در این مطلب می خوانیم:
نوزدهم دی ماه سال 95 برای مردم ایران روز عجیبی بود. شاید هیچ کس فکر نمی کرد مردِ تاریخ ساز انقلاب اسلامی، به این زودی از میان ما برود و ملتی را در حسرت دلسوزی هایش برای کشور و انقلاب و تدبیرِ بی مانندش بگذارد.
مرور 60 سال پیاپی تلاش و مجاهدت آیت الله هاشمی رفسنجانی برای عزت و سربلندی کشور هر ناظر بی طرفی را از فقدان این مرد بزرگ در حسرتی عمیق فرو می برد. بزرگترها یاد آن روز افتادند، همان زمان که خبر ترورهاشمی را برای امام(ره) آوردند و او برای سلامتی یار دیرینه انقلاب نذر کرد و گفت: «هاشمی زنده است تا نهضت زنده است.»
هر منصفی که امیرکبیر انقلاب اسلامی را به خوبی بشناسد، به یک نکته اعتراف میکند. او اسوه صبر در صحنه سیاسی کشور بود. شاید کمتر شخصیت سیاسی و انقلابی در تاریخ به این اندازه صبوری اش در برابر هتاکی ها و تهمت ها شهره خاص و عام شده باشد. هاشمی مرد روزهای سخت بود و به این زودی نه از کج فهمی ها خسته می شد و نه از دشمنی ها می هراسید.
عشق و علاقه آیت الله هاشمی به انقلاب و امام و رهبری آنقدر بود که تحمل توهین ها و تهمت ها به خودش وخانوادهاش برای حفظ انقلاب و کشور و آرامش مردم،برایش طاقت فرسا نمی شد. او می دانست اگر بنا بر اعتراض و لجبازی و استیفای حقوقش بگذارد و بخواهد حقش را از هتاکان و بدخواهان بگیرد، آرامشی برای کشور نمی ماند تا امور بر روال عقل و منطق پیش رفته و مردم به سعادت و آسایش برسند. او مردی بود که در طول 60 سال مجاهدت در صحنههای مختلف از جان و مال و آبرو وهرچیزی که خداوند به او ارزانی داشت گذشت وبخش عظیمی ازاین گذشتها هم نه در زمان ستمشاهی که در همین 10 سال اخیر صورت گرفت.
هتاکی ها و تهمت ها به آیت الله هاشمی رفسنجانی چیزی نیست که قابل پاک شدن از کتاب صفحات تاریخ باشد اما رفتاری که وی در واکنش نشان میداد، هیچ گاه آنگونه نبود که آرامش کشور و منافع مردم را مورد تهدید قرار دهد. او به گفته خودش دو خط قرمز داشت؛ یکی اصل انقلاب اسلامی و دیگری شخص رهبر انقلاب. او هیچ گاه مصلحت انقلاب و مردم را فدای مصلحت خود نکرد. او مردِ مصلحت و سیاست بود و این دو را با صبری بی نظیر همراه می کرد.
این رفتار باید الگوی بسیاری از افراد در صحنه سیاسی کشور باشد که با یک مخالفت کوچک، دهان به گلههای توفانی گشوده و آرامش کشور را با سخنان آتشین به هم می زنند. کسانی که یک اختلاف دیدگاه را تبدیل به یک بحران سیاسی کرده و از افرادی که قدری متفاوت فکر میکنند، جاسوس و مزدور میسازند. به نظر میرسد حالا کههاشمی در بین ما نیست، بهترین راه برای گرامیداشت یاد او پیروی از این الگوی عملی باشد که پیش از آن از مولایمان امام علی(ع) آموخته ایم. همان کسی که زخم زبان بسیار شنید و خانه نشین شد و ظلمها دید اما سکوت کرد و حتی جایی که لازم بود به همانها که به او ظلم روا داشته بودند، در مسیر عزت اسلام کمک می کرد.
داستان صبر امام علی(ع)، با استخوانی در گلو و خاری در چشم، الگوی هاشمی در زندگی سیاسیاش بود و سیاسیون امروز هم باید به این داستان دقیقتر از همیشه گوش فرا داده و این اسوههای صبر سیاسی را پاسداری کنند.
8138/ 6133/ تنظیم کننده: فرزانه پیری **انتشاردهنده: جعفرمسلمی
منبع : ایرنا
نوزدهم دی ماه سال 95 برای مردم ایران روز عجیبی بود. شاید هیچ کس فکر نمی کرد مردِ تاریخ ساز انقلاب اسلامی، به این زودی از میان ما برود و ملتی را در حسرت دلسوزی هایش برای کشور و انقلاب و تدبیرِ بی مانندش بگذارد.
مرور 60 سال پیاپی تلاش و مجاهدت آیت الله هاشمی رفسنجانی برای عزت و سربلندی کشور هر ناظر بی طرفی را از فقدان این مرد بزرگ در حسرتی عمیق فرو می برد. بزرگترها یاد آن روز افتادند، همان زمان که خبر ترورهاشمی را برای امام(ره) آوردند و او برای سلامتی یار دیرینه انقلاب نذر کرد و گفت: «هاشمی زنده است تا نهضت زنده است.»
هر منصفی که امیرکبیر انقلاب اسلامی را به خوبی بشناسد، به یک نکته اعتراف میکند. او اسوه صبر در صحنه سیاسی کشور بود. شاید کمتر شخصیت سیاسی و انقلابی در تاریخ به این اندازه صبوری اش در برابر هتاکی ها و تهمت ها شهره خاص و عام شده باشد. هاشمی مرد روزهای سخت بود و به این زودی نه از کج فهمی ها خسته می شد و نه از دشمنی ها می هراسید.
عشق و علاقه آیت الله هاشمی به انقلاب و امام و رهبری آنقدر بود که تحمل توهین ها و تهمت ها به خودش وخانوادهاش برای حفظ انقلاب و کشور و آرامش مردم،برایش طاقت فرسا نمی شد. او می دانست اگر بنا بر اعتراض و لجبازی و استیفای حقوقش بگذارد و بخواهد حقش را از هتاکان و بدخواهان بگیرد، آرامشی برای کشور نمی ماند تا امور بر روال عقل و منطق پیش رفته و مردم به سعادت و آسایش برسند. او مردی بود که در طول 60 سال مجاهدت در صحنههای مختلف از جان و مال و آبرو وهرچیزی که خداوند به او ارزانی داشت گذشت وبخش عظیمی ازاین گذشتها هم نه در زمان ستمشاهی که در همین 10 سال اخیر صورت گرفت.
هتاکی ها و تهمت ها به آیت الله هاشمی رفسنجانی چیزی نیست که قابل پاک شدن از کتاب صفحات تاریخ باشد اما رفتاری که وی در واکنش نشان میداد، هیچ گاه آنگونه نبود که آرامش کشور و منافع مردم را مورد تهدید قرار دهد. او به گفته خودش دو خط قرمز داشت؛ یکی اصل انقلاب اسلامی و دیگری شخص رهبر انقلاب. او هیچ گاه مصلحت انقلاب و مردم را فدای مصلحت خود نکرد. او مردِ مصلحت و سیاست بود و این دو را با صبری بی نظیر همراه می کرد.
این رفتار باید الگوی بسیاری از افراد در صحنه سیاسی کشور باشد که با یک مخالفت کوچک، دهان به گلههای توفانی گشوده و آرامش کشور را با سخنان آتشین به هم می زنند. کسانی که یک اختلاف دیدگاه را تبدیل به یک بحران سیاسی کرده و از افرادی که قدری متفاوت فکر میکنند، جاسوس و مزدور میسازند. به نظر میرسد حالا کههاشمی در بین ما نیست، بهترین راه برای گرامیداشت یاد او پیروی از این الگوی عملی باشد که پیش از آن از مولایمان امام علی(ع) آموخته ایم. همان کسی که زخم زبان بسیار شنید و خانه نشین شد و ظلمها دید اما سکوت کرد و حتی جایی که لازم بود به همانها که به او ظلم روا داشته بودند، در مسیر عزت اسلام کمک می کرد.
داستان صبر امام علی(ع)، با استخوانی در گلو و خاری در چشم، الگوی هاشمی در زندگی سیاسیاش بود و سیاسیون امروز هم باید به این داستان دقیقتر از همیشه گوش فرا داده و این اسوههای صبر سیاسی را پاسداری کنند.
8138/ 6133/ تنظیم کننده: فرزانه پیری **انتشاردهنده: جعفرمسلمی
منبع : ایرنا
کپی شد