بسیج بخشی از نیروهای مذهبی در برابر استبداد و خودکامگی نظام پهلوی نقش محوری و اساسی ایفا نمود.
تبعید امام، فضای خفقان، ارعاب و سرکوب مخالفین، بستن فضای سیاسی و برخورد قهرآمیز با هرگونه انتقاد و مخالفت در جامعه و فاصله گرفتن حکومت طاغوت از مردم، زمینه و بسترساز اجماع در میان تمام جریانات سیاسی به ویژه نیروها و تشکلهای مذهبی به رهبری امام گردید و اندیشه مبارزاتی و انقلابی بر این محور و سیاق شکل گرفت که نظام سلطنت فاقد هرگونه مشروعیت و مقبولیت و پشتوانه مردمی میباشد و به نظامی خودکامه و سرکوبگر تبدیل گشته و راهی جز مبارزهای انقلابی و اسقاط رژیم از طریق سازماندهی و بسیج تودههای مردم تنها راه و گزینه موجود در برابر این نظام سرکوبگر است.
امام به طور نظری در کتاب کشف الاسرار،«نظریه ولایت فقیه» را مطرح نمود، نظریهای بدیع و حکومتی که از مبانی فقه شیعه برگرفته بود و اسلام را نسبت به درد و مشکلات مردم در جامعه حساس میدانست و برای اسلام جایگاهی فراتر از عبادت و نیایش متصور بود.
امام(ره) به صراحت علیه فساد، سرکوب، خودکامگی و وابستگی شدید نظام شاهنشاهی به استعمار و بیگانگان موضع میگرفت و با افشاگری در قالب سخنرانیها و پیامها، علل عقبماندگی جامعه را وجود رژیم سرکوبگر و دست نشاندهی غرب و شرق میدانست و خطر صهیونیست را در ابعاد خزنده و پیچیده آن برای مسلمانان گوشزد میکرد.
گروهها و دستجاتی که در اواخر دههی 1340 و نیمه اول دههی 1350 فعالیت و مشی مبارزاتی آنها بر پایهی اقدام مسلحانه و قهرآمیز طراحی و تئوریزه شده بود و بهزعم خود سقوط نظام پهلوی را از این طریق میسر میدانستند.
به دلیل عدم ارتباط با بدنهی جامعه و تغذیه فکری و نظری از اندیشههای بیگانه (مارکسیست) بودند، نتوانستند ره به جایی برده و همگی به دست عوامل رژیم و ساواک سرکوب شدند.
در وضعیت انقلابی سالهای 56 و 57 هیچ حزب و یا گروه انقلابی که مدعی مبارزه و براندازی رژیم بود، در عرصهی عمل وجود نداشت و اغلب فاقد قدرت و تشکیلات در مواجهه با نظام پهلوی بودند. با توجه به رهبری داعیانه و فراگیر حضرت امام(ره) که برگرفته از اندیشههای ناب مبارزاتی اسلام و ارتباط گسترده با بدنه جامعه و وجود شبکهی وسیع مساجد و قدرت سازماندهی و بسیج روحانیت، مبارزه و براندازی رژیم عملاً در فاز جریان مذهبی قرار گرفت که با حرکت ناشیانه و عنادآمیز و آمریت دربار، فردی با نام مستعار(احمد رشیدیمطلق) با درج مقالهای سرا پا توهینآمیز و مخرب در حمله به امامخمینی در( روزنامهی اطلاعات 19دی ماه)، باعث فوران و خشم و خیزش مردم به ویژه شهر قم شد که پیوند ناگسستنی مردم با امام را به وضوح نشان داد و رژیم مجبور شد با برخوردی خشن و وحشیانه جمعی از مردم مبارز و حق طلب را به خاک و خون کشد که این اقدام، موجی از خشم و نفرت انقلابی علیه نظام سرکوبگر پهلوی را در سراسر ایران به وجود آورد و رژیم را در وضعیت آشفته و مستاصلی در مواجهه با مردم قرار داد و به تبع آن مراسمهای چهلم شهدای قم همراه با تظاهرات در شهرهای تهران و تبریز و دیگر شهرستانها با شکوه و عظمت فراوان برگزار گردید که موجب تسریع و دستیابی انقلاب به هدف خود که همانا سرنگونی رژیم بود، نزدیک گردید.
با وقوع این حوادث ناگوار، عید نوروز 56 به عزای عمومی بدل شد و با آغاز ماه رمضان حوزههای علمیه بنابر سنت دیرین خود برای تبلیغ و تشریح مسائل مذهبی به اقصی نقاط کشور اعزام و اغلب این روحانیون با استفاده از این فرصت به تبیین و اقناع افکار مردم در جهت آشنایی هرچه بیشتر با پیام و راهبرد انقلاب و امام در مسیر مبارزه با نظام طاغوت پرداختند.
یکی دیگر از عوامل مهم و تاثیرگذار در روند شتابگیری انقلاب، حادثه دلخراش«سینما رکس آبادان» در 28 مرداد 57 بود که در آن نزدیک به چهارصد نفر انسان بیگناه، زنده زنده در آتش قهر و سرکوب نظام طاغوت سوختند.
این اتفاق موجب خشم و عصیان عمومی و منجر به راهپیمایی عظیم و سراسری بعد از نماز عید فطر 57 گردید که آن را می توان بیسابقهترین تظاهرات خیابانی مردم در نمایش قدرت علیه نظام استبداد دانست که نقشی مهم و اثرگذار در تظاهرات 17 شهریور را به دنبال داشت که با کشتار فجیع عوامل حکومتی مواجه گردید و جمعه سیاه را در میدان ژاله (شهدای کنونی) رقم زد.
این حادثه خونین یکی از مهمترین وقایع دوران انقلاب به شمار میرود که موجب اعتصاب و تظاهرات وسیعتری را دامن زد و بازتاب آن در سطح افکارعمومی جهانی، جایگاه رژیم را به شدت تضعیف کرد.
پس از این اقدام خشونتبار، آتش خشم مردم برافروخته و شعلهور کرد و سرعت انقلاب با شتاب بیشتری اوج گرفت.
شاه با تاسیس حزب رستاخیز و با تبلیغ فراوان و پروپاگاندا و ژست وجود نظام حزبی در کشور، در مورد شکلگیری این حزب دست نشانده و فرمایشی، تصور میکرد که اعتراضات و نارضایتی مردم فروکش خواهد کرد و به آنچنان نخوت و غرورو توهمی دچار شده بود که در آن شرایط ملتهب، اربابان آمریکایی او (جیمی کارتر) ایران را جزیره ثبات میدانست و شاه با وقاحت هرچه تمام تر اعلام نمود«که هرکس ناراضی و مخالف است و توان ماندن در کشور را ندارد، آزاد است که پاسپورت گرفته و کشور را ترک نماید.»
پس از فاجعه خونین 17 شهریور رژیم درصدد برآمد تا با انجام برخی اصلاحات و اقدامات نمادین خشم مردم را کاهش دهد. از این رو با حرکتی از پیش تعیین شده، دو تن از مقامات رژیم از جمله( هویدا) وزیر دربار و (نصیری) رییس ساواک را برکنار و زندانی نمود و تقویم شاهنشاهی را لغو و روحانیون و زندانیان سیاسی در حبس را از زندان آزاد و تعدادی از مراکز فساد، فحشا و قمار را تعطیل نمود.
با هجرت امام از نجف به پاریس در مهر 57 روند تحولات و شتاب گرفتن انقلاب وارد مرحلهی جدید و اثرگذاری در دستیابی به اهداف والای انقلاب گردید و امام در مرکز توجه مطبوعات و رسانههای مهم و محافل سیاسی جهان قرار گرفت و صدای انقلاب از قبل رساتر و قویتر به گوش افکار عمومی جهانیان رسانده شد و از این فرصت و قابلیت در جهت تبیین اهداف انقلاب در مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخت.
با فرا رسیدن ماه محرم فرصتی بیبدیل و مهم برای گسترش موج حرکات انقلابی و وارد نمودن ضربات نهایی بر پیکرهی رژیم ایجاد گردید. در شب اول ماه محرم، مردم سراسر کشور تظاهرات و راهپیماییهایی کمنظیری را شروع نمودند که دستگاه حاکمیتی رژیم را به وحشت افکند که اوج آن را میتوان نمایش مقتدرانه و باشکوه و عظیم مردم در راهپیماییهای سرنوشت ساز تاسوعا و عاشورا بیان کرد که رژیم را در وضعیت سخت و آشفتهای قرار داد و عملاً ارتش از دایره کنترل و نفوذ رژیم خارج گردید و با پیام تاریخی و سرنوشتساز امام این راه پیمایی به منزلهی رفراندومی نهایی علیه رژیم مبدل گشت که پایههای حکومت شاه را به لرزش درآورده و موج حرکت عظیم مردمی را در ساقط نمودن نظام پهلوی قویتر و مصممترکرد.
در چنین شرایطی شاه که در برابر خیزش عظیم مردم قرار گرفته و دچار عجز و ناتوانی شده، تنها راهش خروج و فرار از کشور در 26دی ماه 57 بود که موج تظاهرات تودههای مردم و جشن و شادی سراسر کشور را فرا گرفت.
گستردگی و توفندگی قیام و تظاهرات مردمی به تاسی از رهبری امام(ره)، سبب شد فعالیتهای بعضاً سیاسی و رفرمیستی و مسلحانه گروههایی که داعیه اثرگذاری در جریان مبارزه علیه رژیم را دنبال میکردند به حاشیه رفته و هیچگاه مرجعیت و رهبری افکارعمومی را بر عهده نداشته و از این رو، آنها برای آنکه از حرکت پر شتاب انقلاب اسلامی عقب نمانند، با آن همراه شدند.
بدین ترتیب در سایه همبستگی و همدلی قاطبه مردم و رهبری داعیانه و هوشمندانه حضرت امام(ره)، در روز «12 بهمن 57» انقلابی عظیم و تاریخساز با تکیه بر عنصر «مذهب» توانست پایههای حکومت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را که هیچ تحلیلگر و کارشناسی در قرن حاضر پیشبینی نمیکرد به لرزه درآورده و به زبالهدان تاریخ فرستاد و ثمرهی همه این مبارزات و جانفشانیها به رهبری امام خمینی(ره) نشان داد که خون بر شمشر پیروز است و حال تفالههای همان کسانی که زمانی که در مصدر امور بودند و به انواع فسادها و خیانتها و جنایتها آلوده بودند و با غارت ثروت مردم به خارج گریختند.
حال با همین اموال به غارت رفته مردم، با تاسیس شبکههای ماهوارهای، مرموزانه و خباثتآمیز درصدد تطهیر چهرهی منحوس و فاسد نظام پهلوی هستند و بهرغم فساد و فجایعی که در کشور آفریدند؛ و با دلخوش کردن به حمایتهای خارجی بهزعم خود قادر هستند که بتوانند در این برهه از زمان آسیب و گزندی به نظام اسلامی که ریشه در متن مردم و برگرفته از اندیشههای ناب اسلامی است وارد نمایند، رویا و توهمی است که تا مردم در صحنه هستند هرگز تعبیر و به واقعیت نخواهد پیوست.
منبع: هغته نامه سیمره
7269/6060
در این بین بازاریان نیز که از کانونهای مهم و اثرگذار در جامعه بودند با حمایت از رهبری امام خمینی(ره) و روحانیت مبارز روی آوردند. قیامی که بزرگترین موتور محرکه و دینامیزم قوی در تهیج و بسیج بخشی از نیروهای مذهبی در برابر استبداد و خودکامگی نظام پهلوی نقش محوری و اساسی ایفا نمود.
تبعید امام، فضای خفقان، ارعاب و سرکوب مخالفین، بستن فضای سیاسی و برخورد قهرآمیز با هرگونه انتقاد و مخالفت در جامعه و فاصله گرفتن حکومت طاغوت از مردم، زمینه و بسترساز اجماع در میان تمام جریانات سیاسی به ویژه نیروها و تشکلهای مذهبی به رهبری امام گردید و اندیشه مبارزاتی و انقلابی بر این محور و سیاق شکل گرفت که نظام سلطنت فاقد هرگونه مشروعیت و مقبولیت و پشتوانه مردمی میباشد و به نظامی خودکامه و سرکوبگر تبدیل گشته و راهی جز مبارزهای انقلابی و اسقاط رژیم از طریق سازماندهی و بسیج تودههای مردم تنها راه و گزینه موجود در برابر این نظام سرکوبگر است.
امام به طور نظری در کتاب کشف الاسرار،«نظریه ولایت فقیه» را مطرح نمود، نظریهای بدیع و حکومتی که از مبانی فقه شیعه برگرفته بود و اسلام را نسبت به درد و مشکلات مردم در جامعه حساس میدانست و برای اسلام جایگاهی فراتر از عبادت و نیایش متصور بود.
امام(ره) به صراحت علیه فساد، سرکوب، خودکامگی و وابستگی شدید نظام شاهنشاهی به استعمار و بیگانگان موضع میگرفت و با افشاگری در قالب سخنرانیها و پیامها، علل عقبماندگی جامعه را وجود رژیم سرکوبگر و دست نشاندهی غرب و شرق میدانست و خطر صهیونیست را در ابعاد خزنده و پیچیده آن برای مسلمانان گوشزد میکرد.
گروهها و دستجاتی که در اواخر دههی 1340 و نیمه اول دههی 1350 فعالیت و مشی مبارزاتی آنها بر پایهی اقدام مسلحانه و قهرآمیز طراحی و تئوریزه شده بود و بهزعم خود سقوط نظام پهلوی را از این طریق میسر میدانستند.
به دلیل عدم ارتباط با بدنهی جامعه و تغذیه فکری و نظری از اندیشههای بیگانه (مارکسیست) بودند، نتوانستند ره به جایی برده و همگی به دست عوامل رژیم و ساواک سرکوب شدند.
در وضعیت انقلابی سالهای 56 و 57 هیچ حزب و یا گروه انقلابی که مدعی مبارزه و براندازی رژیم بود، در عرصهی عمل وجود نداشت و اغلب فاقد قدرت و تشکیلات در مواجهه با نظام پهلوی بودند. با توجه به رهبری داعیانه و فراگیر حضرت امام(ره) که برگرفته از اندیشههای ناب مبارزاتی اسلام و ارتباط گسترده با بدنه جامعه و وجود شبکهی وسیع مساجد و قدرت سازماندهی و بسیج روحانیت، مبارزه و براندازی رژیم عملاً در فاز جریان مذهبی قرار گرفت که با حرکت ناشیانه و عنادآمیز و آمریت دربار، فردی با نام مستعار(احمد رشیدیمطلق) با درج مقالهای سرا پا توهینآمیز و مخرب در حمله به امامخمینی در( روزنامهی اطلاعات 19دی ماه)، باعث فوران و خشم و خیزش مردم به ویژه شهر قم شد که پیوند ناگسستنی مردم با امام را به وضوح نشان داد و رژیم مجبور شد با برخوردی خشن و وحشیانه جمعی از مردم مبارز و حق طلب را به خاک و خون کشد که این اقدام، موجی از خشم و نفرت انقلابی علیه نظام سرکوبگر پهلوی را در سراسر ایران به وجود آورد و رژیم را در وضعیت آشفته و مستاصلی در مواجهه با مردم قرار داد و به تبع آن مراسمهای چهلم شهدای قم همراه با تظاهرات در شهرهای تهران و تبریز و دیگر شهرستانها با شکوه و عظمت فراوان برگزار گردید که موجب تسریع و دستیابی انقلاب به هدف خود که همانا سرنگونی رژیم بود، نزدیک گردید.
با وقوع این حوادث ناگوار، عید نوروز 56 به عزای عمومی بدل شد و با آغاز ماه رمضان حوزههای علمیه بنابر سنت دیرین خود برای تبلیغ و تشریح مسائل مذهبی به اقصی نقاط کشور اعزام و اغلب این روحانیون با استفاده از این فرصت به تبیین و اقناع افکار مردم در جهت آشنایی هرچه بیشتر با پیام و راهبرد انقلاب و امام در مسیر مبارزه با نظام طاغوت پرداختند.
یکی دیگر از عوامل مهم و تاثیرگذار در روند شتابگیری انقلاب، حادثه دلخراش«سینما رکس آبادان» در 28 مرداد 57 بود که در آن نزدیک به چهارصد نفر انسان بیگناه، زنده زنده در آتش قهر و سرکوب نظام طاغوت سوختند.
این اتفاق موجب خشم و عصیان عمومی و منجر به راهپیمایی عظیم و سراسری بعد از نماز عید فطر 57 گردید که آن را می توان بیسابقهترین تظاهرات خیابانی مردم در نمایش قدرت علیه نظام استبداد دانست که نقشی مهم و اثرگذار در تظاهرات 17 شهریور را به دنبال داشت که با کشتار فجیع عوامل حکومتی مواجه گردید و جمعه سیاه را در میدان ژاله (شهدای کنونی) رقم زد.
این حادثه خونین یکی از مهمترین وقایع دوران انقلاب به شمار میرود که موجب اعتصاب و تظاهرات وسیعتری را دامن زد و بازتاب آن در سطح افکارعمومی جهانی، جایگاه رژیم را به شدت تضعیف کرد.
پس از این اقدام خشونتبار، آتش خشم مردم برافروخته و شعلهور کرد و سرعت انقلاب با شتاب بیشتری اوج گرفت.
شاه با تاسیس حزب رستاخیز و با تبلیغ فراوان و پروپاگاندا و ژست وجود نظام حزبی در کشور، در مورد شکلگیری این حزب دست نشانده و فرمایشی، تصور میکرد که اعتراضات و نارضایتی مردم فروکش خواهد کرد و به آنچنان نخوت و غرورو توهمی دچار شده بود که در آن شرایط ملتهب، اربابان آمریکایی او (جیمی کارتر) ایران را جزیره ثبات میدانست و شاه با وقاحت هرچه تمام تر اعلام نمود«که هرکس ناراضی و مخالف است و توان ماندن در کشور را ندارد، آزاد است که پاسپورت گرفته و کشور را ترک نماید.»
پس از فاجعه خونین 17 شهریور رژیم درصدد برآمد تا با انجام برخی اصلاحات و اقدامات نمادین خشم مردم را کاهش دهد. از این رو با حرکتی از پیش تعیین شده، دو تن از مقامات رژیم از جمله( هویدا) وزیر دربار و (نصیری) رییس ساواک را برکنار و زندانی نمود و تقویم شاهنشاهی را لغو و روحانیون و زندانیان سیاسی در حبس را از زندان آزاد و تعدادی از مراکز فساد، فحشا و قمار را تعطیل نمود.
با هجرت امام از نجف به پاریس در مهر 57 روند تحولات و شتاب گرفتن انقلاب وارد مرحلهی جدید و اثرگذاری در دستیابی به اهداف والای انقلاب گردید و امام در مرکز توجه مطبوعات و رسانههای مهم و محافل سیاسی جهان قرار گرفت و صدای انقلاب از قبل رساتر و قویتر به گوش افکار عمومی جهانیان رسانده شد و از این فرصت و قابلیت در جهت تبیین اهداف انقلاب در مبارزه با رژیم شاهنشاهی پرداخت.
با فرا رسیدن ماه محرم فرصتی بیبدیل و مهم برای گسترش موج حرکات انقلابی و وارد نمودن ضربات نهایی بر پیکرهی رژیم ایجاد گردید. در شب اول ماه محرم، مردم سراسر کشور تظاهرات و راهپیماییهایی کمنظیری را شروع نمودند که دستگاه حاکمیتی رژیم را به وحشت افکند که اوج آن را میتوان نمایش مقتدرانه و باشکوه و عظیم مردم در راهپیماییهای سرنوشت ساز تاسوعا و عاشورا بیان کرد که رژیم را در وضعیت سخت و آشفتهای قرار داد و عملاً ارتش از دایره کنترل و نفوذ رژیم خارج گردید و با پیام تاریخی و سرنوشتساز امام این راه پیمایی به منزلهی رفراندومی نهایی علیه رژیم مبدل گشت که پایههای حکومت شاه را به لرزش درآورده و موج حرکت عظیم مردمی را در ساقط نمودن نظام پهلوی قویتر و مصممترکرد.
در چنین شرایطی شاه که در برابر خیزش عظیم مردم قرار گرفته و دچار عجز و ناتوانی شده، تنها راهش خروج و فرار از کشور در 26دی ماه 57 بود که موج تظاهرات تودههای مردم و جشن و شادی سراسر کشور را فرا گرفت.
گستردگی و توفندگی قیام و تظاهرات مردمی به تاسی از رهبری امام(ره)، سبب شد فعالیتهای بعضاً سیاسی و رفرمیستی و مسلحانه گروههایی که داعیه اثرگذاری در جریان مبارزه علیه رژیم را دنبال میکردند به حاشیه رفته و هیچگاه مرجعیت و رهبری افکارعمومی را بر عهده نداشته و از این رو، آنها برای آنکه از حرکت پر شتاب انقلاب اسلامی عقب نمانند، با آن همراه شدند.
بدین ترتیب در سایه همبستگی و همدلی قاطبه مردم و رهبری داعیانه و هوشمندانه حضرت امام(ره)، در روز «12 بهمن 57» انقلابی عظیم و تاریخساز با تکیه بر عنصر «مذهب» توانست پایههای حکومت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را که هیچ تحلیلگر و کارشناسی در قرن حاضر پیشبینی نمیکرد به لرزه درآورده و به زبالهدان تاریخ فرستاد و ثمرهی همه این مبارزات و جانفشانیها به رهبری امام خمینی(ره) نشان داد که خون بر شمشر پیروز است و حال تفالههای همان کسانی که زمانی که در مصدر امور بودند و به انواع فسادها و خیانتها و جنایتها آلوده بودند و با غارت ثروت مردم به خارج گریختند.
حال با همین اموال به غارت رفته مردم، با تاسیس شبکههای ماهوارهای، مرموزانه و خباثتآمیز درصدد تطهیر چهرهی منحوس و فاسد نظام پهلوی هستند و بهرغم فساد و فجایعی که در کشور آفریدند؛ و با دلخوش کردن به حمایتهای خارجی بهزعم خود قادر هستند که بتوانند در این برهه از زمان آسیب و گزندی به نظام اسلامی که ریشه در متن مردم و برگرفته از اندیشههای ناب اسلامی است وارد نمایند، رویا و توهمی است که تا مردم در صحنه هستند هرگز تعبیر و به واقعیت نخواهد پیوست.
منبع: هغته نامه سیمره
7269/6060
کپی شد