کسانی که عمدا یا سهوا در تبدیل عیش انقلابی ملت ایران به طیش مرگ در زندان سهیم بوده اند، قطعا باید پاسخگوی فعل یا ترک فعل خود باشند. در کجای دنیا جشن ملی پیروزی انقلابشان را با خبر خودکشی استاد دانشگاه در زندان غم آلود می کنند؟ آیا دست هایی در کار است که می خواهند حزن و اندوه در قلوب ایرانیان متراکم شود و به نقطه انفجار برسد؟
یک حقوقدان و مدرس دانشگاه نسبت به خبر خودکشی کاووس سیدامامی واکنش نشان داد.
علی اکبر گرجی ازندریانی با ارسال یادداشتی برای جماران در این باره نوشت:
دکتر کاووس سیدامامی در گذشت. این خبر را دیروز بعدازظهر از طریق تلگرام دریافتم. بسامد تکرار خبر به گونه ای بود که کنجکاوی ام را برانگیخت. ناگاه متوجه شدم که ایشان استاد شخیص دانشگاه امام صادق(ع) بوده و به اتهام جاسوسی دستگیر و روانه زندان شده و سپس در آنجا خودکشی کرده است.
برای بنده که سال هاست در دانشگاه در کسوت معلمی هستم، این خبر بهت آور بود. چرا ؟ برای اینکه روز شنبه دادستان محترم تهران جناب آقای جعفری دولت آبادی اعلام می کنند، شماری از فعالان محیط زیست به اتهام "جاسوسی" و "جمعآوری اطلاعات طبقهبندی شده" دستگیر شده اند و ساعاتی بعد خبر خودکشی استاد اخلاقمدار دانشگاه امام صادق در فضای مجازی می پیچد و حال و هوای جشن پیروزی انقلاب را مکدر می کند.
پرسشهای چندی برای بنده به عنوان وکیل دادگستری و معلم حقوق دانشگاه شهید بهشتی مطرح است:
یک. دقیقا موارد اتهامی این استاد برجسته چه بوده است؟
دو. آیا ایشان از حق انتخاب آزادانه وکیل بهره مند شده است یا خیر؟ اگر اعترافات ایشان بدون حضور وکیل صورت گرفته است آیا از اعتبار قابل استناد برخوردار است؟
سه. اخیرا در زندان ها تعداد خودکشی بالا رفته است؟ آیا مسوولیت کیفری و مدنی مقامات زندان در اینجا قابل طرح نیست؟ آیا مقررات گوناگون آیین نامه زندان ها در این زمینه ها کاملا اجرا شده است؟
چهار. آیا گمان نمی کنید جامعه درباره خودکشی این افراد با ابهامات و پرسش های جدی و جانکاه روبروست؟
پنج. جناب دادستان دقیقا بفرمایند مصادیق جاسوسی علمی و زیست محیطی کدام است و چه اسناد و ادله ای مثبت این اتهامات علیه دکتر سیدامامی بوده است؟
شش. چرا در کشور ما این همه جاسوس و جاسوس گیری رواج دارد ولی در کشورهای دیگر چنین اموری کمتر مشاهده می شود؟ جاسوس هسته ای، جاسوس نظامی، جاسوس علمی، جاسوس سیاسی، شوالیه ها و نفوذی های فرهنگی و.... آیا به نظر شما این مساله عادی است؟
هفت. چرا بازداشت این استاد و برخی دیگر از فعالان محیط زیست با نوعی سکوت خبری مواجه شد؟ چرا کسی به حمایت از این افراد نپرداخت؟ دانشگاه امام صادق (ع) برای دفاع از استاد خود چه کرد؟ چرا یک استاد پیشکسوت دانشگاه باید این چنین بی پناه و مظلوم واقع شود.
هشت. از رئیس جمهور شهروندمدار در این زمینه ها انتظار بیشتری می رود. زیرا ایشان بنام اصل یکصدوسیزده، پاسدار قانون اساسی است و هم طراح گفتمان حقوق شهروندی در جامعه.
نه. نمایندگان ملت در قوه مقننه چه گام هایی را برای سالم سازی فضای زندان ها برداشته اند؟
ده. قوه قضائیه چرا در این زمینه ها به اندازه کافی روشنگری نمی کند. گفتن اینکه اعترافات زیادی علیه یک شخص وجود داشت و او از ترس به خودکشی روی آورده است، فقط بر ابهامات ماجرا می افزاید. دادستان محترم به صورت دقیق و روشن برای حقوقدانان و جامعه توضیح بدهند که آیا تمام قواعد پیش بینی شده در قانون اساسی، قانون مجازات و آیین دادرسی کیفری و آیین نامه زندان ها درباره دکتر سیدامامی و دیگر موارد مشابه اجرا شده است یا خیر؟ نقش ریاست معزز قوه قضائیه در تقویت جایگاه وکلای مستقل هم در اینجا آشکارتر می شود.
از رهبر دلسوز انقلاب نیز تقاضا می شود با مامور کردن گروه مستقلی به بازرسی این موارد حساس بپردازند تا اگر توطئه هایی برای لکه دار کردن حیثیت نظام در جریان باشد، خنثی شود. ممکن است این اتفاقات توسط نفوذی های غیرمعتقد به نظام و انقلاب انجام یا زمینه سازی شده باشد تا به تدریج بنیان های مشروعیت نظام را سست نمایند.
کسانی که عمدا یا سهوا در تبدیل عیش انقلابی ملت ایران به طیش مرگ در زندان سهیم بوده اند، قطعا باید پاسخگوی فعل یا ترک فعل خود باشند. در کجای دنیا جشن ملی پیروزی انقلابشان را با خبر خودکشی استاد دانشگاه در زندان غم آلود می کنند؟ آیا دست هایی در کار است که می خواهند حزن و اندوه در قلوب ایرانیان متراکم شود و به نقطه انفجار برسد؟
هنوز هم که هنوز است، جمهوری اسلامی تاوان کشته شدن خانم زهرا کاظمی در زندان را پس می دهد. چرا باید نظام جمهوری اسلامی و ملت نجیب ایران تاوان حماقت کودکانه و تندروی های برخی قانون شکن را پس بدهد؟
برادران و خواهران مسوول
لطفا کمی به هوش بیایید و دوراندیشانه عمل کنید. عموم جامعه ایران نسبت به این سبک دلزده شده اند. بیایید با تغییر شیوه ها هم حرمت خود و هم حرمت نظام را محفوظ بداریم. بی شک، صیانت عملی از ارزش های قانون اساسی که تجلی گر ارزش های ناب انقلاب اسلامی است، به نفع همگان است.اگر اصول قانون اساسی، بویژه حقوق ملت، مورد بی احترامی قرار گیرد، به تدریج پیوندهای سیاسی و اجتماعی سست شده و چرخه معروف فساد، بی اعتباری و ناکارآمدی تکرار خواهد شد.