در ادامه این مطلب به قلم مجتبی ترکارانی آمده است: مسایل اجتماعی در تعریف جامعه‌شناختی آن به موضوعاتی گفته می‌شود که برای بسیاری از مردم جامعه ظهور و بروز و تاثیر آن ملموس بوده و میزان تکرار آن از حد معینی بیش‌تر باشد و این جامعه آن را به عنوان پدیده‌ای نامطلوب و ناهنجار تلقی کنند. به عبارتی دیگر مسئله اجتماعی هم به لحاظ عینی و واقعی دارای تاثیرات نامطلوب بوده و هم از منظر ذهنی و ارزشی آن جامعه این موضوع را نامطلوب بدانند.(بعد عینی و ذهنی بودن مسئله اجتماعی)
اما دیده شده که مسایلی در جامعه‌ی ما وجود دارند به‌رغم این‌که اثرات زیان‌بار و منفی زیادی دارند ولی جامعه آن‌ها را به لحاظ ذهنی و ارزشی منفی ارزیابی نمی‌کند و هم‌چنین آن‌ها را به عنوان مسئله اجتماعی تلقی نمی‌کند تا به‌ دنبال حل آن مشکل باشد. تیراندازی در مراسم عروسی و جشن‌ها یکی از این مسایل اجتماعی است که به‌رغم اثرات زیان‌بار هنوز در میان جامعه به عنوان یک مسئله اجتماعی تلقی نمی‌شود.
هریک از ما بارها در جاهای مختلف با این پدیده‌ی اجتماعی مواجه هستیم. جوانی را می‌بینیم که در یک مراسم شادی تفنگش را رو به آسمان می‌گیرد و دست را بر رگبار گلوله‌ها می‌گیرد تا به‌زعم خودش شادی مراسم را تکمیل کند. در این حالت کودکان و سالمندان و حتا زنان و مردانی را می‌بینیم که بر اثر وحشت ناشی از تیراندازی در عروسی‌ها فریاد نموده و خود را بر زمین پهن کرده، با دستانشان گوش‌ها را محکم‌تر می‌گیرند تا از استرس و فشار روانی این وضعیت بکاهند.
بدتر از این زمانی است که گاه کنترل کار از دست تیرانداز خارج شده و این تفنگ بازی باعث کشتن و زخمی شدن اطرافیان می‌شود. از آن طرف به عنوان تیرانداز جوانی را می‌بینیم که تفنگ در دست نقش قهرمانی را بازی می‌کند که فاتحانه توانسته در یک نمایش بر روی صحنه‌ پیروزمندانه ظاهر شود و همه توجهات را به خود جلب کند. و با نگاهی تحقیرآمیز اعتراض و وحشت دیگران را به ترسو بودن آنان نسبت دهد و سریعا از صحنه نمایش خارج می‌شود.
در هفته‌های گذشته در یکی از بیمارستان‌های شهر خود شاهد مرگ یک نفر و زخمی شدن چند نفر بودم که بر اثر تیراندازی در یک مراسم عروسی اتفاق افتاده بود. صحنه‌ای بسیار متاثر کننده و آزار دهنده بود. افرادی که آمده بود در جشن عروسی لحظه‌ای را فارغ از درد و مشکلات بگذراند و شادی و تفریح را با هم قسمت کنند در یک لحظه و بر اثر نادانی یک فرد خود را درمقابل یک فاجعه و مصیبت دیدند و عروسی‌شان تبدیل به عزا شد.
از این نمونه‌ها در عالم واقعیت و شبکه‌های اجتماعی بسیار مشاهده می‌کنیم. گرچه بسیاری از این اتفاقات تلفات جانی ندارد و به وحشت خلاصه می‌شود و اصطلاحاً به خیر می‌گذرد ولی در تعدادی از آن‌ها حوادث ناگواری رخ می‌دهد که اگر حتا یک نمونه هم باشد نیاز به تامل و پیدا کردن راه‌حلی برای آن‌ها بسیار ضروری می‌باشد.
در این‌جا فرصت این‌که بخواهم وارد بحث این‌که چرا یک جوان تیراندازی را به عنوان وسیله‌ای برای یک نمایش جمعی در مراسم شادی انتخاب می‌کند و ریشه‌های تاریخی و اجتماعی و روان‌شناسی‌اش چیست نمی‌شوم و فقط به این بسنده می‌کنم که ما وسیله و زمینه و فضای شادی جمعی مناسب و کم خطر را در اختیار جامعه‌مان قرار نداده‌ایم و علاوه بر آن شیوه‌ی شادی کردن جمعی را به فرزندانمان نیاموخته‌‌‌‌‌ایم.
در چنین شرایطی طبیعی است که یک جوان ناکام و سرخورده چنین کارهای پرخطری را برای بیان شادی و شجاعت و نمایش خود انتخاب کند که شاید در گذشته بهره‌ای از شجاعت و دلاوری داشت ولی امروز نه فقط چنین معنایی ندارد، بلکه باعث پیامدهای منفی زیادی شده است.
امروزه به مدد پیش‌رفت‌های علمی و بالارفتن حساسیت‌های جامعه، هیچ‌کس نمی‌تواند تاثیرات روحی و روانی و تربیتی چنین تیراندازی‌هایی را بر روان کودکان و بیماران و سالمندان انکار کند. تاثیراتی که باعث ایجاد مشکلات غیرقابل بازگشتی در آن‌ها می‌شود. ترس را در دل کودکان و نوزادان مخصوصاً در شب‌ها می‌کارد. وضعیت بیماران سالمند را تشدید می‌کند.
علاوه بر ایحاد وحشت عمومی در میان یک جمع و خطرات جانی و مالی و جسمی که این تیراندازی‌ها می‌تواند به عهده داشته باشد. تصویر ناامنی را از این جامعه به بیرون نشان می‌دهد که در خانواده‌ها در این جامعه احساس امنیت ندارد و فرد ممکن است هر لحظه فکر کند در اثر خشم و ناآگاهی این جوان خیره سر، سر این تفنگ به سمت او نیز نشانه رود. علاوه بر این وجود چنین صحنه‌هایی غیرقانونی در داخل شهر و جلو چشم همگان، کم‌کاری و ضعف نظارت نهادهای انتظامی و قضایی و بی‌اعتباری قانون را به تصویر می‌کشد.
بنابراین ضرورت دارد که هم‌چنان در ابتدای یادداشت ذکر کردم وقتی تیراندازی در ملا‌عام و در جشن‌ها و آیین‌‌ها به صورت عینی دارای پیامدهای اجتماعی و روانی و سیاسی ملموس و خطرناکی است جامعه نیز آن را از منظر ذهنی و فرهنگ عمومی به عنوان یک رفتار نابه‌هنجار و زشت معرفی کند و با نکوهش آن در اصلاح این رفتار فرهنگی کوشا باشیم.
علاوه بر این نهادهای انتظامی و قضایی نیز در اجرای وظیفه قانونی خود با این پدیده نابه‌هنجار که مخل امنیت فردی و اجتماعی است به صورت جدی مقابله کنند.
منبع: هفته نامه سیمره
7269/6060
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.