به گزارش روز سه شنبه ایرنا در این گزارش می خوانیم: هر روز در محله، کوچه، خیابان و حتی بازار با صحنههای مشاجره و نزاع روبهرو میشویم و حتی گاهی خودمان در آن شریک میشویم، از خانمهای خانهدار گرفته تا دانشآموزان دبیرستانی میتوانند یک طرف این درگیری باشند، این جدال خیابانی با بهانههای زیادی شروع میشوند از جای پارک گرفته تا کرایه تاکسی، این بهانهها آتش نزاع را همیشه روشن نگه میدارد.
حتما در مواجهه با این اتفاقات با خود گفتهاید مردم چقدر کم تحمل شدهاند بله داشتن آستانه تحمل بالا مهارتی است که فرسنگها از آن دوریم و برایمان غریب است.
آنچه روانشناسناسان و جامعهشناسان و حتی نهادهای انتظامی و قضایی به عنوان عامل اصلی افزایش درگیری در بین مردم معرفی میکنند همین نداشتن آستانه تحمل است که گویا در تمام سطوح جامعه به فراموشی سپرده شده است.
نداشتن آستانه تحمل بالا در میان نوجوانان و جوانان ایرانی آن چنان بیخ پیدا کرده است که در بسیاری از پروندههای قتل که به دنبال درگیری رخ داده است، آنها را تا پای چوبه دار میکشاند.
در قزوین نیز چندی پیش رئیس کل دادگستری قزوین اعلام کرد که پروندههای تشکیل شده در سال 95 با موضوع ضرب و جرح عمدی در رتبه سوم قرار دارد.
آمار ارایه شده از سوی پزشکی قانونی و اورژانس نیز گواه این مطلب است، به طوری که اورژانس اعلام کرده تنها در سه ماهه امسال تکنسینهای آنها برسر صحنه 215 مورد درگیری حاضر شدند که 186 مورد آن شهری و 29 مورد در جادهها اتفاق افتاده است.
افزایش خشونت و نزاع در جامعه رهاوردی جز افزایش آسیبهای اجتماعی نخواهد داشت.
در این گزارش به بررسی علل و عوامل افزایش درگیری و نزاع در قزوین میپردازیم.
**افزایش 20 درصدی نزاع دسته جمعی در سال 95
معاون عملیات فرماندهی انتظامی استان در گفت و گو با ولایت به تعداد پروندههای تشکیل شده با موضوع درگیری و نزاع در قزوین اشاره میکند و میافزاید: در سال 95 نسبت به سال 94، پروندهها در نزاع فردی 6 درصد و در نزاع دسته جمعی 20 درصد افزایش داشتیم.
سرهنگ محبعلی پایین بودن آستانه تحمل و ظرفیت افراد را از مهم ترین دلایل افزایش درگیری و نزاع در قزوین میداند و میگوید: بیکاری و اعتیاد و همچنین ضعف فرهنگی از دیگر دلایل این افزایش است.
این مسئول در ادامه میانگین سنی افراد درگیر در نزاع فردی را 15 تا 25 سال و در نزاع جمعی 15 تا 35 سال اعلام میکند.
معاون عملیات فرماندهی انتظامی قزوین به راههای پیشگیری از این آسیب اشاره میکند و میافزاید: راهکارهای پیشگیرانه را میتوان در خانواده، محیطهای اجتماعی و نهادهای قضایی و انتظامی جستجو کرد.
وی اظهار میکند: خانواده باید نظارت مستمر بر روابط اجتماعی فرزندان و ارتباط با دوستان،بالا بردن آستانه تحمل افراد از کودکی در خانواده داشته باشد.
سرهنگ محبعلی بر نظارت خانواده در عدم حمل سلاح سرد فرزند تاکید میکند و میگوید: همراه داشتن سلاح سرد نقطه اتکای فرد برای قدرت مایی و ایجاد درگیری است.
این مسئول، آموزش همگانی و آگاهسازی دربارهی حمل سلاح سرد و درگیری و هم چنین عواقب این 2 از طریق رسانههای جمعی و مدارس را از راههای پیشگیری در حوزه اجتماعی اعلام میکند.
وی به نقش نهادهای قضایی و انتظامی در پیشگیری از افزایش درگیری اشاره میکند و میگوید: این نهادها با برخورد قاطع و سریع با نزاعکنندگان و همچنین اعمال مجازاتهای جایگزین حبس میتوانند در پیشگیری سهیم شوند.
معاون عملیات فرماندهی انتظامی بر موثر نبودن مجازات حبس در کاهش آمار نزاع تاکید میکند و میافزاید: مجازات حبس نه تنها موثر نیست، بلکه تاثیرات منفی آن بیشتر از تاثیرات مثبت آنهاست و به همین دلیل به نظر میرسد در مجازاتهای نزاع جایگزینیهایی مانند جریمه نقدی، محرومیتهای اجتماعی و به کارگیری در سازمانهای خدماتی و کار در موسسات عامالمنفعه تاثیر بیشتری داشته باشد.
**پیشگیری از نزاع باید از خانواده شروع شود
فاطمه ابراهیمیمیر کارشناس ارشد روانشناسی از علل افزایش آمار درگیری در قزوین میگوید: با یک نگاه اجمالی به آمارهای رسمی متوجه میشویم که با افزایش نزاع به طور میانگین در سراسر کشور روبهرو هستیم که دلایل مختلفی را میتوان برای آن ذکر کرد.
وی می افزاید: از دیدگاه روانشناسی عوامل متعددی دست به دست هم میدهند تا یک برخورد معمولی را که گاهی با یک صحبت کوتاه و عذرخواهی ساده تمام میشود را به یک زد و خورد شدید و گاهی قتل تبدیل کند.
این کارشناس ارشد روانشناسی میافزاید: خشم سرکوب شده، استرس و فشارهای عصبی، نداشتن مهارتهای فردی و اجتماعی، بیتفاوتی و عدم دخالت اطرافیان و کسانی را که در صحنه حضور دارند میتوان از عمدهترین دلایل به وجود آمدن این اتفاقات دانست.
ابراهیمیمیر ادامه میدهد: باید در نظر داشت که شرایط جامعه در حال حاضر به نحوی است که بستر برای این دلایل و در نتیجه افزایش تنشها کاملا مهیاست گرچه شخصیت و تیپ شخصیتی و روانی افراد را نمیتوان نادیده گرفت؛ اما به طور کلی اعتیاد، بیکاری، فقر اقتصادی، نیازهای برآورده نشدهی فردی و اجتماعی و اختلاف طبقاتی میتواند دلایلی باشد تا در وجود انسان خشمهای فرو خورده ایجاد کند، سطح استرس و اضطراب افزایش پیدا کند و در مقابل آستانه تحمل شخص افت پیدا کند.
وی، نداشتن مهارتهای زندگی از جمله مهارت حل مساله میداند و اظهار میکند: نداشتن مهارتهای گفت و گو و حل مساله و تبادلنظر باعث میشود تا افراد به جای اینکه سعی کنند مشکل ایجاد شده را با صحبت حل کنند به برخورد فیزیکی روی بیاورند و بخواهند خشم و عقدههای روانی را با صدمه زده به خود و دیگران خالی کنند.
ابراهیمیمیر تصریح میکند: متاسفانه در یک نزاع اطرافیان به جای اینکه پا در میانی کرده و افراد خشمگین درگیر را از هم جدا کرده و آرام کنند با تشویق و گرفتن فیلم و عکس از حادثه فضای نمایشی ایجاد کرده که جو را متشنجتر کرده و افراد درگیر را جریتر میکنند و در نتیجه به درگیری دامن میزنند.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی معتقد است پیشگیری از نزاع باید از کانون خانواده شروع شود.
او پیشگیری را مهمترین مبحثی میداند که در آسیبهای اجتماعی باید به آن پرداخته شود.
وی تاکید میکند: در امر پیشگیری خانواده و در کنار آن نهادها و محیط اجتماعی و نهادهای انتظامی و قضایی هر یک به نوبهی خود وظایفی را بر عهده دارند.
ابراهیمی میر بیان میکند: روابط والدین با کودک و آموزشهای اولیه ارتباط صحیح با دوستان و همسالان در خانواده باعث میشود که کودک با پشتوانهای محکم وارد اجتماع شود همچنین ادامه و بسط این رابطهی محبتآمیز در دوران نوجوانی و نظارت نامحسوس و کنترل شده بر روابط نوجوان ودور کردن آنها از دوستان مشکلدار و ناباب و همچنین ابزار خطرناک مانند سلاحهای سرد میتواند به پیشگیری قابل توجهی از نزاعهای خیابانی منجر شود.
وی به تاثیر فرهنگ در نزاع و درگیری اشاره می کند و میگوید: مطابق آمار به دست آمده نزاعها و دعواهای خیابانی در مناطق و خانوادههایی که از نظر فرهنگی در سطح پایینتری هستند، بیشتر اتفاق میافتد بنابراین تلاش والدین برای ارتقای فرهنگ در هر شغل و منصبی با مطالعه، شرکت در کلاسها و همایشهایی که خیلی اوقات رایگان هستند، میتواند در سالم زیستن نوجوانانشان نقش بسزایی داشته باشد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی به نقش موثر آموزش و پرورش در کاهش و پیشگیری از درگیری اشاره میکند و میافزاید: این نهاد در کنار خانواده باید وارد عمل شود و یکی از مواردی که میتواند در پیشگیری از آسیبهای فردی و اجتماعی موثر باشد آموزش مهارتهای اجتماعی است که اکنون در اکثر کشورهای توسعهیافته از همان پایه به کودکان آموزش داده میشود این مورد هم میتواند در مدرسه توسط مربیان مجرب و به سادهترین زبان به کودکان آموزش داده شود و هر چه کودک بزرگتر میشود این آموزشها متناسب با سن او غنیتر شود.
وی تصریح میکند: رسانهها و آموزشهای همگانی در قالب برنامههایی گیرا باید مهارتهایی مانند مدیریت استرس و کنترل خشم، بالا بردن سطح آستانه تحمل، مدیریت بحران روحی، و ... را آموزش دهند.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بر این باور است که حمل سلاح سرد در بین نوجوانان و جوانان که برای عرض اندام و خودنمایی در بین همسالان است؛ آسیبهای پیرامون نزاع و درگیری را وخیمتر میکند و در بسط دامنهی نزاعها دخالت دارد.
وی ادامه میدهد: آگاهسازی از عواقب قانونی حمل سلاح و درگیری توسط نهادهای انتظامی و قضایی از طریق رسانههای همگانی نیز میتواند در پیشگیری و کاهش این جرایم نقش به سزایی داشته باشد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بر جایگزین کردن کارهای فرهنگی به جای حبس تاکید میکند و میگوید: جایگزین کردن کارهای فرهنگی مانند کتاب خواندن، کار اجباری در مراکز فرهنگی مانند کتابخانهها، سالنهای نمایش به جای حبس و جریمه میتواند بهتر جوابگو باشد و چه بسا به جای حبس و دمخور شدن با خاطیان حرفهای و یادگیری شیوههای جرم جدید در محیطهای سالم و فرهنگی افق تازهای به روی این نوجوانان و جوانان باز شود.
ابراهیمیمیر اظهار میکند: جامعه ما جوان است و بیشترین افراد جامعه را جوانان تشکیل میدهند. عمده افرادی که با معضل بیکاری درگیر هستند؛ در این قشر قرار میگیرند.
وی بر تاثیر بیکاری بر افزایش خشم و کاهش آستانه تحمل اشاره میکند و میافزاید: بیکاری به خودی خود باعث معضلات بیشتر میشود.
وی می گوید: بیکاری باعث فقر، فقر باعث انباشته شدن نیازهای برآورده نشده مادی و روانی و از سویی باعث فاصله گرفتن طبقات اجتماعی از یکدیگر میشود که نتیجه آن خشم در طبقات پایین اجتماعی و غرور و نخوت در طبقات بالاتر میگردد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی تصریح میکند: هنگامی که این توالی را در کنار کمتجربگی، تحریکپذیری و پتانسیل درونی جوانان و نوجوانان بگذاریم و علاوه بر آن فقر فرهنگی و نبود مهارتهای فردی و اجتماعی را به آنها اضافه کنیم نهایتا به جوانانی میرسیم که با کوچکترین برخوردی، مستعد نزاع و درگیری هستند.
**نبود اجماع بر ارزشهای اجتماعی مساوی با ناهنجاری اجتماعی
یک کارشناس اجتماعی نیز در گفتگو با ولایت درباره علت افزایش نرخ نزاع و درگیری در جامعه میگوید: نزاع و درگیری در جامعه از آن دسته آسیبهایی است که با ایجاد اخلال در روابط اجتماعی سبب ایجاد کینه و دشمنی در میان افراد میشود و به طور کلی آسیبهای اجتماعی ناشی از روابط ناسالم انسانی است.
نازنین دلنواز بر این باور است که وقتی آسیبهای اجتماعی از جمله درگیری و نزاع به وجود میآید که نهادهای تنظیمکننده روابط بین افراد ناموفق عمل کرده باشند بنابراین شکافهای عمیق بین افراد ایجاد میشود و قوانین تنظیمکننده روابط انسانها نادیده گرفته میشوند.
وی در ادامه میافزاید: دورکیم معتقد است نبود اجماع در خصوص ارزشهای اجتماعی به تدریج آتوریتهی اخلاقی را در جامعه از بین برده و جامعه (یا اجتماع) مدیریت موثر و کنترل اجتماعی فرد را از دست میدهد و فقدان چنین ضابطهی کنترلی و مدیریت اخلاقی در جامعه سبب بروز ناهنجاری اجتماعی از جمله نزاع میشود.
دلنواز ادامه میدهد: با افزایش فردیت در جامعه و نبود پذیرشهای جمعی در ارزشهای متنوع امروزه در جامعه، اجماع بر روی ارزشهای اخلاقی از بین رفته و به تبع آن انسجام اجتماعی متزلزل شده است و از سوی دیگر کنترل اجتماعی (مسائلی نظیر توجه به قبح اجتماعی درگیری در نظر دیگر افراد جامعه) از بین رفته و در نهایت آمار نزاع و درگیری نیز افزایش یافته است.
این کارشناس مسایل اجتماعی در تصریح میکند: در افزایش آمار آسیبهای اجتماعی از یک نکته نباید غافل ماند و آن این است کهافزایش آگاهی مردم در حقوق شهروندی منجر به افزایش میزان شکایات و تقاضای مداخله پلیس میشود. از اینرو بخشی از افزایش این دست از آمارها را باید به این موضوع نیز مرتبط دانست.
وی به نقش خانواده در کاهش درگیری و نزاع اشاره و اظهار میکند: به عقیدهی مرتن آسیبهای اجتماعی که نزاع و درگیری نیز جزیی از آن محسوب میشود، نه امری فردی، بلکه به عنوان امری اجتماعی و برخاسته از ساخت اجتماعی است.
وی می افزاید: خانواده به عنوان اساسیترین نهاد اجتماعی تاثیری اثبات شده بر نزاع و درگیری دارد. آگاهسازی اقشار تاثیرگذار و صاحب نفوذ نظیر معلمان، افراد صاحب منصب و حتی هنرمندان و ورزشکاران میتواند بسترهای فرهنگی لازم را در خانوادهها برای بهبود روشهای کنترل اجتماعی اعضای خانواده فراهم سازد.
دلنواز تصریح میکند: برخوردهای قضایی و انتظامی فقط به پاک کردن صورت مساله کمک میکند و برنامههای اطلاعرسانی و آگاهسازی در نهادهایی نظیر صدا و سیما و همچنین تولیدات فرهنگی در شبکههای اجتماعی قطعا کمک بیشتری خواهد کرد.
این کارشناس مسایل اجتماعی میافزاید: در رابطه با سن نزاع و درگیری باید گفت که کنترل اجتماعی مقولهای است که بیشترین تاثیر را بر سنین جوانی و نوجوانی دارد. در این سنین ارزشها در حال شکل، تغییر و رشد هستند و اجماع بر روی ارزشها به همراه کنترل اجتماعی سودمند میتواند عبور از این مسیر را بیخطر کند.
نبود اجماع میان ارزشها در جامعه به همراه از بین رفتن کنترل اجتماعی سبب بیشترین آسیب به این گروه سنی شده و احتمال بروز آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد.
حلقهی مفقودهی بسیاری از آسیبهای اجتماعی از دیدگاه کارشناسان تنها یک چیز است و آن نیز نداشت آموزش مهارتهای زندگی می باشد.
آموزش این مهارتها باید از اولین نهاد اجتماعی یعنی خانواده آغاز شود و در کنار آن آموزش و پرورش نیز میتواند نقش مهمی ایفا کند. اما وقتی آمارها نشان میدهند که در برخی آسیبهای اجتماعی با روند رو به رشدی مواجه هستیم؛ یعنی خانواده، آموزش و پرورش و برخی از نهادهای ذیربط، واژه آموزش و به دنبال آن پیشگیری را فراموش کردهاند.
7389*3013
خبرنگار : نسرین رحیمی**انتشار دهنده: رضا اولادی
حتما در مواجهه با این اتفاقات با خود گفتهاید مردم چقدر کم تحمل شدهاند بله داشتن آستانه تحمل بالا مهارتی است که فرسنگها از آن دوریم و برایمان غریب است.
آنچه روانشناسناسان و جامعهشناسان و حتی نهادهای انتظامی و قضایی به عنوان عامل اصلی افزایش درگیری در بین مردم معرفی میکنند همین نداشتن آستانه تحمل است که گویا در تمام سطوح جامعه به فراموشی سپرده شده است.
نداشتن آستانه تحمل بالا در میان نوجوانان و جوانان ایرانی آن چنان بیخ پیدا کرده است که در بسیاری از پروندههای قتل که به دنبال درگیری رخ داده است، آنها را تا پای چوبه دار میکشاند.
در قزوین نیز چندی پیش رئیس کل دادگستری قزوین اعلام کرد که پروندههای تشکیل شده در سال 95 با موضوع ضرب و جرح عمدی در رتبه سوم قرار دارد.
آمار ارایه شده از سوی پزشکی قانونی و اورژانس نیز گواه این مطلب است، به طوری که اورژانس اعلام کرده تنها در سه ماهه امسال تکنسینهای آنها برسر صحنه 215 مورد درگیری حاضر شدند که 186 مورد آن شهری و 29 مورد در جادهها اتفاق افتاده است.
افزایش خشونت و نزاع در جامعه رهاوردی جز افزایش آسیبهای اجتماعی نخواهد داشت.
در این گزارش به بررسی علل و عوامل افزایش درگیری و نزاع در قزوین میپردازیم.
**افزایش 20 درصدی نزاع دسته جمعی در سال 95
معاون عملیات فرماندهی انتظامی استان در گفت و گو با ولایت به تعداد پروندههای تشکیل شده با موضوع درگیری و نزاع در قزوین اشاره میکند و میافزاید: در سال 95 نسبت به سال 94، پروندهها در نزاع فردی 6 درصد و در نزاع دسته جمعی 20 درصد افزایش داشتیم.
سرهنگ محبعلی پایین بودن آستانه تحمل و ظرفیت افراد را از مهم ترین دلایل افزایش درگیری و نزاع در قزوین میداند و میگوید: بیکاری و اعتیاد و همچنین ضعف فرهنگی از دیگر دلایل این افزایش است.
این مسئول در ادامه میانگین سنی افراد درگیر در نزاع فردی را 15 تا 25 سال و در نزاع جمعی 15 تا 35 سال اعلام میکند.
معاون عملیات فرماندهی انتظامی قزوین به راههای پیشگیری از این آسیب اشاره میکند و میافزاید: راهکارهای پیشگیرانه را میتوان در خانواده، محیطهای اجتماعی و نهادهای قضایی و انتظامی جستجو کرد.
وی اظهار میکند: خانواده باید نظارت مستمر بر روابط اجتماعی فرزندان و ارتباط با دوستان،بالا بردن آستانه تحمل افراد از کودکی در خانواده داشته باشد.
سرهنگ محبعلی بر نظارت خانواده در عدم حمل سلاح سرد فرزند تاکید میکند و میگوید: همراه داشتن سلاح سرد نقطه اتکای فرد برای قدرت مایی و ایجاد درگیری است.
این مسئول، آموزش همگانی و آگاهسازی دربارهی حمل سلاح سرد و درگیری و هم چنین عواقب این 2 از طریق رسانههای جمعی و مدارس را از راههای پیشگیری در حوزه اجتماعی اعلام میکند.
وی به نقش نهادهای قضایی و انتظامی در پیشگیری از افزایش درگیری اشاره میکند و میگوید: این نهادها با برخورد قاطع و سریع با نزاعکنندگان و همچنین اعمال مجازاتهای جایگزین حبس میتوانند در پیشگیری سهیم شوند.
معاون عملیات فرماندهی انتظامی بر موثر نبودن مجازات حبس در کاهش آمار نزاع تاکید میکند و میافزاید: مجازات حبس نه تنها موثر نیست، بلکه تاثیرات منفی آن بیشتر از تاثیرات مثبت آنهاست و به همین دلیل به نظر میرسد در مجازاتهای نزاع جایگزینیهایی مانند جریمه نقدی، محرومیتهای اجتماعی و به کارگیری در سازمانهای خدماتی و کار در موسسات عامالمنفعه تاثیر بیشتری داشته باشد.
**پیشگیری از نزاع باید از خانواده شروع شود
فاطمه ابراهیمیمیر کارشناس ارشد روانشناسی از علل افزایش آمار درگیری در قزوین میگوید: با یک نگاه اجمالی به آمارهای رسمی متوجه میشویم که با افزایش نزاع به طور میانگین در سراسر کشور روبهرو هستیم که دلایل مختلفی را میتوان برای آن ذکر کرد.
وی می افزاید: از دیدگاه روانشناسی عوامل متعددی دست به دست هم میدهند تا یک برخورد معمولی را که گاهی با یک صحبت کوتاه و عذرخواهی ساده تمام میشود را به یک زد و خورد شدید و گاهی قتل تبدیل کند.
این کارشناس ارشد روانشناسی میافزاید: خشم سرکوب شده، استرس و فشارهای عصبی، نداشتن مهارتهای فردی و اجتماعی، بیتفاوتی و عدم دخالت اطرافیان و کسانی را که در صحنه حضور دارند میتوان از عمدهترین دلایل به وجود آمدن این اتفاقات دانست.
ابراهیمیمیر ادامه میدهد: باید در نظر داشت که شرایط جامعه در حال حاضر به نحوی است که بستر برای این دلایل و در نتیجه افزایش تنشها کاملا مهیاست گرچه شخصیت و تیپ شخصیتی و روانی افراد را نمیتوان نادیده گرفت؛ اما به طور کلی اعتیاد، بیکاری، فقر اقتصادی، نیازهای برآورده نشدهی فردی و اجتماعی و اختلاف طبقاتی میتواند دلایلی باشد تا در وجود انسان خشمهای فرو خورده ایجاد کند، سطح استرس و اضطراب افزایش پیدا کند و در مقابل آستانه تحمل شخص افت پیدا کند.
وی، نداشتن مهارتهای زندگی از جمله مهارت حل مساله میداند و اظهار میکند: نداشتن مهارتهای گفت و گو و حل مساله و تبادلنظر باعث میشود تا افراد به جای اینکه سعی کنند مشکل ایجاد شده را با صحبت حل کنند به برخورد فیزیکی روی بیاورند و بخواهند خشم و عقدههای روانی را با صدمه زده به خود و دیگران خالی کنند.
ابراهیمیمیر تصریح میکند: متاسفانه در یک نزاع اطرافیان به جای اینکه پا در میانی کرده و افراد خشمگین درگیر را از هم جدا کرده و آرام کنند با تشویق و گرفتن فیلم و عکس از حادثه فضای نمایشی ایجاد کرده که جو را متشنجتر کرده و افراد درگیر را جریتر میکنند و در نتیجه به درگیری دامن میزنند.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی معتقد است پیشگیری از نزاع باید از کانون خانواده شروع شود.
او پیشگیری را مهمترین مبحثی میداند که در آسیبهای اجتماعی باید به آن پرداخته شود.
وی تاکید میکند: در امر پیشگیری خانواده و در کنار آن نهادها و محیط اجتماعی و نهادهای انتظامی و قضایی هر یک به نوبهی خود وظایفی را بر عهده دارند.
ابراهیمی میر بیان میکند: روابط والدین با کودک و آموزشهای اولیه ارتباط صحیح با دوستان و همسالان در خانواده باعث میشود که کودک با پشتوانهای محکم وارد اجتماع شود همچنین ادامه و بسط این رابطهی محبتآمیز در دوران نوجوانی و نظارت نامحسوس و کنترل شده بر روابط نوجوان ودور کردن آنها از دوستان مشکلدار و ناباب و همچنین ابزار خطرناک مانند سلاحهای سرد میتواند به پیشگیری قابل توجهی از نزاعهای خیابانی منجر شود.
وی به تاثیر فرهنگ در نزاع و درگیری اشاره می کند و میگوید: مطابق آمار به دست آمده نزاعها و دعواهای خیابانی در مناطق و خانوادههایی که از نظر فرهنگی در سطح پایینتری هستند، بیشتر اتفاق میافتد بنابراین تلاش والدین برای ارتقای فرهنگ در هر شغل و منصبی با مطالعه، شرکت در کلاسها و همایشهایی که خیلی اوقات رایگان هستند، میتواند در سالم زیستن نوجوانانشان نقش بسزایی داشته باشد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی به نقش موثر آموزش و پرورش در کاهش و پیشگیری از درگیری اشاره میکند و میافزاید: این نهاد در کنار خانواده باید وارد عمل شود و یکی از مواردی که میتواند در پیشگیری از آسیبهای فردی و اجتماعی موثر باشد آموزش مهارتهای اجتماعی است که اکنون در اکثر کشورهای توسعهیافته از همان پایه به کودکان آموزش داده میشود این مورد هم میتواند در مدرسه توسط مربیان مجرب و به سادهترین زبان به کودکان آموزش داده شود و هر چه کودک بزرگتر میشود این آموزشها متناسب با سن او غنیتر شود.
وی تصریح میکند: رسانهها و آموزشهای همگانی در قالب برنامههایی گیرا باید مهارتهایی مانند مدیریت استرس و کنترل خشم، بالا بردن سطح آستانه تحمل، مدیریت بحران روحی، و ... را آموزش دهند.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بر این باور است که حمل سلاح سرد در بین نوجوانان و جوانان که برای عرض اندام و خودنمایی در بین همسالان است؛ آسیبهای پیرامون نزاع و درگیری را وخیمتر میکند و در بسط دامنهی نزاعها دخالت دارد.
وی ادامه میدهد: آگاهسازی از عواقب قانونی حمل سلاح و درگیری توسط نهادهای انتظامی و قضایی از طریق رسانههای همگانی نیز میتواند در پیشگیری و کاهش این جرایم نقش به سزایی داشته باشد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بر جایگزین کردن کارهای فرهنگی به جای حبس تاکید میکند و میگوید: جایگزین کردن کارهای فرهنگی مانند کتاب خواندن، کار اجباری در مراکز فرهنگی مانند کتابخانهها، سالنهای نمایش به جای حبس و جریمه میتواند بهتر جوابگو باشد و چه بسا به جای حبس و دمخور شدن با خاطیان حرفهای و یادگیری شیوههای جرم جدید در محیطهای سالم و فرهنگی افق تازهای به روی این نوجوانان و جوانان باز شود.
ابراهیمیمیر اظهار میکند: جامعه ما جوان است و بیشترین افراد جامعه را جوانان تشکیل میدهند. عمده افرادی که با معضل بیکاری درگیر هستند؛ در این قشر قرار میگیرند.
وی بر تاثیر بیکاری بر افزایش خشم و کاهش آستانه تحمل اشاره میکند و میافزاید: بیکاری به خودی خود باعث معضلات بیشتر میشود.
وی می گوید: بیکاری باعث فقر، فقر باعث انباشته شدن نیازهای برآورده نشده مادی و روانی و از سویی باعث فاصله گرفتن طبقات اجتماعی از یکدیگر میشود که نتیجه آن خشم در طبقات پایین اجتماعی و غرور و نخوت در طبقات بالاتر میگردد.
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی تصریح میکند: هنگامی که این توالی را در کنار کمتجربگی، تحریکپذیری و پتانسیل درونی جوانان و نوجوانان بگذاریم و علاوه بر آن فقر فرهنگی و نبود مهارتهای فردی و اجتماعی را به آنها اضافه کنیم نهایتا به جوانانی میرسیم که با کوچکترین برخوردی، مستعد نزاع و درگیری هستند.
**نبود اجماع بر ارزشهای اجتماعی مساوی با ناهنجاری اجتماعی
یک کارشناس اجتماعی نیز در گفتگو با ولایت درباره علت افزایش نرخ نزاع و درگیری در جامعه میگوید: نزاع و درگیری در جامعه از آن دسته آسیبهایی است که با ایجاد اخلال در روابط اجتماعی سبب ایجاد کینه و دشمنی در میان افراد میشود و به طور کلی آسیبهای اجتماعی ناشی از روابط ناسالم انسانی است.
نازنین دلنواز بر این باور است که وقتی آسیبهای اجتماعی از جمله درگیری و نزاع به وجود میآید که نهادهای تنظیمکننده روابط بین افراد ناموفق عمل کرده باشند بنابراین شکافهای عمیق بین افراد ایجاد میشود و قوانین تنظیمکننده روابط انسانها نادیده گرفته میشوند.
وی در ادامه میافزاید: دورکیم معتقد است نبود اجماع در خصوص ارزشهای اجتماعی به تدریج آتوریتهی اخلاقی را در جامعه از بین برده و جامعه (یا اجتماع) مدیریت موثر و کنترل اجتماعی فرد را از دست میدهد و فقدان چنین ضابطهی کنترلی و مدیریت اخلاقی در جامعه سبب بروز ناهنجاری اجتماعی از جمله نزاع میشود.
دلنواز ادامه میدهد: با افزایش فردیت در جامعه و نبود پذیرشهای جمعی در ارزشهای متنوع امروزه در جامعه، اجماع بر روی ارزشهای اخلاقی از بین رفته و به تبع آن انسجام اجتماعی متزلزل شده است و از سوی دیگر کنترل اجتماعی (مسائلی نظیر توجه به قبح اجتماعی درگیری در نظر دیگر افراد جامعه) از بین رفته و در نهایت آمار نزاع و درگیری نیز افزایش یافته است.
این کارشناس مسایل اجتماعی در تصریح میکند: در افزایش آمار آسیبهای اجتماعی از یک نکته نباید غافل ماند و آن این است کهافزایش آگاهی مردم در حقوق شهروندی منجر به افزایش میزان شکایات و تقاضای مداخله پلیس میشود. از اینرو بخشی از افزایش این دست از آمارها را باید به این موضوع نیز مرتبط دانست.
وی به نقش خانواده در کاهش درگیری و نزاع اشاره و اظهار میکند: به عقیدهی مرتن آسیبهای اجتماعی که نزاع و درگیری نیز جزیی از آن محسوب میشود، نه امری فردی، بلکه به عنوان امری اجتماعی و برخاسته از ساخت اجتماعی است.
وی می افزاید: خانواده به عنوان اساسیترین نهاد اجتماعی تاثیری اثبات شده بر نزاع و درگیری دارد. آگاهسازی اقشار تاثیرگذار و صاحب نفوذ نظیر معلمان، افراد صاحب منصب و حتی هنرمندان و ورزشکاران میتواند بسترهای فرهنگی لازم را در خانوادهها برای بهبود روشهای کنترل اجتماعی اعضای خانواده فراهم سازد.
دلنواز تصریح میکند: برخوردهای قضایی و انتظامی فقط به پاک کردن صورت مساله کمک میکند و برنامههای اطلاعرسانی و آگاهسازی در نهادهایی نظیر صدا و سیما و همچنین تولیدات فرهنگی در شبکههای اجتماعی قطعا کمک بیشتری خواهد کرد.
این کارشناس مسایل اجتماعی میافزاید: در رابطه با سن نزاع و درگیری باید گفت که کنترل اجتماعی مقولهای است که بیشترین تاثیر را بر سنین جوانی و نوجوانی دارد. در این سنین ارزشها در حال شکل، تغییر و رشد هستند و اجماع بر روی ارزشها به همراه کنترل اجتماعی سودمند میتواند عبور از این مسیر را بیخطر کند.
نبود اجماع میان ارزشها در جامعه به همراه از بین رفتن کنترل اجتماعی سبب بیشترین آسیب به این گروه سنی شده و احتمال بروز آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد.
حلقهی مفقودهی بسیاری از آسیبهای اجتماعی از دیدگاه کارشناسان تنها یک چیز است و آن نیز نداشت آموزش مهارتهای زندگی می باشد.
آموزش این مهارتها باید از اولین نهاد اجتماعی یعنی خانواده آغاز شود و در کنار آن آموزش و پرورش نیز میتواند نقش مهمی ایفا کند. اما وقتی آمارها نشان میدهند که در برخی آسیبهای اجتماعی با روند رو به رشدی مواجه هستیم؛ یعنی خانواده، آموزش و پرورش و برخی از نهادهای ذیربط، واژه آموزش و به دنبال آن پیشگیری را فراموش کردهاند.
7389*3013
خبرنگار : نسرین رحیمی**انتشار دهنده: رضا اولادی
کپی شد